چه دردناک است دیدن بچهای که برای پیدا کردن لقمهای نان یا خوراکی در سطلهای زباله جستجو میکند.
چه دردناک است حال پدری که شب با دستهای خالی به خانه میرود و خجالت میکشد به چشمان فرزندانش نگاه کند.
چه دردناک است دیدن مادری که از کشته شدن فرزند جگر گوشهاش ضجه میکند.
چه دردناک است... و چه دردناک است... و چه دردناک است که ملتی در سرزمین خود اسیر و تحت ستم بوده و شاهد نابود شدن سرزمین مادریش باشد.
مبارزات کارگران در جهان برای دست یافتن به حقوق انسانیشان از سالهای بسیار دور آغاز شده است. در مصر در سال ۲۱۰۰ پیش از میلاد مسیح خدمهی یک معبد از انجام خدماتشان سرباز زدند تا بتوانند از حاکم منطقه (پسارو)، دو قرص نان بیشتر در روز دریافت کنند. گفته میشود که در سدهی ۱۲ پیش از میلاد هم کارگرانی که برای ساختن قبرهای فرعونها استخدام شده بودند بارهای بار دست از کار کشیدند تا به خواستهای آنها پاسخ درخور داده شود.
مبارزات کارگران در درازای سالها به این نتیجه رسید که از نیمهی سدهی نوزدهم اعتصاب در برخی از کشورهای با ساختار دموکراتیک صورت قانونی بخود گرفت. در سدهی بعد گروههای گوناگون اجتماعی به ویژه با تشکیل حزبها و سندیکاها ازاعتصاب برای دریافت دستمزد بالاتر و شرائط کار بهتر استفاده کردند.
در تاریخ معاصر ایران نخستین اعتراضات که منجر به اعتصاب شد اعتصاب کارگران ایرانی در قققاز بود و در دوران مشروطیت صورت گرفت (سال ۱۲۸۵). در همان سال اعتصابی از سوی حزب اجتماعیون عامیون (حزب سوسیال دموکرات ایران) در تلگراف خانه انزلی برگزار شد. در سال ۱۳۰۸ هم کارکنان پالایشگاه نفت آبادان اعتصابی با شرکت حدود ۹ هزار کارگر ترتیب دادند. در سال ۱۳۵۷ اعتصابات سراسری که با اعتصاب کارکنان صنعت نفت شروع شده بود به نظام پادشاهی و دیکتاتوری پهلوی پایان داد.
در ایران در درازای بیش از۴۴ سال، حکومت آخوندی با فشارهای اقتصادی، دستگیریهای پی درپی، تهدیدهای مکرر و کشتارهای بی رحمانه، استبداد و نارضایتی و به طور فشرده نبود آزادی فردی و اجتماعی و سیاسی قشرها و طبقات گوناگون را زیر فشار برد. در شهریور ۱۴۰۱ این آتش زیر خاکستر با کشته شدن ژینا یا مهسا امینی شعله ور شد و جنبش بزرگی را به وجود آورد؛ جنبش زن زندگی آزادی که همچنان ادامه دارد و ما در آستانه سالروز آن هستیم. این جنبش به دلیل زن محور بودنش جای ویژهای در تاریخ سرزمین ما دارد. همهی دختران، زنان و همچنین مردان و پسرانی که به ترتیبی در این جنبش شرکت کرده و میکنند همگی ژینا هستند. ژینا در وجود همهی ما نهفته است. بیاییم و راهی بیابیم که این جنبش به دگرگونیهای اساسی در جامعه منجر شود. انسان ایرانی شایستهی زندگی درخور و انسانی است.
تجربهی جنبشهای سالهای گذشته و کشتارهای آن دوران، نارضایتی در حال زیاد شدن از فشار سخت اقتصادی، افزایش شمار افرادی که زندانی، شکنجه و اعدام میشوند چون مدرسهای برای کارآموزی انسان ایرانی بوده و آگاهی زیادی به او داده است و در نتیجهی این آموزش و آگاهی، او به مبارزات و اعتراضات بسیاری دست زده و میزند. شمار زیادی از مردم دیگر این حکومت را نمیخواهند و حکومت مشروعیت۱ خود را نزد مردم از دست داده است. پس در شرایط کنونی چه باید کرد؟
در چنین وضعیت دشواری مبارزات مردم به اعتراضاتی تبدیل شده و همچنان تکرار میشود. حکومت غیردموکراتیک با ساختاراستبدادی، حکومت انسان کش و سرکوبگر جمهوری اسلامی مانند سایرحکومتهای دیکتاتوری از اعتراضات و اعتصابات هراسان است. یکی از شگردهای حکومت ایجاد جنگ روانی در بین معترضان و همچنین ایجاد ترس و سر درگمی است و این کار را معمولا با اخبار گوناگون، با دروغ پردازی و حتا فرستادن پیامکهای تهدید آمیز انجام میدهد.
حکومت اسلامی که از نظر اقتصادی به آستانه فروپاشی رسیده، زیرساخت اقتصادی کشور ما را به نابودی کشانده و سرزمین ما را دچار وضعیت بغرنجی کرده است. تک تک ما در برابر سرزمین مان و در برابر نسل آینده مسئول هستیم و باید از خود این پرسش را بکنیم که من چه میتوانم بکنم؟ بی گمان پاسخ برخی (و آرزو میکنم شمار زیادی) این است که باید مبارزه کرد و در این شرایط، مبارزه به صورت اعتراضات، تظاهرات و اعتصابات میتواند کارگشا باشد.
برای این که شمار بیشتری از مردم با این مبارزات همراهی کنند باید سازماندهی کرد، گروه هایی شکل داد، برنامه ریزی کرد و به اعتصابات دامن زد. همکاری و همفکری در واحدهای صنعتی، کارخانهها، ادارات گوناگون،... میتواند به تشکیل کمیتههای اعتصاب یا شوراهایی بیانجامد که یکی از مهمترین وظیفهی آنان سازمان دهی، فراخوان دادن هول برنامهای ویژه و در نهایت براه انداختن اعتصابات است. در اینجا نقش نهادهای مدنی بسیار مهم است. نهادهای مدنی و کمیته هایی که در محلهای گوناگون تشکیل میشوند در شکل دادن تظاهرات میتوانند به گونهای موثر عمل کنند. انتشار شب نامه با شعارهایی علیه حکومت و پخش آنها توسط گروهها میتواند صورت گیرد. تجربه به ما آموخته است که اعتراضات و اعتصابات با حضور اتحادیههای کارگری و صنعتی، کارگران راه آهن، کارگران و کارکنان شرکت ملی نفت ایران، پتروشیمی و ذوب آهن، مس سرچشمه،... همچنین سازمانهای دولتی نقش تعیین کنندهای میتواند داشته باشد. بی تردید اعتراضات و اعتصابات معلمان، دانشگاهیان، دانشجویان، بازاریان و کارمندان هم به رسیدن به این هدف که اعتصابات، سراسری بشود کمک فراوانی میکند.
اگر اعتصابات توسط تشکلها، سندیکاها و نهادهای اجتماعی و حقوق بشری در نتیجهی سازماندهی شکل بگیرد و بصورت گسترده انجام بشود میتواند گروههای سازمان نیافته را هم با خود همراه کند، افکار عمومی را هم به سوی خود بکشاند و آنان را نسبت به آنچه که در بطن جامعه و در پشت پردهی قدرت میگذرد آگاه کند. در اینجا همراهی خانوادهها با اعتصاب کنندگان هم باعث تقویت روحیهی اعتصاب کنندگان میشود و هم افراد دیگری را به سوی خود میکشاند. در نتیجهی همراهی شمار بیشتری از افراد، حکومت تحت فشار قرار میگیرد و اعتصاب کنندگان هم میتوانند بر خواستهای خود پافشاری کنند.
نزدیک شدن و پیوند یافتن تمام اقشاری که به نوعی کاری دارند و دست کشیدن آنان از کار میتواند به اعتصاب عمومی منتهی شود. اگر در این زمان تلویزیونها و رادیوها از اعتصابات سخن بگویند برای حکومت راهی جز گوش فرا دادن به خواستهای مردم و یا کنار کشیدن از قدرت وجود نخواهد داشت. اعتصابات سراسری روشی مسالمت آمیز و موثر علیه رژیم است. دست کشیدن از کار، اشغال تلویزیونها، کارخانهها،... همه و همه کشور را فلج کرده و مشکلات رفت و آمد و مصرف بنزین نیز به این بحران شدت میدهد. برای نمونه اگر کارمندان سازمان برنامه و بودجه که برای دولت هسته مرکزی به شمار میآید اعتصاب کنند بحران را بیشتر دامن میزنند. اعتصابات گسترده و سراسری میتواند از قدرت حکومت کاسته و راه را برای سقوط هموار کند.
اگر چنانچه تظاهرات و اعتصابات گسترده همراه با اشغال بناهای اداری و کارخانهها باشد مانند آنچه در ماه مه ۱۹۶۸ در فرانسه اتفاق افتاد به پیروزی و انقلاب نزدیک خواهیم شد ولی باید توجه داشته باشیم که انقلاب که یک پدیده تاریخی است، قابل پیش بینی نیست و در مرحلهای از تاریخ روزی به طور خودجوش روی میدهد.
اگر به ضعف حکومت باور داشته باشیم، اگر بدانیم که حکومت از جمع شدن انسانها هراسان است، اگر به نیروی بی حد انسانها باور داشته باشیم، به خیابانها میآییم. حضور میلیونها انسان در خیابانها در سراسر کشور و ماندن آنها در آنجا در طی روزها و هفتهها به سقوط حکومت خواهد انجامید.
اکنون که به سالروز قتل مهسا، ژینا امینی یا سالروز زن، زندگی، آزادی نزدیک میشویم فرصت مناسبی است که خود را برای اعتصابات گسترده و سراسری در همهی شهرها آماده کنیم زیرا اعتصابات عمومی و سراسری کلید دروازهی آزادی است.
زری شمس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقی
۱- مقاله آیا حکومت آینده ایران باید «مشروعیت» داشته باشد؟ اخبار روز ۲۸ آذر ۱۴۰۱ برابر با ۱۹ دسامبر ۲۰۲۲
چون واژه مشروعیت بار مذهبی دارد من مفاهیم زیر را به جای «مشروعیت حکومت» پیشنهاد کردهام:
«مقبولیت حکومت، قانونی بودن حکومت، مردمی بودن حکومت». به جای «حکومت مشروع» هم «حکومت مردمی یا مردم محور، فرمانروایی مردمی، حکومت قانونی، حکومت مقبول» را میتوانیم به کار ببریم.
به همبن سادگی و تلخی! ابوالفضل محققی