Thursday, Aug 31, 2023

صفحه نخست » بریکس به‌مثابه پروژۀ ضدهژمونی آمریکا و غرب! مصطفی قهرمانی

Mostafa_Ghahramani.jpgبریکس (به انگلیسی BRICS) نام گروهی از کشورها به رهبری قدرت‌های اقتصادی نوظهور است و عنوان آن از به هم پیوستن حروف اول نام انگلیسی آن کشورها یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی ساخته شده‌است. که نخستین اجلاسیهٔ گروه بریکس در ۱۶ ژوئن ۲۰۰۹ در یکاترینبورگ روسیه با حضورسران کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین برگزار گردید
بریکس اکنون اتحادیه‌ای است که ۳۲ درصد تولید ناخالص جهانی را در اختیار دارد و از کشورهای «گروه ۷» یعنی آمریکا و ژاپن و پنج کشور اروپایی که ۲۹ درصد این تولید را در اختیار دارند پیشی گرفته است. این نسبت در سال ۱۹۹۵ به‌شکل ۱۷ به ۴۵ به‌سود گروه ۷ بود. یعنی بریکس در طی کمتر از سی سال ۱۵ درصد رشد و گروه ۷ حدود ۱۶ درصد سقوط کرده است. این روند در آینده امّا شاید حتی بتواند با شتاب بیشتری پیش برود زیرا دنیای غرب حداقل از سال ۲۰۰۸ وارد مرحله افول خودش شده است

در آخرین نشست سران بریکس در ژوهانسبورگ افریقای جنوبی در ۲۲ تا ۲۴ اوت ۲۰۲۳ امّا گسترش عضویت نقش مهمی ایفا کرد زیرا که عضویت سنگین‌وزنان جهانی و منطقه‌ای همانند مصر، عربستان سعودی، ایران، آرژانتین، امارات متحده عربی و اتیوپی پذیرفته شد. در نگاه اول، امّا ممکن است ادعا شود که با اعضای جدید تغییری کمی در ترکیب این اتحادیه شکل نگرفته است اگر درنظر بگیریم که، اعضای جدید به طور اسمی تنها ۱۲ درصد به کل تولید اقتصادی این مجموعه اضافه می‌کنند. با این وجود، یک تشکل متمایز خاورمیانه‌ای در حال ظهور است، زیرا عربستان سعودی، ایران، مصر و امارات متحده عربی چهار عضو از شش عضو جدید از لحاظ جغرافیایی متعلق به خاورمیانه و شمال افریقا هستند. اگر اتیوپی را به این جمع اضافه کنید، منطقه بین دریای سرخ و خلیج فارس ناگهان کاملاً به‌طرزی شکیل در این اتحادیه نمایندگی می‌شود. تازه‌واردان به معنای ژئوپلیتیک متعلق به خاورمیانه هستند. بی‌دلیل نیست که فایننشل‌تایمز از «ظهور قدرت‌های میانی» سخن می‌گوید. هرگز از زمان جنگ جهانی دوم، زمانی مطلوب‌تر برای "کشورهای نوسانی" (Swing States) مستقل که سیاست تعادل بین قدرت‌های جهانی را در چارچوب نظم چند‌قطبی جدید دنبال می‌کنند، مطلوب نبوده است. به‌ویژه عضویت ایران در آنچه که احتمالاً به باور بسیاری از ناظرین منحصر به فردترین باشگاه جهان در کنار شورای امنیت است، غرب را با این درک تلخ مواجه می‌کند که دیگر نمی‌توان از انزوای جهانی این کشور به‌زعم آنها یاغی صحبت کرد. در مقابل عضویت عربستان سعودی حتی یک طعم و مزۀ تلخ‌تری حس می‌گردد زیرا که در گذشته سعودی‌ها سعی می‌کردند خود را در واشنگتن با پول و هزینۀ زیاد محبوب کنند، امروز آنها خود را نادرتر می‌کنند. شاید هرچه مستقل‌تر باشید، برای قدرت‌های بزرگ جالب‌تر می‌شوید. آنها پل‌ها را خراب نکردنذ، بلکه آنها را از همه طرف بازسازی کردند. بنابراین، نه‌فقط برای ریاض، بلکه برای امارات و مصر، این الحاق یک رای علیه امریکا نیست، بلکه واکنشی به توزیع جهانی جدید قدرت و جاه طلبی ناشی از آن و استفاده از آن به صورت حساب‌گرانه و غیرایدئولوژیک برای افزایش قدرت و حاکمیت خود است.
بهر رو با پذیرش این شش تازه‌وارد، ممکن است انسجام داخلی بریکس قدری کاهش یابد. امّا این امر از جذابیت این باشگاه جاه‌طلبان سیاسی و اقتصادی به‌هیچ‌وجه کم نکرده است زیرا که آن‌چنان‌که گزارش شده است ۲۰ تا ۲۵ کشور دیگر علاقمند به عضویت در این پیمان در صف انتظار ایستاده‌اند.
در نتیجه به‌نظر می‌رسد بریکس بیش از هر زمان دیگری در مسیر تبدیل شدن به یک بازیگر مهم جهانی و تنظیم سرعت برای استانداردهای بین‌المللی است. کشورهای بریکس به دنبال پایان دادن به نظم یک‌جانبه‌گرایانه موجود هستند. با اعضای جدید و ایجاد ارز جایگزین خود، آنها به‌طور طبیعی می‌خواهند جاه‌طلبی‌های خود را برای تشکیل وزنه تعادل در مقابل ایالات متحده و دیگر قدرت‌های غربی تایید کنند اما آیا این گروه می‌تواند وزنه تعادل واقعی برای قدرت‌های غربی باشد؟
کشورهای عضو بریکس به‌ویژه‌ از طریق تجارت در این گروه می‌خواهند در گام نخست از دلار امریکا به‌عنوان ارز غالب جهان جدا شوند. با این ترتیب آنها به دنبال ایجاد ارز جایگزین خود برای کاهش نفوذ امریکا در تجارت جهانی هستند. در این راستا "دلارزدایی" تجارت بین‌المللی تبدیل به واژه و چالشی کلیدی برای این مجموعه شده است. با این حال، تصمیمات به نفع یک ارز مشترک بریکس هنوز پایه محکمی ندارد. تلاش‌های نخستین در این مسیر می‌توانند توافقات دوجانبه باشند. به‌عنوان مثال، در مارس ۲۰۲۳، برزیل و چین توافق کردند که با ارزهای ملی خود، یوان چین و رئال برزیل تجارت کنند. این روش دوجانبه هم‌اکنون توسط چین و روسیه نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.
در حال حاضر تقریباً تمام نظام‌های حکومتی گوناگون در جهان ما در این پیمان نمایندگی می‌شوند آنچه که امّا آنها را متحد می‌کند، یک پروژه ضدهژمونی غرب است که مؤلفه‌های آن پیگیری «خودمختاری استراتژیک» و دست یازیدن به یک «نظم نوین جهانی» است.
اینکه مشخصاً آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در نشست بریکس در ژوهانسبورگ افریقای جنوبی بگوید: "ساختارهای حکمرانی جهانی امروز منعکس کننده دنیای دیروز است و این به‌ویژه در مورد شورای امنیت و نهادهای برتون وودز (Bretton Woods system) ۱ صادق است. " این واقعیت که نماینده ارشد سازمان ملل چنین اظهاراتی را مطرح می‌کند، نشان می‌دهد که روایت بریکس دیگر مدت‌ها است که در خارج از غرب هژمونیک شده است.
آیا امریکا و غرب این فرآیندهای پرچالش برای هیمنه تقریباً هشتادسالۀ خود را تنها منفعلانه نظاره خواهند کرد پرسشی است که به باور بسیاری پاسخ به آن با جنگ نیابتی در اوکراین آغاز شده است.

مصطفی قهرمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- نظام مدیریت پولی برتون وودز در اواخر جنگ جهانی دوم، قوانین روابط مالی و بازرگانی میان کشورهای ایالات متحده آمریکا، کانادا، اروپای غربی، استرالیا و ژاپن را مشخص کرد. نظام برتون وودز نخستین نمونه از یک نظام پولی کاملاً مشورتی و قراردادی است که با هدف کنترل و مدیریت روابط پولی و اقتصادی میان دولت‌ها به بهانه مدیریت کشور تأسیس شده‌ است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy