Friday, Jun 9, 2023

صفحه نخست » مردم را باید به‌عنوان «فصل‌الخطاب» بپذیریم! مصطفی قهرمانی

Mostafa_Ghahramani.jpgمبارز خستگی‌ناپذیر میهن ما سیدمصطفی تاج‌زاده دگربار حتی از درون شرایط سخت حبس غیرقانونی، ناظر بر گفنه‌های اخیر آیت‌الله خامنه‌ای به‌مناسبت سالگرد درگذشت بنیان‌گذار انقلاب پیامی فرستاده و پیشرو و پیشران یک گفتگوی مستقیم با حاکمیت و شخص آیت‌الله خامنه‌ای گردیده است، چالشی که بسیاری از کنش‌گران ارشد سیاسی ما در خارج از زندان کمتر به آن توجه دارند. هدف از این یادداشت نیز دقیقا دفاع و پاسداری از تلاش‌های بی‌وقفه مصطفی تاج‌زاده عزیز در جهت هدایت جامعه ما به سوی یک راه‌حل مسالمت‌امیز و مرضی‌الطرفین است.

مصطفی تاج‌زاده در پیام خود به صراحت و زیبایی تمام‌ بیان می‌دارد که:

"رهبر تنها با برگزاری رفراندوم درباره تغییر اساسی و تن‌دادن به انتخابات آزاد و اقتضائات دمکراسی و مشارکت معنادار سیاسی می‌تواند نشان دهد که به مردم ایمان دارد و آنان را واجد قدرت تجزیه و تحلیل مسائل می‌داند. اگر رهبر باور دارد که ایمان آیت‌الله خمینی به هدف، به راه، به مردم و به خدا با سرکشیدن جام زهر و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط او و انتخاب‌شدن رئیس‌جمهوری خلافِ رای و نظر شخص او منافات ندارد، خود نیز باید با پذیرش خطاهای خویش، به رأی و نظر ملت هرچه باشد تمکین کند و از سرکوب خیابانی و انتخاباتی و آنلاین دست بکشد و آن‌گاه ایمان و امید مردم را در عالی‌ترین شکل خود ببیند و اینکه چگونه فردایی بهتر برای ایران و جوانانش رقم می‌خورد. "
و این یعنی اینکه بپذیریم مردم نه به معنای «رعیت» در جوامع ماقبل مدرن بلکه در جایگاه «شهروند» در جوامع دمکراتیک (ملّی به‌معنای برآمده از ملت) به‌مثابه «فصل‌الخطاب» هم حرف اول را می‌زنند و هم حرف آخر را. شناخت و باور نظری و استشهاد عملی به این معرفت مبنایی دقیقاً معضل اساسی و مرکزی سیاست در میهن ما از حدود دو قرن پیش می‌باشد. یگانه راه رهایی و دارای قابلیت اجماع حداکثری بازگشت به پذیرش همین نقش و جایگاه یگانه و منحصر به‌فرد مردم به‌مثابه «فصل‌الخطاب» است.
حال چگونه در شرایط کنونی و بغرنج میهن ما این اصل بنیادین یک جامعه ملی و دمکراتیک در شکل «همه‌پرسی» و یا «انتخابات آزاد» ترجمان عملی خود را پیدا خواهد کرد امری است به باور من ثانوی و متأثر از تناسب‌ قوا در فضای سیاسی زیرا که اگر حاکمیت حتی در شکل و فرماسیون کنونی خودش برای نجات ایران حاضر باشد تنها به این مطالبه ملی و حداقلی مردم ما تمکین کند و بپذیرد از این به بعد به‌عنوان مثال «انتخابات آزاد» را با ممکن ساختن «مشارکت حداکثری» در بستر همین قانون اساسی موجود تنها با قبول اینکه بدون سلاح قلع و قمع کننده «نظارت استصوابی» برگزار نماید یقیناً گره اصلی و اساسی تصلب و انسداد سیاسی موجود در میهن ما گشوده خواهد شد. بدون نظارت استصوابی جامعه ایران را می‌توان به صحنه و آوردگاه رقابت سالم و خلاق بین طرح‌ها و تیم‌های سیاسی تبدیل نمود.
با یک مجلس ملی و کارآمد ایران دیگر ایرانی ذلیل و دست بسته در بیرون و ظالم و خشن در درون نخواهند بود. در یک مجلس متشکل از نمایندگان واقعی گروه‌های سیاسی مختلف این مردم یقیناً پتانسیل نظری و عملی کافی برای اصلاح ساختارهای معیوب و ناکارامد در زمینه، سیاست و اقتصاد این کشور وجود خواهد داشت که یک تحول را ممکن سازد. و این در حقیقت همان انقلاب واقعی است که میهن ما به آن نیاز دارد.
از همین‌رو انجام یک انتخابات بدون «نظارت استصوابی» به عنوان هدف عاجل و حداقلی و قابل اجماع می‌تواند راه‌گشای بن‌بست کنونی جامعه ما باشد. حال پرسش اصلی اینجاست: چه‌کسی می‌خواهد این زنگوله را گردن گربه بیاندازد؟ چه کسان و چه گروه‌هایی در بیرون و درون حاکمیت قادر هستند در تعامل و چانه‌زنی نزدیک با هسته سخت قدرت پذیرش و اجرای این مطالبه مرکزی و حداقلی جامعه شهروندی ایران را ممکن و عملی بگردانند.
سیاست جولان‌گاه خودشیفتگان و عوامفریبان نیست. جامعه ما در شرایط حساس کنونی در هردو طرف این معادله، هم در طرف حاکمیت و هم طرف جامعه مطالبه‌گر به کنش‌گران و سیاست‌ورزانی نیاز دارد که با فراست و اعتمادسازی بدون دمیدن در «چرخه لجاجت و خشونت» و بدون کشاندن میهن ما به ورطه اسقاط دولت و فروپاشی سرزمینی نقشه‌راه خروج از این بحران را مدیریت کنند. در جامعه‌ای که در آن بوی خون بیاید تحول و جهش ممکن نمی‌باشد.
برای جامعه ایران در تمامیت خود راهی جز یک تعامل فراگیر و سازنده در درون متصور نمی‌باشد. به‌قول احمدشاملو شاعر بزرگ این سرزمین:
بگذارید (یم) این وطن دوباره وطن شود،
بگذارید (یم) دوباره همان رویایی شود که بود.

مصطفی قهرمانی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy