ترانه۱
چه روح زیبائی دراین کالبد موج میزند
و در چشمانش معصومیت یک پرنده؛
چه زیباست، بازیگری که انسانیت
در وجودش درحال پروازاست
و ترانههای برزبان نیامده مارا؛
درنقشهای مختلف میخواند!
از لبانش عسل میریزد!
درچشمانش گنجی ست ناتمام
تا ما را سرگرم کند دراین جهان گذرا!
شیرینی وجودش را در نقشهایش
به ما رایگان میبخشد
تا ما سردی روزگار را تحمل کنیم
ترانه روزگارماست
که در دوستی همتا ندارد!
امیرکراب ۲۰۱۴
***
ترانه۲
آنزمان که میخندی، چشمانت حرف میزنند
آنزمان که راه میروی، سرشار از انرژی حیات بخشی
آنزمان که لبانت میخندد، ترانهها تکثیر میشوند
هر ترانهای سازی مینوازد
یکی ترانه، دوستی را تداعی میکند
آن دیگری بازی را بانگ میزند.
هر ترانهای برای مهر ورزیدن و آشتی کافی ست!
ما در ترانههایت خود را میجوئیم
زمانی که ترانه میخندد، جهان مان شیرین میشود
با ترانه در نقشهایمان میشکفیم
با ترانه، رویاهای زندگی مان را پرواز میدهیم
تا روزی با ترانه از سویدای دل بخندیم!
امیرکراب ۲۰۱۵