«فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ» (FAZ) در گزارشی که ۳۰ اوت (هشتم شهریور) منتشر شد به بحران بیآبی در ایران پرداخته و مینویسد کمآبی در استان اصفهان زندگی هزاران کشاورز را نابود کرده است
کیهان لندن - فردریکه بوگه خبرنگار این روزنامه با چند شهروند ساکن اصفهان صحبت کرده و آنها ضمن بیان مشکلات خود، از دوران شاه به نیکی یاد کرده و گفتهاند به رضا پهلوی امیدوارند و آرزو میکنند شرّ آخوندها از سر ایران کم شود.
در مقدمه این گزارش آمده هرچه از اصفهان به سمت جنوب میروید، روستاها فقیرتر و کشاورزان خشمگینتر میشوند. در حدود ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی سومین شهر بزرگ ایران، «حسین» که کشاورز است بر بستر خالی زایندهرود ایستاده و میگوید: «آخوندها باید بروند!» وی میافزاید «آخرین کسی که برای ما کاری کرد شاه بود».
او در گذشته جو، ذرت علوفهای و برنج میکاشت. حسین که ۵۰ سال دارد درباره زمین کشاورزی خود میگوید: «از دور بوی برنج را استشمام میکردی.» اما امروز او به عنوان نگهبان شیفت شب در یک کارخانه سیمان کار میکند و در زمین کشاورزی او هیچ کشت نمیشود.
سالهاست که فواصلی که زایندهرود خشک میماند طولانی و طولانیتر شده و حقابه که از طریق کانالها به کشاورزان میرسید، بسیار کمتر شده است. تقریباً دو سال پیش، کشاورزان خشمگین دست به اعتراض زدند. در نوامبر ۲۰۲۱ (پاییز ۱۴۰۰) کشاورزان با بولدوزر خط لولهای که آب را از اصفهان به استان یزد منتقل میکرد تخریب کردند. در مرکز شهر اصفهان بر بستر خشک رودخانه نزدیک سی و سه پُل مردم دست به اعتراض زدند. حسین و پسرش کمال آنجا بودند. آنها میگویند ما دو سال با سازمان آب مذاکره کردیم. اما وقتی این کار نتیجه نداد، دست به کار شدیم و اعتراض کردیم.
حسین در تلفن همراه خود ویدئوهایی را از درگیری کشاورزان با مأموران به خبرنگار روزنامه آلمانی نشان داده است. این خبرنگار روایت میکند در آن ویدئوها دیده که نیروی انتظامی از گاز اشکآور استفاده کرده و مردم به سوی آنها سنگ پرتاب کردند.
بر اساس این ویدئوها، یک مأمور پلیس کمال (پسر حسین) را با تفنگ ساچمهای هدف قرار داد. حسین ساچمهها را به عنوان مدرک نگه داشته است. حدود ۲۷ ساچمه بدن کمال را سوراخ کرده بود. یک پزشک روستایی توانست بیشتر ساچمهها را از بدن او خارج کند. همسایه حسین بینایی خود را از دست داد. کشاورزان برای برنامههای خود پول جمع کردند، اما حساب مربوطه توسط امنیتیها مصادره شد. در آن درگیریها تعدادی از کشاورزان کشته و زخمی و تعداد زیادی بازداشت شدند. تغییری هم صورت نگرفت. از آن زمان تا کنون هیچ اعتراضی به بحران آب در اصفهان صورت نگرفته است اما خشم اهالی منطقه باقیست. حسین میگوید: «خشم مردم آتش زیر خاکستر است و دوباره شعلهور میشود.»
حسین و پسرش از کسانی بودند که بعد از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت «گشت ارشاد» در تهران به اعتراضات پیوستند. وی میگوید: «اتفاق جدید این است که استانها و شهرهای دیگر از اعتراضات همدیگر حمایت میکنند.»
«فرانکفورتر آلگماینه» در ادامه با اشاره به اعتراضات گسترده در سالهای اخیر در ایران مینویسد با این حال بین گروههای معترض در این سالها همبستگی وجود نداشت اگرچه از اعتراضات سال ۲۰۰۹ به نتایج انتخابات ریاست جمهوری فاصله بین اعتراضات کمتر و کمتر شده است. گاهی این اعتراضات به دلیل تبعیض علیه اقلیتهای قومی و مذهبی مانند سنیها و کُردها بود. گاهی به خاطر افزایش قیمت بنزین، تورم و دستمزدهای پایین. برخی از اعتراضات مربوط به وضعیت نابسامان محیط زیست بود و در سال ۲۰۲۰ نیز مردم پس از سرنگونی هواپیمای مسافربری «اوکراین اینترنشنال» با موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دست به اعتراض زدند. مدتهاست که انتقاداتی درباره سوء مدیریت، سوء استفاده از قدرت و فساد در ایران وجود دارد. از زمان تشدید مجدد تحریمهای بینالمللی پس از خروج آمریکا از برجام فشارها بر رژیم ایران بطور مداوم افزایش یافته است.
«ما دیگر مسجد نمیرویم»
اما اینبار همه چیز فرق میکند. موجهای قبلی اعتراضات، هیچکدام پایههای جمهوری اسلامی را مانند جنبش اخیر «زن، زندگی، آزادی» متزلزل نکرد. سرکوب خونین مردم هرگونه امید برای اصلاحات را که برخی قبلاً داشتند کاملاً خفه کرده و اسلام را به عنوان اساس مشروعیت نظام حتا در بین متدینین تضعیف کرده است. حسین میگوید: «ما قبلاً مذهبی بودیم. اما الان مسجد نمیرویم و در مراسم محرم شرکت نمیکنیم. فهمیدیم که به ما دروغ گفتهاند.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده «۱۶ سپتامبر (۲۵ شهریور) سالگرد درگذشت مهسا امینی است. پس از آن انتظار میرود که اعتراضات دستکم بطور موقت دوباره شعلهور شود. نیروهای امنیتی و فعالان هفتههاست که برای این کار آماده شدهاند. حسین امیدوار است اتفاقی بیفتد و آنهایی که حکومت میکنند شرّشان کم شود و کسانی بیایند که توانایی بیشتری برای اداره امور دارند. هرچند وی معتقد است بسیار بعید است زیرا در داخل ایران رهبر مخالف وجود ندارد و اکثر فعالان در زندان هستند. هیچ شکاف قابل مشاهدهای در نظام وجود نداشته و اپوزیسیون در تبعید دچار دودستگی است. با این حال، هیچکس دقیقاً نمیداند که با مرگ علی خامنهای ۸۴ ساله چه اتفاقی خواهد افتاد. حسین به عنوان جایگزین رهبری از رضا پهلوی صحبت میکند که در ماههای اخیر تلاش کرده تا نقش رهبری در اپوزیسیون در تبعید ایفا کند. خشم از وضعیت کنونی نور ملایمی را بر دیکتاتوری قبلی شاه افکنده است. اگرچه سقوط رژیم در چشمانداز نیست. اما واقعیتی که در روستاهای پاییندست اصفهان مطرح میشود نشان میدهد که نظام احتمالاً شکنندهتر از سالهای اولیه جمهوری اسلامی است. حسین میگوید: امیدوارم خدا شرّ آخوندها را کم کند.»
اعتراضات به کمبود آب
بحران آب در ایران یکی از عوامل محرک افزایش نارضایتی است. خشک شدن زایندهرود تنها یکی از این نمونههاست. در شمال غرب ایران، دریاچه ارومیه که زمانی یکی از بزرگترین دریاچههای نمک جهان بود، تقریباً بطور کامل خشک شده است. در غرب استان خوزستان اعتراضات به کمبود آب سال گذشته به خشونت کشیده شد. در شرق استان سیستان و بلوچستان، درگیری با کشور همسایه افغانستان بر سر حقابه رودخانه هیرمند در حال افزایش است. در هر دو استان، بحران آب وضعیت وخیم اقلیتهای به حاشیه رانده شده مانند بلوچ و عرب را تشدید میکند.
دلایل زیادی برای بحران آب در ایران وجود دارد. کشاورزان خشمگین اغلب شکایت دارند که برای حکومت آبرسانی به کارخانههای فولاد در اولویت است. اما کارشناسانی مانند کاوه مدنی معاون سابق رئیس سازمان محیط زیست جمهوری اسلامی روشهای کشاورزی ناکارآمد، کمبود فناوریهای مدرن در حفاظت و مدیریت منابع آب و پروژههای سدسازی مشکوک را از عوامل اصلی بحران آب میداند. وی معتقد است افزایش حفر چاههای عمیق غیرقانونی باعث کاهش سطح آبهای زیرزمینی شده و باغهای مجلل و شهرنشینی سریع باعث مصرف بیرویه آب میشود.
یک تاجر ۵۰ ساله اصفهانی که از بستر زایندهرود عبور میکرد به «فرانکفورتر آلگماینه» میگوید: «به دلیل سوء مدیریت و سیاستهای بد، تغییرات اقلیمی بیش از سایر کشورها به ایران ضربه زده است. مسئولان بیسواد هستند. آنها اکوسیستم را خراب کردهاند.»
«آواز خواندن بخشی از مبارزه ما برای آزادی است»
در اطراف سیو سه پل گروههای آوازخوانی و رقص مردم اصفهان توجه خبرنگار «فرانکفورتر آلگماینه» را به خود جلب میکند. او مینویسد در اطراف پل، آثار اعتراضات اخیر در پی درگذشت مهسا امینی قابل مشاهده است. مانند سایر شهرهای ایران، بسیاری از زنان روسری خود را برداشتهاند. برخی نیز با موهای افشان دوچرخهسواری میکنند که به ویژه امام جمعه اصفهان را عصبانی میکند. در گفتگوها، بسیاری از مردم از سه شهروندی یادمیکنند که بعد از اعتراضات در اصفهان اعدام شدند.
در این گزارش با اشاره به ممنوعیت آوازخواندن برای زنان در ایران آمده از زمان اعتراضات اخیر به بعد، افراد بسیاری به گروههای آوازخوانی پیوستند. یک زن مسن که روسری بر سر داشت به خبرنگار این روزنامه آلمانی گفته: «آواز خواندن بخشی از مبارزه ما برای آزادی است؛ برای نشان دادن به زورگویان... کشتن معترضان صبر مردم را لبریز کرده است.»
در بخش پایانی این گزارش آمده غروبها، چراغهای زرد رنگ سی و سه پل را روشن میکنند که پسزمینهای محبوب برای عکس و سلفی گرفتن است. زیر این پل دالانها و فضایی وجود دارد که پاتوق خوانندگان محلّی است و یادآور دوران پیش از انقلاب است. دهه ۱۹۷۰ عصر طلایی موسیقی محلی و پاپ در ایران بود. زن مسن روسری خود را مرتب میکند، چشمانش را می بندد و شروع به آواز خواندن میکند. برخی از شنوندگان به آرامی آوازش را زمزمه میکنند. درباره قلب شکسته و آرزوی دیدار معشوق. اما همین هنگام نور سبز یک لیزر روی زن نشانه میرود. مأموران نیروی انتظامی هستند که از دور فریاد میزنند: «تمام کن!» جمعیت متفرق میشود؛ اما روز بعد همه آنها دوباره به همان محل برمیگردند.