جمهوری اسلامی ایران یک نظام شهربندی تمامعیار است؛ یک زندان کامل و بزرگ. یعنی مردم زندانیها، شهربندان و بندییان این نظام هستند و رهبران زندانبانان آن.
بر گذشتهها در جمهوری اسلامی ایران صلوات! آدمکشیهای مدرسه علوی و اسیرکشیهای تابستان ۶۷ را فراموش کنید؛ قتلها زنجیرهای را هم فراموش کنید؛ حتا شهربندکشیهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ را فراموش کنید! نگاهی گذرا به متن «لایحهی عفاف و حجاب» که با نام کامل «لایحهی حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» (۱) در حال بررسی است بیندازید، تا رابطهی این رژیم و مردم را درک و در بنیادها رصد کنید.
در این نظام به معنای دقیق کلمه شیطانی، مردم شهربند و زندانیاند و آنچه دستآموزان نظام «ولیفقه» میخوانند، خدابند اعظم است؛ او شیطانی است که با زندانیان خود هرچه بخواهد میتواند بکند! و بیهیچ شرمی میکند.
ایران پیش از این لایحهی ۷۰ مادهای مجازات بیحجابی هم یک زندان بزرگ بود؛ اما پس از آن چیز دیگری خواهد شد و همهی تردیدها را در فهم این رژیم بر طرف خواهد کرد. کسانی که زندانی زندانهای اسمورسمدار جمهوری اسلامی ایران بودهاند میتوانند گواهی دهند که زندانبان اعظم از ادارهی زندانها در جمهوری اسلامی «مدیریت» را آموخته است؛ نظامی که خود را جمهوری اسلامی میخواند چیزی بیش از یک نظام زندانبانی کامل نیست؛ اسلام، اخلاق، و هر چیز پاک و ناپاک دیگری اگر به میان میآید، تنها برای پوشش این فربود و واقعیت است که ایران یک زندان بزرگ است. زندان و زندانبانی که هرچه شکاف مردم و حکومت بیشتر شود، پوستکنندهتر و آشکارتر خواهد شد.
این ایدهی شیطانی را پیشتر برخی از فلاسفه کاویدهاند؛ و نام آن را «زندان هموارهبین» (۲) نامیدهاند. زندانبان اعظم میخواهد با این لایحهی سیاه خانوادهها را بترساند و در برابر دختران و زنان بگذارد، تا جامعهی ایران سربهفرمان شود. او میخواهد همه حسابوکتاب کار زندان دستشان بیاید. این لایحه آخرین تیر درترکش این نظام آدمسوز است؛ علی خامنهای همانند پوکربازی است که تحقیر شده است؛ و طعم تلخ باخت را مزمزه میکند؛ او این بار هرچه را دارد وسط ریخته است! علی خامنهای زندان بان اعظم نظامی است که از دانایی سازوکارهای "حفظ خود" بیبهره است؛ نظامی که راههای پاسداری از خود را نمیشناسد و به ناچار حفظ خود را به حفظ نظامیان و حرامیان حاکم گره زده است! این سنگر آخر جمهوری اسلامی و علی خامنهای در برابر هجوم جهانهای نو و ارزشهای نوینش است. پس از این لایحه، و با این بلاهت و دژخیمی، ایران و جمهوری اسلامی دیگر آن نیست و نخواهد بود که میشناسیم! (۳)
باید با تمام وجود در برابر این آییننامهی جدید برای زندان ایران ایستاد؛ ایستادهگی در برابر این یورش شیطانی (که از سر ناامیدی و ناتوانی طراحی شده است)، خواست و پاسداشت آزادی زنان میخ آخر بر تابوت این توهم است.
شوربختانه زندان و زندانبانی هم در جمهوری اسلامی محدود و محاط به هیچ قاعده و قانون و حسابوکتابپذیری نیست. باور نمیکنید به مواد گوناگون این لایحهی هراسانگیز و دورازآدمی که در مجلس این نظام دورازآدمی در حال بررسی و پردازش است، نگاه کنید، تا با دو چشم خویش ببینید ایران کجاست! و به کجا میرود!
از طرف من به همهی نوزادانی که این روزها در ایران زاده میشوند با مهربانی بگوید: به ایران خوش آمدید! و اگر کنجکاوی کردند و از شما پرسیدند ایران کجاست؟
کودکانه، فشرده اما راست بگوید: ایران بخشی از جهنم است. (۴)
اکبر کرمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویسها
۱- لایحهی عفاف و حجاب؛ با نام کامل «لایحهی حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» در ایران در حال بررسی و تدوین و تصویب است. این لایحه از سوی قوه قضاییه تهیه و تنظیم شده و از سوی دولت به مجلس شورای اسلامی فرستاده شده است. متن کامل این لایحه را میتوان در تارنمای تابناک، ۶ مرداد ۱۴۰۲، یافت.
۲- Panopticon Prison
در این دست زندانها، زندانیها در ۲۴ ساعت دیده و پاییده میشوند.
۳- انگارهی زندان هموارهبین شوربختانه برای بسیاری از مذهبیها ناشناخته نیست؛ خدایی که همه چیز را میبیند، تجربهی الهیاتی چنین پندار هولناکی است؛ چنین پندار هولناکی از اتفاق در تاریخ مذاهب با همین کارکرد و برای همین آماج آمده است. نمونهی آرامتر و رامتر آن در غرب سکولار استورهی بابانوال است که کودکان را در طول سال حتا در نبود پدرومادر میپاید!
۴- اشتباه نشود؛ ایران همیشه جهنم بوده است؛ جمهوری اسلامی از این زندان پردهبرداری میکند. اگر در دورههایی شرایط در ایران و در جمهوری اسلامی از زندان متفاوت و گوناگون به نظر آمده است، از آن رو بوده است که در آن دوران، مردمان بسیاری بخشی از این نظام شهربندی بودهاند و در کنار زندانبانها! برای گذار از این ورطه باید سنت ایرانی و انسانشناسی و جهانشناسی چیره بر آن واکاوی، دگرگون و بازسازی شود.