معنای راسیتن کیش اینان را
از دوشیزگانی میپُرسم
که در پُرسشها دستگیرشان کردند
و حکم نابودی گرفتند
*
معنای راستین کیش اینان را
از کودکی میپرسم که به رگبار بسته شد
کودکی که عاشق آفریدن بود
شیفتهی رنگینکمان
و آیندهای همهآغوش چشم به راهاش بود
معنای راستین کیش اینان را
از فرزندان این آب و خاک میپرسم
که آرزوهاشان را در جمجمههاشان فرو کوبیدند
دختران و پسرانی که تنها حریم زندگیشان را
چون پرندهگان پاس میداشتند
*
معنای راستین کیش اینان را
از چشمهای کور شده میپرسم
چشمهایی که عاشق دیدن بودند
و عاشق آموختن
و زندگی کسی را نمیپائیدند
*
معنای راستین کیش اینان را
از عروسان عروسک به دست میپرسم
از حجلههای بیخردی
و نمیگذارم که ریشهای کودن
مالههاشان را از نادانیهای مقدس بیرون کشند
*
معنای راستین کیش اینان را از زن میپرسم
کز معنای آبشاریاش همیشه لیز میخورند
آفریدگاریاش را نمیتوانند ببینند
و هستیاش را
با کشتزار و گاو و شتر اشتباه میگیرند
*
معنای راستین کیش اینان را
از زنداناش میپرسم:
زندانی بیزمان و بی دفتر
زندانی که در آن
تازیانه و تفنگ
با زبان بلند و سربی
تنداتند، هرچه خواستند میگویند
*
معنای راستین کیش اینان را
از دروغ میپرسم که در سیب راستی
همیشه میلولد
*
معنای راستین کیش اینان را
از دستهای بلندش میپرسم
از چنگهای آزمندش
و از خالیترینِ سفرهها
رضا فرمند