احمد وحدت خواه - ویژه خبرنامه گویا
نیچه فیلسوف آلمانی معتقد بود جنگ باید آنقدر بی رحمانه و عاری از هرگونه رفتار مناسب ارزشهای اخلاقی و انسانی باشد تا نتیجه بدهد.
حملات بیرحمانه حماس بر مردم اسراییل را باید از این رقم جنگ ها به حساب آورد.
اما حماس واقعا در این جنگ به دنبال چه نتیجه ای بوده؟
آنها این تاکتیک یا بهتر گفته باشیم شبیخون ضد انسانی و گسترده را با علم به اینکه ارتش مجهز و با تجربه اسراییل در واکنش خود افراد مسلح آنها را قلع و قمع و همراه آن زنان و کودکان بیگناه غزه را بلا استثنا زیر بمباران خواهد گرفت کدام استراتژی را دنبال می کرده اند؟
در نگاه اول می توان درک کرد که ادامه بن بست مناقشه تاریخی فلسطینی ها با یهودیان و حادتر شدن شرایط زندگی آنها در چند سال گذشته هر لحظه می توانسته به انفجار خشم کور و انتقامجویی دهشتناکی که از سوی اعضای حماس دیده ایم منجر شود.
به عبارتی، حمله کاملا تدارک دیده شده حماس بر خاک و مردم اسراییل در روز ۷ اکتبر می توانسته یک نسخه «پیشرفته تر» از انتفاضه های پیشین باشد تا گفتمان سیاسی و نظامی خود را بر سایر سازمانها و گروه های فلسطینی غالب گرداند.
اما زمان انجام آن نه بر مبنای محاسبات حماس، بلکه به نقشه های شوم پدرخوانده های آن یعنی رژیم جمهوری اسلامی باز می گردد.
عقربه زمان را به یک سال پیش برگردانیم تا این واقعیت روشنتر شود.
قتل مهسا امینی به دست تبهکارانی که به نام دین ولی در خدمت افکار جنون آمیز فرقه ای که با فریب آزادی و استقلال میهن ما را به اشغال خود در آورده است ناقوس مرگ آنها را به صدا در آورد.
آنگاه جنبش زن زندگی آزادی پادزهر همه آن چیزی شد که ایران و ایرانی را در این چهل و چهار سال گذشته در چنبره عفونت و تاریکی خود به اسارت گرفته بوده.
بر حسب طبیعت و محاسبه رژیم و هواداران آن، رهایی از این جنبش تنها با آفریدن حادثه ای خونین تر و فراتر از مرزهای ایران در انظار و افکار عمومی جهانیان می توانسته میسر بشود. و چه قربانیان بهتری از فلسطینی های رنجدیده که مفهوم زندگی برایشان جز مرگ تدریجی نبوده.
ایلان ماسک در توصیف پشتیبانی رژیم جمهوری اسلامی از حمله خونبار و ضد انسانی نیروهای حماس به اسراییل گفته است آخوندهای ایران به تنها چیزی که فکر نمی کنند آینده مردم فلسطین و سعادت آنهاست. آنها فقط به نابودی اسراییل دلخوش کرده اند.
بعید به نظر می رسد دستگاه های قوی اطلاعاتی اسراییل و کشورهای غربی، و حتی منابعی که در داخل رژیم آخوندی برای آنها کار می کنند از برنامه ریزی حماس برای انجام عملیاتی چنین بیرحمانه خبر نداشته بودند.
به عبارت دیگر، اسراییل برای توجیه هرگونه عملیاتی که به عمر سیاسی و نظامی حماس پایان بدهد به پیش زمینه ای قابل قبول برای جامعه جهانی نیاز داشته، و آن را اکنون به دست آورده است.
اما فرای این هدف استراتژیک اسراییل، نیاز برای دست یافتن به یک صلح برای ادامه حیات این کشور هم نهفته است. با محو حماس هم از معادلات و معاملاتی برای یک چنین صلحی که طرف مقابل آن نیروهای میانه روی فلسطینی همسو با کشورهای عربی هستند نقشه جدید و آینده خاورمیانه رقم خواهد خورد.
پیدا کنید بازنده این بازی بزرگ، یا همان پرتقال فروش را!