طلبه قمی زادۀ اسبقی که در ینگه دنیا سالهاست کنگر میخورد و لنگر میاندازد و ادعای پژوهشگری فلسفه و دین دارد و نیز در محافل ویژه، خدمات اطلاعاتی و فکری به سیاستهای استعماری آمریکا میرساند و از طریق سنت خانوادگی و دوران نونهالی با صنف آخوندها محشور بوده و همچنان دلدادۀ حفظ منافع آنها در ایرانست و از قضا یک فقره دامادشدن نان و آب دار با یک علیامخدره از خواهران زینب سیرتِ سابق و اختلاسگرِ مولتی میلیاردر لاحِق در بیوگرافی درخشان روشنفکر نمایانه خودش داشته است، اخیر در کلاب هاوس ادعا کرده است که: روشنفکران و سیاسیون ایرانی روحانیت را نمیشناسند و از پیچیدگیها و رمز و راز هایی که شبکه چند قرنی «علما!!» در ایران واجد آنست اطلاعی ندارند!
وی نتیجه میگیرد که در ایران، نمیتوان دین را از دولت جدا کرد و برقراری سکولاریسم ممکن نیست زیرا اوقاف که در چنگ آنهاست، یک سوم همه ثروت ایران را در تصرف خود دارد و روحانیت و «طبقه علما!!!» آنچنان با تاریخ ایران در هم تنیدهاند که به قول فلان مورخ نیمه امریکایی «می باید تاریخ ایران را تاریخ علما!!» محسوب داشت!! و سخنان یاوه و کودک فریبی از این دست!
ظاهرا هدف اصلی این فرد نه چندان خوش خیم (که به حق خود رامدیون ژنتیک و نیز مدیون فکری -ذهنی و فرهنگی - رفتاری ملایان شیعه میداند)، آنست که ایرانیان به ویژه نسل انقلابی امروز را از رودر رو شدن با این صنف شوم و جنایتکار ضد ایرانی و از در آویختن با این اختاپوس هزار سر بترساند!
ازین رو هیولا را آنچنان باد میکند تا وحشت از او و بیم از حضور سنگین این پدیده بد یُمن را در روح و فکر و وجدان انسان ایرانی معاصر تقویت و بدینگونه بقای حضور بلامنازع او را تضمین شده به مردم ایران فرانماید!
او از گسترش کمّی این فرقه انگل صفت یعنی «علما»ی ضد علم سخن میگوید و یاد آوری میکند که طی ۴۴ سال اشغال ایران و مصادره حق حاکمت ملی و سیاسی از سوی ملاها و اوباش شمارۀ این صنف مفتخوارۀ بی شرم از پانزده هزار به پانصد هزار نفر رسیده و به آنچنان زور و ثروت بی سابقه و بیکرانی دست یافتهاند که دیگر هیچ نیرویی با آنان درخور رقابت نیست!
وی در سخنوری کلاب هاوسیاش میکوشد تا اینچنین القاء کند که گویا ملت هشتاد و پنج ملیونی ایران از پس آنان بر نخواهد آمد و ناگزیر از تسلیم در برابر قدَرقدتی مستمرّ این فرقۀ چپاولگر بی رحم و متجاوز خواهد بود!
بنا بر این میباید جلو این صنف یاغی لُنگ انداخت و حکومت کشور را همچنان به صنف ویرانگر و خرافه گستر آنان وانهاد!
این هاست معنا و هدف زبان آوریهای این فرد مدعی روشنفکری که آموزشهای حوزویاش و ذهنیت آخوند زدهاش را به ابزار و اسباب مغلطۀ علوم انسانی وبه تکنیکهای بهره وری از مفاهیم شبه مدرن حاصل مراودات دانشگاهی یا ژورنالیستی و نیز به تجربۀ خدمت در محافل ویژۀ غربی تجهیز کرده است!
اما گویا با همه نمایش زبر دستی که از خود بروز میدهد، این نکته به درستی در نمییابد که بر عکس آنچه او میخواهد به جوانان ایران القاء کند (در این روزها که ایران در پرتو یک رستاخیر و رنسانس تمدنی از یک نقطه عطف عظیم تاریخی عبور کرده است)، روزگار، دیگر شده و دورانی آغاز شده است که قطعا یک انقلاب اصیل و یک ارادۀ شتابناک و پر قدرت ملی با تکیه بر قانون و اگر لازم شد با اتّکاء به زوری زورآورتر از زور صنفت «علما»ی ضد علم، به راحتی طی دو سه سال خواهد توانست شر این صنف شوم تبهکار را از سر ملت ایران و از سر آبرو و کیان ایران و از سر هیبت و شکوه تاریخی و فرهنگی کشور کهنسال و صاحب تمدن ما کم کند!
کافی ست تا قانون، فرمان دهد که لباس آخوندی ممنوع است و بنا برا این ازین پس با چنین خرقۀ آلودهای نمیتوان نان خورد و ماشین شاسی بلند سوار شد و مسلسل بست و هفت تیر کشید و جوان و کودک ایرانی را به قتل رساند و خود با تکیه به شرع انور و با آویختن به بیضۀ دین از مجازات رست!
و نیز کافی ست که قانونِ کشوری با تکیه بر اراده ملی، همه ثروت چپاول شدۀ اوقاف را ملی اعلام کند و بدینگونه دسترسی ملاها را از اموال عمومی کوتاه کند و اینها همه شدنی ست!
خیر آقای خلجی نگرانی شما که احتمالا ریشه در منافع خانوادگی و تباری شما دارد و نیز به سوابق حوزوی و حشر و نشر و انس و الفتهای پیشین شما در حجرههای حوزوی در ایام شباب و نوخطی وصل است، قابل درک است.
قابل فهم است که ترک مزۀ آنچه شما از نوباوگی تا امروز در این حکومت دینی چشیدهاید و نیز رهاکردن و واگذاشتن امتیازاتی که به عنوان آخوند زادۀ حکومتی از آن برخوردار بودهاید کار دشواری ست،
اما لطفا جناب متفلسف، شما خیلی هم به آیندۀ این بخور بخور و بچاپ بچاپ مقدس که در پناه «ذوالفقار علی» و زیر خیمۀ فقه شیعه ۴۴ سال است به ملت ایران تحمیل میشود و باقساوت تمام تیشه به ریشه همه ارزشهای بنیادین ملی و فرهنگی و اخلاقی و رفتاری ایرانیان زده است امیدوار نباشید!
توانایی قانون و نیروی لایزال ملت ایران را در یک رویا رویی تاریخی دست کم نگیرید زیرا هنگامی که این ملت اراده کند و به توش و توان راستین خود پی ببرد و اعاده حیثیت ملی و بازگرداندن شرافت برباد رفتۀ ایرانیاش را در دستور کار قرار دهد، آنوقت است که دیگر «کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند!
ضمنا افزایش کمّی ملاهای مفتخواره را که مثل مور و ملخ در این سالها در پرتو بذل و تبذیر اموال عمومی تولید مثل کردهاند به رخ مردم نکشید!
ببینید که کیفیت معنوی آنها در چه حضیض ذلت و در چه لجنزاری غوطه میزند و چگونه مردم ایران دیگر ازین پس به اندازه خاکروبه سر راه برای آنان ارزش قائل نیستند.
اگر آنها روزگاری از سوی بسیاری از ایرانیان ملجأ و مأوا به حساب میآمدند و توانسته بودند با فریب و ریا و سالوس وانواع حیلهها و خدعهها و دو روییها و رذالتها (که خمینی نماد گویای آن بود و گویا در کودکی دست نوازشی هم بر سر شما کشیده) دل و هوش و روح و وجدان بسیاری را تسخیر و عقل آنان را مصادره کنند، امروز دور بر گشته و طلیعه روز دیگری پرتو افشان شده است!.
ازین پس کسی برای دعوی اخلاق و انسانیت و معنویت آخوندها تره هم خرد نمیکند و ۵۰۰ هزار که سهل است پنج ملیون تن از آنها هم دیگر در ایران یارای مقابله با ارادۀ بیدار شدۀ ملی را نخواهند داشت و میباید توصیۀ خیرخواهانۀ جوان آزاده و قهرمان ایرانی اسیر، توماج صالحی را بپذیرند و بخشی از ثروت بی کرانی را که چپاول کردهاند به خریدن سوراخ موش اختصاص دهند!
سرنوشت ایران حکم کرده است که ملایان میباید بر اساس قانون و اگر نشد به جبر و برای همیشه از صحنۀ سیاست در ایران کنار گذاشته شوند و خواهند شد! یک تحول بنیادین کیفی و هزارهای با انقلاب مهسا در ایران رخ داده است، اما ظاهر بچه آخوند هایی که از طریق برخورداری از أنواع رانتها و بورسها در کنار سفرۀ آلوده به خون پروار شده و آبی زیر پوستشان افتاده و سری میان سرها در آوردهاند، قادر به درک آن نیستند زیرا برای درک چنین دگرگونی کیفی پرورش نیافتهاند!
م. سحر
پاریس
http://msahar.blogspot.com/