پیش از این به بررسی یکی از سیستمهای ارزی جهان بنام "سیستم استاندارد طلا" و علل بوجود آمدن و محاسن و معایب آن و نیز عوامل نسخ آن پرداختیم. د ر این شماره به بررسی سیستم برتون وودز خواهیم پرداخت.
از ۲ تا ۲۲ ژوئیه ۱۹۴۴ (۳۱ تیر ۱۳۲۳) در حالی که هنوز جنگ جهانی دوم در جریان بود حدود ۷۳۰ نماینده از ۴۴ کشور جهان درهتل مونت واشنگتن واقع در برتون وودز، در ایالت نیوهمپشایر امریکا گرد هم آمدند تا یک نظام پولی جدید راشکل دهند. اندکی پس از آن، این شهرک دور افتاده به عنوان بخشی از نام توافقنامهای که دلار را به عنوان ارز پیشرو در جهان برای ۲۹ سال آینده، از جمله پیوند آن با طلا، تثبیت کرد، به شهرت جهانی رسید. سیستم برتون وودز متولد شد.
این کنفرانس که بمدت سه هفته بطول انجامید ولی چندین سال برای آن مقدمه چینی شده بود، برای این تشکیل شد تا نمایندگان کشورهای تحت حمایت متفقین (که مهمترینشان امریکا و روسیه و بریتانیا بودند) و بر متحدین (آلمان و ایتالیا و ژاپن) غلبه کرده بودند، برای مشکلات اقتصادی خود ناشی از عواقب جنگ راه حل بیابند. بموجب این توافقنامه، یک سیستم جدید پولی جهانی پایهگذاری و دلار به عنوان ارز جهانی جایگزین استاندارد طلاشد. و به این ترتیب، جایگاه آمریکا به عنوان قدرت غالب در عرصه اقتصاد جهان تثبیت شد. سیستم برتون وودز قوانین روابط مالی و بازرگانی میان کشورهای ایالات متحده امریکا، کانادا، اروپای غربی، استرالیا و ژاپن را مشخص کرد و ضمن به رسمیت شناخته شدن دلار به عنوان ارز ذخیره اصلی جهان، دو بانک صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را نیز تاسیس کرد.
قابل توجه اینکه نظام برتون وودز نخستین نمونه از یک نظام پولی کاملاً مشورتی و قراردادی است که با هدف کنترل و مدیریت روابط پولی و اقتصادی میان دولتها به بهانه مدیریت کشور تأسیس شدهاست. گفته میشود بین ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۱ که نظام برتون وودز برپا بود تقریباً هیچ بحران اقتصادی دیده نمیشود.
ایالات متحده که در آن زمان دو سوم طلای جهان را در اختیار داشت، اصرار داشت که سیستم برتون وودز هم بر طلا و هم بر دلار آمریکا تکیه کند. نمایندگان اتحاد جماهیر شوروی در کنفرانس شرکت کردند اما بعداً از تصویب قراردادهای نهایی امتناع کردند، به اتهام اینکه مؤسساتی که ایجاد کرده بودند «شاخههای وال استریت» بودند.
چه عواملی باعث ظهور سیستم برتون وودز شدند:
در وضعیت سنجی قبلی توضیح دادم که تا جنگ جهانی اول اکثر کشورها از استاندارد طلا پیروی میکردند. شروع جنگ جهانی اول باعث شد تا کشورها برای تأمین هزینهها کم و بیش این استاندارد را نقض کنند. استدلال آنها این بود که برای تامین هزینههای جنگ نیاز به چاپ پول بیشتری داریم. نتیجه چاپ ارز بی اندازه تورم بیش از حد شد، زیرا عرضه پول بر تقاضا غلبه کرد. پس از جنگ جهانی اول، بریتانیا با وام گرفتن از امریکا مبالغ هنگفتی به آمریکا بدهکار شد و نمیتوانست باز پرداخت کند چرا که طی جنگ سرمایه خود را برای حمایت از متفقینی مانند فرانسه خرج کرده بود. متفقین نیز بعلت خسارات ناشی از جنگ قادر نبودند. پول بریتانیا را بازگردانند؛ لذا بریتانیا نیز نمیتوانست بدهی خود به آمریکا را باز پردازد. این کشورها در چرخه ناتوانی عدم پرداخت وام گرفتار شدند. راه حلی که فرانسه، بریتانیا و آمریکا در کاخ ورسای به آن رسیدند این بود که آلمان را مجبور به پرداخت پول بعنوان غرامت کنند. آلمان نیز پس از جنگ توان باز پرداخت خسارات این کشورها را نداشت.
اینگونه بود که در واقع بسیاری از داراییهایی که در ترازنامههای بانکها در سطح بینالملل وجود داشت بر روی کاغذ دارایی محسوب میشدند اما در اصل وامهای غیرقابل بازیافت بودند (همانند معوقات بانکی امروز در ایران که رانت خواران اصل سرمایه را اغلب به خارج انتقال دادهاند وحاضربه باز پس دادن نیستند) و همین وامها در ۱۹۳۱ منجر به بحران بانکداری و رکود بزرگ جهانی و اقتصادی شدند. پس از جنگ کشورها به ایمنی استاندارد طلا بازگشتند. اما رکود اقتصادی ناشی از اثرات جنگ باعث تورم بیش از حد گردید و باعث شد که ارزش پول به طرز چشمگیری کاهش یابد. به نحوی که در برخی موارد مردم برای خرید یک قرص نان نیاز به ارائه یک چمدان پول نقد داشتند.
جنگ جهانی دوم نیز پس از شش سال با پیروزی متفقین پایان یافت.
در سال ۱۹۴۴، ایالات متحده آمریکا قدرت بلامنازع در جهان بود. ایالات متحده امریکا نه تنها از نظر نظامی و اقتصادی قدرتمندترین کشور بود، بلکه به بزرگترین طلبکار جهان تبدیل شده بود. کشورهای دیگر
۱-یا به ایالات متحده آمریکا بدهی داشتند (انگلیس)،
۲-یا اشغال یا غارت شدند (فرانسه، لهستان، هلند، یونان)
۳-یا دشمنان زمان جنگ بودند (آلمان، ژاپن)،
۴-یا ابتدا دشمنان زمان جنگ و سپس متحد (ایتالیا)
۵- یاهمسویی ناخواسته سیاسی بودند (اتحاد جماهیر شوروی)
صریح بگوییم: از این نظر، سیستم برتون وودز بیش از هر چیز یک چیز بود: ملاقات در شرایط نا برابر. یک رئیس واضح در رینگ بود و اسمش امریکا.
امریکا برتون وودز به وضوح نمایانگر انتقال قدرت از بریتانیا به آمریکا بود. زوال امپراطوری بریتانیا محرز شد و ابر قدرت جدید امریکا شکل گرفت.
اقتصاد کشورهای بریتانیا فرانسه و روسیه که مستقیم در جنگ شرکت داشتند بسیار ضعیف شده بود. امریکا توانسته بود تمامی متصرفات ژاپن را باز پس بگیرد وتحریم سختی را بر ژاپن اعمال کرده بود و با بمباران هستهای دو شهر ژاپن هرچند از لحاظ انسانی و اخلاقی شکست بزرگی را متحمل شده بود، ولی از نقطه نظر نظامی "پیروز" محسوب میشد و از اینرو تنها کشوری بود که کمترین آسیب را از جنگ دیده بود، ایالات متحده بود که زمینه ایجاد توافقنامه برتون وددز و سلطه دلار را را فراهم کرد.
درست همانند جنگ جهانی اول، در جنگ جهانی دوم هم آمریکا سلاح، مواد غذایی و کالاهای اساسی را برای طرفین جنگ فراهم میآورد و در ازای این کالاها طلا دریافت میکرد. تا پایان جنگ، ایالات متحده صاحب بخش عمدهای از ذخایر طلای جهان بود و از این رو، برای کشورهایی که ذخایر طلای خود را از دست داده بودند، بازگشت به سیستم استاندارد طلا امکانپذیر نبود. اینگونه بود که در پایان جنگ جهانی اول ایالات متحده ۷۵ درصد از طلای پولی جهان را در اختیار داشت و دلار تنها ارزی بود که هنوز مستقیما توسط طلا پشتیبانی میشد.
مسلم است که این رئیس میخواست از منافع خود محافظت کند. امریکا از جنگ جهانی اول درس گرفته بود که گاوی را که میدوشی نمیکشی! اگر چیزی را میخواهید، باید برای بدهکار (یا بازنده در جنگ) امکان فروش چیزی را فراهم کنید. برعکس، باید بازنده هم بتواند (توان اقتصادی داشته باشد) تا از امریکا دوباره کالاهایی را وارد کشور خود کند و اجناس امریکا را بخرد.
نیروهای همپیمان آمریکا که طی جنگ جهانی دوم از نظر اقتصادی آسیب دیدند به کمک آمریکا نیاز داشتند تا بتوانند تولید داخلی خود را بازسازی کنند و برای تجارت بینالمللی بودجه تأمین کنند.
پیش از جنگ، فرانسه و بریتانیا فهمیده بودند که دیگر نمیتوانند در یک بازار آزاد با صنایع آمریکا رقابت کنند. در دهه ۱۹۳۰ میلادی بریتانیا بلوک اقتصادی خودش را ایجاد کرد تا جلوی کالاهای آمریکا را بگیرد.
ارزش مجموع تجارت بریتانیا و آمریکا بیش از نیمی از تجارت جهانی کالاها بود. برای اینکه آمریکا بتواند بازارهای جهانی ایجاد کند باید نخست بر تجارت پادشاهی بریتانیا فائق میآمد. گرچه بریتانیا از منظر اقتصادی در سده ۱۹ (میلادی) حاکم جهان بود اما مقامات آمریکا قصد داشتند در نیمه دوم سده ۲۰ میلادی، بازار بریتانیا را از آن خود کنند. دو جنگ جهانی، صنایع اصلی کشوربریتانیا را که هزینه واردات نیمی از غذای کشور و تقریباً تمام مواد خام آن به جز زغال سنگ را میپرداخت، نابود کرد. انگلیسیها چارهای جز درخواست کمک نداشتند. تا زمانی که ایالات متحده در ۶ دسامبر ۱۹۴۵ توافق نامهای را برای اعطای کمک ۴,۴ میلیارد دلاری به بریتانیا امضا کرد، و در عوض پارلمان بریتانیا موافقت نامههای برتون وودز (که بعداً در دسامبر ۱۹۴۵ اتفاق افتاد) را تصویب کرد.
فرانسه وضعی نه به وخامت بریتانیا داشت اما ویرانیهای جنگ آنها را نیز ناچار به گرفتن وام از امریکا کردند. توضیج اینکه
برای نزدیک به دو سده، منافع فرانسه و آمریکا در «بر قدیم» و «بر جدید» با هم در تضاد بود.. دوگل که طی جنگ جهانی دوم، ژنرال فرانسه بود در چند دوره بعد از جنگ رئیسجمهورفرانسه شد، توانست فرانسه را از یک کشور جنگ زده به یکی از کشورهای پیشرفته جهان تبدیل کند. پایهگذاری سیاست خارجی مستقل فرانسه بعد از جنگ دوم جهانی در برابر فشار آمریکا حاصل سرسختی او بود. دو گل برخورد سختی با مقامات آمریکایی میکرد چرا که میخواست مستعمرات کشورش و آزادی عمل فرانسه را حفظ کند. از سوی دیگر، مقامات آمریکایی دو گل را یک سیاستمدار افراطی قلمداد میکردند.
ولی با این وجود باز سازی خرابیهای جنگ باعث شد که در ۱۹۴۵ دو گل که صدای ملیگرایی فرانسه بود از آمریکا یک میلیارد دلار وام قرض کند. عمده این درخواست اجابت شد. در عوض فرانسه متعهد شد یارانههای دولتی و دستکاری در ارز را، که به نفع جایگاه فرانسه در بازار جهانی تمام میشد، محدودتر کند.
ایالات متحده امریکا یک قدرت رقیب داشت و آن اتحاد جماهیر شوروی بود که قدرت آن نیز پس از جنگ تقویت شده بود و نفوذ سرزمینی آن به وِیژه در اروپا و آسیا گسترش یافته بود. از اینرو امریکا نقش رهبر اردوگاه سرمایه داری را بر عهده گرفت. ظهور ایالات متحده پس از جنگ به عنوان قدرت صنعتی، پولی و نظامی پیشرو در جهان ریشه در این واقعیت داشت که سرزمین اصلی ایالات متحده از جنگ بعلت دوری از کانون جنگ در اروپا، در بی ثباتی کشورهای اروپایی پس از جنگ، و ویرانی شوروی در زمان جنگ دست نخورده بود.
بنابراین، جهان بمباران شده و جنگ زده باید هر چه سریعتر از نظر اقتصادی روی پای خود میایستاد. موضوع بازگرداندن روابط تجاری بین المللی که از بین رفته بود و اجتناب از خطرات سیاست پولی بود. نرخ ارز ثابت با دلار پشتوانه طلا به عنوان ارز ذخیره، روش انتخابی شد. در وضعیت سنجی قبلی توضیح دادم که پیش از سیستم برتون وودز، اکثر کشورها از استاندارد طلا پیروی میکردند. به این معنی که هر کشوری تضمین میکرد ارز خود را به اندازهی پشتوانهی طلای موجود در خزانهاش صادر کند. اما پس از برتون وودز، اعضا موافقت کردند که ارز خود را نسبت به دلار آمریکا بسنجند، نه طلا. اما همچنان به نوعی استاندارد طلا برقرار بود.
دلار آمریکا بیشترین قدرت خرید را داشت و تنها ارزی بود که پشتوانه آن طلا بود. تمام کشورهای اروپایی که در جنگ جهانی دوم شرکت داشتند و به شدت بدهکار بودند، مقادیر زیادی طلا به ایالات متحده منتقل کردند. این واقعیت به برتری ایالات متحده کمک کرد. بنابراین، دلار آمریکا در سایر نقاط جهان به شدت افزایش یافت واینگونه بود که به ارز اصلی سیستم برتون وودز تبدیل شد.
بنیاد سیاسی نظام برتون وودز متأثر از دو وضعیت بود:
۱- بحرانهای مالی جهانی پس از جنگ جهانی اول و شکست در حل مشکلات اقتصادی که منجر به جنگ جهانی دوم شد؛
۲- تمرکز قدرت در تعداد کمی از کشورها.
در واقع با نزدیک شدن پایان جنگ جهانی دوم، کنفرانس برتون وودز برپا شد تا نقطه پایانی بر حدود دو سال و نیم برنامهریزی برای سالهای پس از جنگ بگذارد. این برنامهریزی از سوی خزانهداری آمریکا و بریتانیا صورت گرفته بود. نمایندگان آمریکا و بریتانیا به دنبال بازسازی چیزی بودند که در دوره میان دو جنگ وجود نداشت: یعنی نظام پرداخت بینالمللی که باعث میشد تجارت بدون ترس از کاهش ارزش پول یا نوسانهای شدید در نرخ تبادل ارز انجام گیرد. این مشکلات مذکور در دوره رکود بزرگ، سرمایهداری را در سطح جهانی فلج کرده بودند.
نتیجه رقابت مفهومی که توسط دو اقتصاددان انگلیسی و امریکایی کنفرانس ارائه شد، نمادی از تسلط ایالات متحده بود. از یک سو اقتصاددان جان مینارد کینز از بریتانیای کبیر، از سوی دیگر مذاکره کننده ارشد از ایالات متحده آمریکا، هری دکستر وایت آمریکایی که از مسئولین وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا بود. وی بعدها به جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی محکوم شد.
در ادامه سعی میکنم بصورت نسبتا ساده نتیجه کنفرانس برتون وودز را توضیح دهم.
نتیجه امضای توافقنامه برتون وددز:
۱ـ دلار ارز ذخیره (جهانی) است. همه ارزهای دیگر تابع سیستم نرخهای مبادله ثابت هستند. خود دلار با طلا مرتبط است. بنابراین یک استاندارد طلایی وجود دارد
۲ـ بانکهای مرکزی کشورهای عضو متعهد شدند در صورت نوسانات نرخ ارز مداخله کنند و نرخ ارزهای خود را در محدوده تعیین شده نگه دارند.
۳ـ نرخ برابری طلا و دلار برای ۱ اونس طلا ۳۵ دلار تعیین شد.
۴ـ فدرال رزرو (بانک مرکزی امریکا) متعهد به خرید یا فروش نامحدود طلا با آن قیمت است. قیمت طلا به دلار آمریکا برای چندین دهه ثابت بوده است.
۵ـ خرید ارز باعث افزایش قیمت آن میشود، بنابراین بانک مرکزی پول بیشتری چاپ میکند. این تولید چاپ باعث افزایش عرضه و پایین آمدن قیمت ارز میشود. این روش یک سیاست پولی است که اغلب توسط بانکهای مرکزی برای کنترل تورم استفاده میشود. از اینرو اعضای سیستم برتون وودز توافق کردند که از جنگ تجاری اجتناب کنند. به عنوان مثال، هیچ عضوی اجازه کاهش ارزش پول خود را برای صادرات بیشتر نداشت. اما میتوانست تحت شرایط خاص ارزهای خود را تنظیم کنند. به عنوان مثال، اگر سرمایه گذاری خارجی شروع به بی ثباتی در اقتصاد آنها کند؛ اجازه اقدام و تنظیم ارز را داشتند. همچنین میتوانستند ارزش ارزهای خود را برای بازسازی پس از جنگ تنظیم کنند.
۶ـ صندوق بین المللی پول (IMF) با وظیفه اعطای اعتبار در صورت بروز مشکلات تراز پرداختها تأسیس شد و برخلاف سیستم استاندارد طلا، صندوق بینالمللی پول در مواقع ضروری، مانند عدم تعادل ترازهای تجاری و مالی کشورها، حق مداخله داشت.
۷ـ بانک جهانی با وظیفه تامین مالی کشورهای در حال توسعه تاسیس شد.
نقش صندوق بین المللی پول و بانک جهانی
در کنفرانس برتون وودز تصمیم برای تخصیص حق رای در بین دولتها بود، نه بر اساس یک دولت یک رای، بلکه به نسبت سهمیهها. از آنجایی که ایالات متحده بیشترین مشارکت را داشت، رهبری ایالات متحده اعمال شد. تحت سیستم رای گیری وزنی، ایالات متحده نفوذ غالب بر صندوق بین المللی پول داشت. ایالات متحده در ابتدا یک سوم کل سهمیههای صندوق بین المللی پول را در اختیار داشت که به تنهایی برای وتوی تمام تغییرات منشور صندوق بین المللی پول کافی بود.
علاوه بر این، صندوق بین المللی پول در واشنگتن دی سی مستقر شد و عمدتاً توسط اقتصاددانان آمریکایی کار میکرد. این کشور مرتباً با خزانه داری ایالات متحده مبادله پرسنل میکرد.
کشورهای عضو سیستم برتون وودز با گرفتن وام از صندوق بین المللی پول به نوعی ارزش پول خود را تنظیم میکردند. کشورها تصمیم گرفتند که به صندوق بین المللی پول قدرت یک بانک مرکزی جهانی را ندهند؛ اما در عوض توافق کردند تا با طلا و ارزهای ملی به صندوق بینالمللی پول کمک مالی کنند.. سپس هر کشور عضو سیستم برتون وودز این حق را پیدا میکرد آن مقدارپولی را که نیاز دارد، با محدودیت نسبتِ مشارکتش در صندوق، به عنوان وام دریافت کند.
صندوق بین المللی پول متشکل از کمکهای کشورهای عضو به طلا و ارزهای خودشان است. سهمیههای اولیه در مجموع ۸,۸ میلیارد دلار بود. هنگام پیوستن به صندوق بینالمللی پول، به اعضا «سهمیههایی» اختصاص مییابد که قدرت اقتصادی نسبی آنها را منعکس میکند.
صندوق بین المللی پول همچنین مسئول اجرای توافق نامه برتون وودز بود، صندوق بین المللی پول برای چاپ پول و تأثیرگذاری بر اقتصاد با سیاستهای پولی طراحی نشده است. در عوض، آنها توافق کردند که مجموعهای ثابت از ارزهای ملی و طلا ملاک باشد.
طرح صندوق بینالمللی پول با حمایت ایالات متحده به دنبال پایان دادن به محدودیتهای انتقال کالا و خدمات از یک کشور به کشور دیگر، حذف بلوکهای ارزی و لغو کنترل مبادلات ارزی بود..
صندوق بینالمللی پول به کشورهای عضو اجازه داد تا نرخ مبادله ارز خود را ۱ درصد تعدیل کنند. این امر باعث شد تا با گسترش صادرات و کاهش واردات، تعادل را در تجارت آنها بازگرداند. این کارتنها در صورتی مجاز خواهد بود که یک عدم تعادل اساسی وجود داشته باشد. کاهش ارزش پول یک کشور کاهش ارزش نامیده میشد در حالی که افزایش ارزش پول کشور را تجدید ارزیابی مینامیدند.
بانک جهانی نیز برخلاف اسمش، بانک مرکزی جهان نبوده و نیست. در زمان توافق برتون وودز، بانک جهانی درواقع به منظور تأمین وام برای کشورهای اروپایی ویرانشده در جنگ جهانی دوم تشکیل شد. هماکنون، هدف بانک جهانی اعطای وام به پروژههای توسعه اقتصادی در کشورهای دارای بازار نوظهور است.
اما درنفوذ امریکا در این دو نهاد اقتصادی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و بواسطه آن اعمال نفوذ سیاسی امریکا همین بس که نخستین کشوری که وام بانک جهانی را دریافت کرد فرانسه بود. بیرد کای در سال ۱۹۹۲ درنوشته خود تشکیلات امریکایی مثال جالبی در این زمینه میزند: رئیس وقت بانک، جان جی مککلوی، فرانسه را به جای دو متقاضی دیگر، لهستان و شیلی انتخاب کرد. این وام به مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار آمریکا، نیمی از مبلغ درخواستی بود و با شرایط سختی همراه بود. فرانسه مجبور بود موافقت کند که بودجهای متعادل تولید کند و اولویت بازپرداخت بدهی را به بانک جهانی نسبت به سایر دولتها بدهد. کارکنان بانک جهانی از طریق استفاده از وجوه از نزدیک نظارت کردند تا اطمینان حاصل کنند که دولت فرانسه شرایط را دارد. بعلاوه، پیش از تصویب وام، وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به دولت فرانسه گفته بود که نخست اعضای حزب وابسته به حزب کمونیست فرانسه باید حذف شوند. دولت فرانسه دولت ائتلاف کمونیست - به اصطلاح سه جانبه - را برکنار کرد. در عرض چند ساعت، وام به فرانسه تصویب شد.
مبانی همکاری کشورها و تعهدات آنها بر پایه توافقنامه برتون وودز
به دلیل ثابت بودن نرخ ارز و برابری طلا و دلار، سیستم برتون وودز یک استاندارد شبه طلایی برای همه ارزهای شرکت کننده بود. بانکهای مرکزی ضمانت بازخرید از ایالات متحده داشتند و از نظر تئوری (تاکید میکنم از نظر تئوری چون بعد متوجه میشویم که در عمل چه چیز باعث شکست این سیستم شد) همیشه میتوانستند دلارهایی را که در اختیار داشتند با طلا مبادله کنند. به این ترتیب اعتماد به پول ایجاد شد، اگرچه شخص خصوصی نمیتوانست آن را با طلا مبادله کند.
یعنی کشورها بر سر نظامی که متکی به یک اقتصاد بازارقاعدهمند باشد و ارزش ارزهایش به شدت کنترل شود و به کمک بانکهای مرکزی، گردشهای سرمایههای سوداگرانه بینالمللی کنترل شوند توافق کردند. این بدین معنی بود که سرمایهگذاریهای بینالمللی وارد بخش سرمایهگذاری مستقیم خارجی میشد یعنی ساخت و ساز کارخانجات در خارج، نه صرف دستکاری ارزها شود و نه در بازارهای سهام استفاده شود. و نیز بدان معنی بود که دولتهای شرکت کنندگان متعهد شدند که در صورت انحراف بیش از حد واحد پولی آنها از نرخ ثابت، در اقتصاد مداخله کنند. برای این کار کریدور نرخ ارز وجود داشت. بانکهای مرکزی مجبور بودند از طریق اقدامات مختلف بازار سرمایه، مثلاً با خرید یا فروش ارز، ارز خود را حمایت یا تضعیف کنند.
پس در آغاز قرار بود بر پایه نظام نو، دولتها بر خلاف سالهای پیش از جنگ جهانی دوم، در تأمین پول خود دخالت نکنند. در عوض باید نظارت میکردند تا میزان تولید ارز طوری باشد که سطح قیمت ارز بهطور مصنوعی دستکاری نشود. برتون وودز بازگشت به دورهای بود که دولتها بهطور فزاینده در سیستمهای اقتصادی و ارزی دخالت نمیکردند.
کشورها برای دستیابی به پایداری اقتصادی و صلح سیاسی موافقت کردند با هم همکاری کنند و تولید ارزهای خود را کاملاً منظم کنند و نرخ تبدیل ارزها را ثابت نگاه دارند تا تجارت بینالمللی آسانسازی شود. این اصل دیدگاه آمریکا در خصوص تجارت آزاد در دوره پس از جنگ بود. در کنار این موضوع، اهداف دیگری هم وجود داشت از جمله کاهش تعرفهها و حفظ تعادل تجاری از راه ثابت نگاه داشتن نرخ ارزها. همگی اینها به سود نظام سرمایهداری بود.
گرچه متخصصین بینالمللی تا حدی در خصوص نحوه خاص اجرای این نظام اختلاف نظر داشتند اما همگی بر سر نیاز به نظارتهای شدید توافق داشتند.
معجزه اقتصادی آلمان
D-Mark دویچه مارک (واحد پولی آلمان) که در ابتدا کم ارزش گذاری شده بود، از زمان الحاق به سیستم برتون وودز در سال ۱۹۵۲ از مقررات بهره مند شد. ارزش صادرات جمهوری فدرال آلمان جوان بعلت اینکه "مارک خیلی ارزان" (ارزش تاریخی ۴,۲۰ مارک آلمان = یک دلار آمریکا تعیین شد) تقویت شد. (هر چه ارزش پول ملی کمتر امکان صادرات بیشتر) بدینسان ارزهای خارجی بیشتر و بیشتری به کشورآلمان سرازیر شد که در داخل سیستم با انتقال ذخایر طلا به بوندس بانک و موارد دیگر جبران شد. این چنین بود که بخش بزرگی از داراییهای طلای بوندس بانک به وجود آمد.
" ذخایر ارزی از صفر به حدود ۳۰ میلیارد مارک آلمان افزایش یافت، سهم طلا در پایان سال ۱۹۶۰ بیش از ۱۲,۵ میلیارد مارک آلمان بود. در بیشتر موارد، این داراییها از طریق نقل و انتقالات از کشورهای دارای کسری پرداخت به اتحادیه پرداخت اروپا (EPU) توسعه یافتند.
"دلار طلایی"
بنابراین همه ارزهای شرکت کننده در مدار "دلار طلایی" قرار داشتند. آنها از مکانیسم به اصطلاح طلای استاندارد بین المللی طلا الهام گرفته بودند که اوج شکوفایی آن از سال ۱۸۷۰ تا اوایل دهه ۱۹۰۰ ادامه داشت.
در هر کشوری که نوسانات تبادلات ارزی ارزش پول کاهش پیدا میکرد، بدین معنی بود که در ان کشورهم طلا ارزان میشد، و لاجرم طلای ارزان سریعا خریداری میشد که خود باعث میشد وقتی تقاضا بالاست قیمت طلان نیزبالا رود و بالعکس.
اما در توافقنامه برتون وودز به غیراز طلا دلار را هم حقنه کردند و اینگونه دلار ارزش طلا را یافت.
اما در قرارداد برتون وودز، نمونه دیگری به نام دلار مطرح شد. ارزش دلار به طلا را داشت.
قدرت بلامنازعی که سیستم برتون وودز به امریکا بخشید.
پیشتر گفتیم که ایالات متحده امریکا در مواجهه با اتحاد جماهیر شوروی نقش رهبر اردوگاه سرمایه داری را بر عهده گرفت. ظهور ایالات متحده پس از جنگ به عنوان قدرت صنعتی، پولی و نظامی پیشرو در جهان ریشه در این واقعیت داشت که سرزمین اصلی ایالات متحده از جنگ، در بی ثباتی کشورهای اروپایی پس از جنگ، و ویرانی شوروی در زمان جنگ دست نخورده بود. علیرغم هزینه اقتصادی ناشی از چنین سیاستی، قرار گرفتن در مرکز بازار بین المللی به ایالات متحده آزادی عمل بی سابقهای در تعقیب اهداف سیاست خارجی خود داد. مازاد تجاری امر نگه داشتن ارتشها در خارج از ایالات متحده و سرمایه گذاری در خارج از ایالات متحده را آسان تر میکرد، ایالات متحده این قدرت را داشت که تصمیم بگیرد چرا، چه زمانی و چگونه در بحرانهای جهانی مداخله کند. دلار همچنان به عنوان قطب نما برای هدایت سلامت اقتصاد جهانی عمل میکرد و صادرات به ایالات متحده به هدف اصلی اقتصادی اقتصادهای در حال توسعه یا توسعه مجدد تبدیل شد.
برای جلوگیری از طولانی شدن متن در وضعیت سنجی بعدی دلایل فروریختن و پایان سیستم برتون وودز و نیز سیستم ارز شناور جایگزین را بر میشماریم.
ژاله وفا از مجامع اسلامی ایرانیان
[email protected]