از آغاز انقلاب زن، زندگی، آزادی بیش از ده ماه میگذرد، و در ماههای اخیر هر چند از گسترش و شدت اعتراضات خیابانی کاسته شده اما مبارزه به اشکال گوناگون، از قبیل شعار نویسی و پافشاری در عدم استفاده از حجاب، تظاهرات منطقهای و محلهای، دانشجویی، اصناف و دیگر اقشار جامعه در پیوند به این انقلاب ادامه دارد. زنان و جوانان همچنان مبارزه را پی میگیرند و کوتاه نمیآیند. تداوم و پا فشاری مبارزان، آنچنان رژیم را به وحشت انداخته که هر روز ترفند جدیدی را برای سرکوب، برنامه ریزی میکند، به ویژه که در آستانه سالگرد این انقلاب هستیم.
رژیم مستاصل از یک طرف به شدت دستگیریها و شکنجه تا حد مرگ (۲۸ نفر زیر شکنجه در کمتر از یک سال در زندان هلاک شدند)، حکمهای سنگین زندان، اعدام و ترور را افزوده و از طرف دیگر به قوانین جریمههای سنگین و پلمپ کردن اماکن رفت و آمد زنان بی حجاب روی آورده است. همچنین محاکمه زنان شناخته شده در عرصه روزنامه نگاری و هنر را پر صدا تر کرده و میکند تا شاید بتواند وحشت خود را به زنان و جوانان و هنرمندان مبارز منتقل کند و عرصه را بر آنان تنگ تر کند.
اتاقهای فکر جمهوری اسلامی مدام طرحهای گوناگون میدهند تا شاید رژیم را از مردابی که هر روز در آن فروتر میرود نجات دهند. جدیدترین طرحهای این رژیم ضد انسانی:
۱- رژیم، تفکیک جنسیتی که مدتها است در بخشهای مختلف جامعه اعمال میشود را تشدید کرده است. جدیدترین طرح تفکیک جنسیتی، طرح زنانه و مردانه کردن اورژانسها و آمبولانسها، زیان آور ترین طرح برای سلامت زنان است. در شرایط ورشکستگی اقتصادی که رژیم، در گل فرو رفته و خزانهاش خالی است، چگونه میتواند به اندازه کافی آمبولانس و اورژانس مختص زنان فراهم کند؟ این طرح نتیجهاش علاوه بر تشدید تبعیض جنسیتی چه خواهد بود؟، آیا این نخواهد بود که به دلیل کمبود آمبولانس و اورژانس، زنان بسیاری جان خود را از دست بدهند؟
مردان "غیور" ایران چرا در مقابل این چنین طرحی ساکت هستید؟ آیا شما حتی در شرایط نزاری که بیماران زن در آمبولانس و اورژانس دارند، از دیدن آنان فقط به عمل جنسی فکر میکنید و تحریک میشوید؟ آیا شما بیماران جنسی هستید؟ ایا این توهین به شما نیست؟ در مقابل طرحی چنین توهین آمیزبه مردان و خطرناک برای جان زنان چرا اعتراض نمیکنید؟
تجربه نشان میدهد که اعتراضات میتواند رژیم را مجبور به عقب نشینی کند. در خرداد ۱۳۹۶طرح تغییر لباس پرستاران زن در بیمارستان به مقنعه و چادرسیاه در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان با نمایشگاه لباس اسلامی پرستاران آغاز شد تا شاید بتوان با این نمایشگاه طرح را به سر انجام رساند. به محض پوشش خبری، اعتراضات متخصصان علوم پزشکی و بخشهای بهداشتی کشور برخاست ونهایتا علیمحمد آدابی، رئیس سازمان نظام پرستاری در گفتوگو با «وقایعاتفاقیه»، نمایشگاهی که در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان برگزارشده را یک کار دانشجویی و در حد ارائه پیشنهاد اعلام کرد وگفت: «کاری که دوستان ما در دانشگاه زاهدان کردهاند در حد ایده پردازی دانشجویی بوده و این فرصت به دانشجویان داده شده که ایدههایشان را دراینزمینه مطرح کنند، احتمالا این ایده هم برگزیده شده اما این اقدام به معنی اینکه قرار است ازچنین ایدهای استفاده شود، نیست. در این طرح از نظام پرستاری و معاونت پرستاری وزارت بهداشت کمک گرفته نشده است؛ بنابراین طرحی که ازآن رونمایی شده از سوی این نهادها مورد تایید نیست». او ادامه میدهد: «وقتی قرار است برای کارکنان و فعالان یک حرفهای اعم از کارگاهی، خدماتی، تولیدی و... لباس فرم تهیه شود باید از کارشناسان این حوزه کمک گرفته شود و طرحی که تصویرش منتشر شده بعید است که چنین مرحلهای را طی کرده باشد زیرا نتیجه آن بههیچ وجه کاربردی نیست» و بدین ترتیب رژیم عقب کشید.
زمزمههای تفکیک جنسیتی در دانشگاهها هم که از یک سال پیش شدت پیدا کرده و همچنان ادامه دارد نتوانسته با مبارزات مداوم دانشجویان در مقابل آن موفق شود و در دانشگاه پیاده شود. بنابراین اعتراضات بسیارموثر است.
در حال حاضر ترفندهای دیگری نیزدر حال وقوع است:
۱- خبر رسیده است که با نظر رژیم اسلامی ایران قراردادی بین حشدالشعبی و دانشگاههای ایران بسته شده که این نیروهای شبه نظامی عراق بتوانند بدون صرف هزینهای در ایران وبا بودجه ملت ایران «تحصیل کنند»، این به چه معنی است؟ ایا واقعا اینها میخواهند تحصیل کنند؟ یا اینکه اینها فقط در لباس دانشجو وارد دانشگاه میشوند تا فضای پلیسی را بشدت در دانشگاه بوجود بیاورند وموجبات سرکوب دانشجویان را بیشترفراهم آورند. در حال حاضر ماموران لباس شخصی و امنیتی رژیم اسلامی، کنترل و سرکوب دانشجویان را برعهده دارند و حال میخواهند ظاهرکنترل و سرکوب را عوض کنند و به شکل دیگری در بیاورند که به خیال خودشان برایشان کم هزینه تر باشد. واز طرفی به این دانشجویان شبه نظامی عراقی بیشتر اطمینان دارند، زیرا احتمال به مردم پیوستن ایرانیان اجیر شده خودی وجود دارد اما این مشکل در مورد دانشجویان عراقی امکان وقوع ندارد. همچنین دانشجویان عراقی که برای تحصیل به ایران میآیند، از نظر سطح معلومات بسیار ضعیفتراز دانشجویان دانشگاههای ایران هستند و حتی یک مساله ساده ریاضی را نمیتوانند حل کنند. یکی از استادان اقتصادسنجی تعریف میکند که پس از گذشت سه جلسه از آغاز کلاس، مشاهده کردم که این دانشجویان هیچ حرفی در کلاس نمیزنند و فکر کردم که ممکن است که در ریاضی مشکل داشته باشند، برای اینکه مطمئن شوم، یک معادله بسیار ساده ریاضی را مطرح کردم و جوابی نگرفتم. این مشاهدات نشان میدهد که این دانشجویان قلابی و کارشان تحصیل نیست و برای کار دیگری در دانشگاه مستقرمی شوند.
۲- در ۳۱ خرداد و اول تیر ماه سال جاری، شماری از فعالان و برگزار کنندگان اتاقهای شبکههای جتماعی کلاب هاوس بازداشت شدند. به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هویت چند تن از فعالان دستگیر شده شبکه اجتماعی کلاب هاوس با نامهای، امیر اخوان، شاعر ساکن شهرستان رشت، مهوش (سایه) صیدالی، سروناز میثاقیان، دانیال امین، مصطفی نوری، امیر وظیفه شناس، فرهنگ آزاد منش، نیما آویدنیا، علیرضاعبدی معلوم شده است. بر اساس اطلاعات دریافتی هرانا، علی رضا عبدی پس از بازداشت به زندان ۲۰۹ اوین منتقل شده و بگفته نرگس صیدالی خواهر مهوش صیدالی، او در زندان در اعتصاب غذا است. از بقیه افراد دستگیر شده اطلاعی در دست نیست. درمورد غیر قانونی بودن دستگیری فعالان کلاب هاوس، "ادبان" (مرکز مشاوره وآموزش حقوقی ویژه کنشگران) در توییتی در این مورد اعلام کرده که "این گروه نه لزوما به خاطر آنچه خود در کلاب هاوس گفتهاند، بلکه به دلیل ایجاد گروههای گفتگو در شبکه اجتماعی کلاب هاوس نیز میتوانند دستگیر شده باشند" و ادامه میدهد که "از آنجا که ماهیت شبکه اجتماعی کلاب هاوس گفتگو محور است و افراد مسئولیتی در قبال نظرات دیگران ندارند، نمیتوان ادمینهای کلابها و اتاقها را به دلیل گفتههای دیگران مسئول دانست یا آن را مصداقی از اتهامات امنیتی که عموما به فعالان فضای مجازی منتسب میکنند، یافت. از این رو شکی نیست بازداشت این افراد اگر صرفا به دلیل فعالیت آنها (ایجاد و اداره کلاب و اتاق در کلاب هاوس) باشد فاقد وجاهت قانونی است".
۳- چند روز پیش خبرهایی از تعیین ضرب الاجل برای خلع سلاح احزاب کوردی تا اول سپتامبر بوسیله دولت عراق و اقلیم کردستان همزمان با ترور چند پیشمرگە حزب دمکرات منتشر شدە است. به نظر میرسد خلع سلاح، ترفند دیگری است از طرف جمهوری اسلامی که روسای دولت عراق و اقلیم کردستان را تحت فشار قرار دادهاند که دست به این کار بزنند.
رژیم علاوه بر ترفندهای ذکر شده میخواهد به جنبش کردستان که همیشه یکی از نیروهای مهم جنبش آزادی خواهی ایران بوده و نقش مهمی در انقلاب زن، زندگی، آزادی داشته و دارد، ضربه بزند و بدین طریق تلاش میکند به احزاب کردستان فشار بیاورد. در مقابل این سیاست رژیم، به نظر میرسد که احزاب کرد، خلع سلاح موقت و "صبر استراتژیک" را انتخاب کردهاند که بە دلیل تحلیل شرایط جهانی، منطقەای و داخلی میتواند استراتژی کنونی درستی باشد.
با در نظر گرفتن این نکتە کە احزاب کرد در حال حاضرهیچگونە فعالیت مسلحانە ندارند و ادعاهای رژیم مبنی برحضور نیروهای آنها در داخل مرزها بی پایە است، این تصمیم میتواند هوشیارانه باشد و هدف جمهوری اسلامی مبنی بر انهدام این احزاب را ناکام کند.
۴- چند روز پیش خبر برگشت "گشت ارشاد" برای تشدید سرکوب زنان از راه رسید و سعید منتظرالمهدی، سخنگوی فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) از بازگشت "گشت ارشاد" به خیابانها خبر داد و اعلام کرد که گشت ارشاد" در چارچوب قانون و به منظور بسط و گسترش امنیت عمومی و تحکیم بنیان خانواده از روز یکشنبه ۲۵ تیرماه فعالیت خود را از سر خواهد گرفت و این اقدام بدنبال "مطالبات مردمی و خواست گروهها و نهادهای مختلف اجتماعی و تاکید ریاست جمهور و قوه قضائیه» صورت گرفته است". او همچنین افزود "با استقرار گشتهای خودرویی و پیاده در سراسر کشور ضمن انجام ماموریتهای متعدد پلیسی ناگزیر با آن دسته از کسانی که متاسفانه بدون توجه به تبعات و عواقب پوشش خارج از عرف همچنان بر هنجارشکنی خود اصرار دارند، ضمن انذار و تذکر در صورت عدم تمکین از دستورات پلیس برخورد قانونیشده و آنان را به دستگاه قضایی معرفی خواهد کرد".
در چند روز اسکان گشت ارشاد در خیابانهای کشور، تصاویر اعمال خشن و خشونت بار این ارگان در فضای مجازی نشان از احتمال تکرار فاجعه هایی مانند قتل فجیع مهسا/ ژینا امینی میدهد.
خبر برگشت " گشت ارشاد " حتی بوسیله برخی نهادهای دولتی و نماینده هایی از مجلس اسلامی نیز مورد انتقاد گرفته است. جواد نقوی، خبرنگار گروه اندیشه روزنامه «فرهیختگان» دانشگاه آزاد اسلامی به فیلمهای پخششده در"برخورد با بیحجابی"واکنش نشان داده و در یادداشتی به برخورد خشونت آمیز ماموران " گشت ارشاد" با زنی در خیابان "اندرزگو" آن را "بازگشت به نقطه صفر" نامیده و نوشته است: «تصاویر خیابان اندرزگو نشان میدهد نه تنها تجربه اعتراضات سال ۱۴۰۱ نتوانسته افقی نشان دهد تا حکمرانی از آن استفاده کند، بلکه مجددا به دوره پیش از اعتراضات و نقطه صفر بازگشت صورت گرفته است". در همین مورد "ولی اسماعیلی" رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی نیز گفته "بعید بنظر میرسد که با مجلس شورای اسلامی برای راهاندازی مجدد گشتهای امنیت اخلاقی، هماهنگی یا توافقی صورت گرفته باشد". او همچنین تاثیر گذاری عملکرد گشت ارشاد برای جا انداختن حجاب اجباری در جامعه را مورد انتقاد قرار داده و گفت: "اینکه آیا تأثیرگذاری چنین اقداماتی در طول ۴۳ سال گذشته چقدر بودهاست، در ابتدای امر باید نگاهی به سطح جامعه داشته باشیم. نظر بنده به عنوان یک شخصیت حقیقی این است که مواجه با اقدامات فرهنگی و اجتماعی، باید به صورت مناسب و همراستای با همان فضای فرهنگی باشد. خارج از این مسیر اگر مسیر دیگری را انتخاب کنیم، قطع به یقین جواب ایدهآلی نخواهیم گرفت و صرفاً میتواند تأثیرگذاری مقطعی داشته باشد".
زنان و جوانان در صف اول انقلاب زن، زندگی، آزادی، حجاب (هویت رژیم اسلامی) را که با هزینه بسیارو صدمات جانی و عضوی به دور انداختهاند، دوباره برسر نخواهند کرد و تا به آخر ایستادهاند تا از رژیم جهل و جنایت رهایی یابند. حتی اگر گشت ارشاد جنگ تن به تن در خیابانها راه بیاندازد، چنانچه در این چند روز، مبارزان میدانی گفتهاند " بچرخ تا بچرخیم".
در شرایط کنونی و ترفندهای ذکرشده در آستانه سالگرد قتل ژینا /مهسا، آیا در مقابل این اعمال رژیم میتوان ساکت ماند؟ روی سخن بر کسانی است که هنوز تماشاگرند. امروز زمان آن فرا رسیده که سکوت را بشکنیم و آماده شویم تا با همبستگی هرچه تمام تر، تمامی ترفندهای رژیم را خنثی کرده و با زنان و جوانان همراه شویم و با مشارکت تمام اقشار جامعه در کوچه، خیابان، بازار، مدرسه، دانشگاه، کارخانه، صدایمان را آنچنان بلند سازیم تا صدای آزادی و دموکراسی خواهی و رفع تبعض مان در جهان طنین افکند و پشت رژیم را دگر بار به لرزه در آورد و پایههای رژیم ضد انسانی در قدرت را بیش از پیش سست گرداند و پیروزی انقلاب را سهل تر گرداند.
شهلا عبقری
چگونه تحلیل سیاسی- اجتماعی نکنیم؟ مجید محمدی