جای یک رسانهِ مورد اعتمادِ مردمی خالی است
ایران در آستانه تحول بزرگ دیگری است، تاریخ معاصر ایران گویای این است که در هر قرن دو و یا سه تحول و جنبش آزادیخواهی، برابری طلبی و هویتی در ایران پای میگیرد که اگرچه در گُذر این صد سال نتوانسته است آرزوهای دیرینه مردمِ به پا خواسته ما را درمانی باشد ولی حداقل میتوان بر تجربههای گرانبهایش قدر گذاشت و آنرا دستمایه حرکتی کرد که باز هم با خواست ریشهای که برای آزادی در ایران و برای ایرانیان وجود دارد به سر منزل مقصود رساند.
۴۴ سال تجربه سیاه، فاجعه بار و ویرانگری که جمهوری اسلامی بر ایران داشته است بیشتر از هر دوران دیگری اثرات مُخرب خود را بر جای گذاشته است چرا که جمهوری اسلامی این فضای تاریک را در روشنایی قرن ۲۱ بر ایران تحمیل کرده است. قرن بیست و یکمی که تجربه ۲۰ قرن گذشته و آینده بشریت را برای خود ترسیم کرده است.
حاکمیت ایدئولوژیک و سیاه جمهوری اسلامی که در ۴۴ سال پیش با انقلاب و با کمک کشورهای دشمن ایران بر ایران حاکم گشت اگرچه در مراحل نخست حداقل به لحاظ ظاهر بدنبال حکومت اسلامی و الهی بود ولی رفته رفته و با آشنایی به زوایای مختلفِ کشوری را که اشغال و تصاحب کرده بود بمانند راهزنانی که تازه به هوش آمده باشند که به چه گنج گرانبهایی دسترسی پیدا کردهاند به نوعی دیگر دست از ایدئولوژی و اسلام گرایی و صدور انقلاب برداشته و غارتگری را پیشه ساختند. این راهزنان، با چند دسته شدن هر کدام گوشهای از ثروت مملکت را صاحب شدند هر آنچه وجود داشت را در توبره کردهاند و میکنند تا جایی که گذشته از به تاراج بردن ثروت زمینی و زیرزمینی به فروش آب و خاک کشور از یک سو و فروش بچههای ما، دختران و پسران ما و ...، را هم فروگذار نکردند.
اگر جنایات این راهزنان را بخواهیم به رشته تحریر درآوریم نیازمند تلاش پژوهشگران و مورخینی است که سالها باید به تحقیق و بررسی در این زمینه بپردازند.
امروز کجا هستیم و برای فردا چه خواهیم کرد؟
امروز در ایران بیشتر از ۵۰ میلیون نفر کمتر از ۴۰ سال دارند و ۸۰ میلیون کمتر از ۶۰ سال و با تعبیری مشخص و تعاریف جدید سازمان ملل که سن بازنشستگی افزایش بسیاری پیدا کرده است این جمعیت جوان و نیروی کار بسیار با ارزش در حالتی افسرده، دل نگران و دچار استرسهای فراوان در انتظار تغییر و تحول بزرگی قرار گرفتهاند.
این جمعیت جوان و نیروی کار بسیار با ارزش چه میخواهد؟ حداقل خاست آنان یک زندگی معمولی با معیارهای جهانی امروز است. آنها و خاصه نسلهای جوان تر که یا ناامید هستند و یا در آستانه ناامیدی، خسته از روزمره گی از سویی و پا به سنگ خوردن امیدهایشان از دیگر سو هستند. بی اعتماد و کج خُلق شدهاند، هیچ نقطه امیدی برایشان وجود ندارد، بی تفاوتی که یکی از بزرگترین بیماریهای جامعه است گریبانشان را گرفته است و نقطه روشنی برای آینده خود پیدا نمیکنند.
برای مهلک ترین بیماریهای فیزیکی و جسمانی هم دارو و درمان وجود دارد و هم پزشکانی که مورد اعتماد بیماران خود هستند. ولی متاسفانه در امور اجتماعی - سیاسی و فرهنگی با چنین دارو و درمان پزشکانی مواجهه نیستیم، نه بدین دلیل که وجود ندارند بل بدین معنا که امکان بروز و ظهور برایشان مهیا و میسر نیست.
در دنیای تکنولوژیک امروز که رسانهها از طریق فضای عمومی و مجازی دنیا را در محاصره خود گرفتهاند و جامعه ما هم از آن مستثنا نیست برای مردم هیچ پایگاه رسانهای که تنها برای مردم ایران و مورد اعتماد مردم ایران باشد وجود ندارد و بهمین دلیل رسانههای غیر مردمی که هر کدام سیاستهای خاص خود را بدلایل گوناگون دنبال میکنند عرصه را بیشتر از همیشه بر مردم ایران تنگ کردهاند، رسانههای پُر قدرتی که با امکانات بسیار گسترده مالی و لُجستیکی ذهن و زندگی مردم را در اختیار گرفتهاند.
نمونههای بسیاری از آنان به حدود هفت دهه از تاریخ معاصر ایران برمی گردد مانند رادیوهای بی بی سی، رادیو مسکو و ...، که پُر قدرترینشان رادیو بی بی سی که نماینده سیاستهای بریتانیا است. نمونهای از دخالت بریتانیا در امور ایران را در شهریور ۱۳۲۰ و بردن رضاشاه از ایران شاهد بودیم که به نوعی در تاسیس سلطنت پهلوی دست داشتند و از این جهت که رضاشاه به سیاستهای مُزورانه آنها پی برده بود و دیگر نمیخواست سیاستهای ایران ستیزانه آنها را دنبال کند با اتهامات بی شماری که بسیاری از آنها نیز نادرست بود او را از ایران بردند.
شاهدیم که با دکتر محمد مصدق که نمیخواست عامل و خدمتگزار سیاستهای انگلستان باشد و بدنبال منافع ایران بود نیز چه کردند که هنوز هم عواقب و آثار مُخرب آن وجود دارد.
با محمد رضاشاه نیز همان کردند که با رضاشاه کرده بودند، اینکه با سلطنت موافق باشیم و یا نباشیم نه تنها هیچ چیزی را ثابت نمیکند و این مسئله که دخالت بیگانگان در امور کشور تا بدین مرتبه حیاتِ سیاسی ما و کشورمان را در اختیار قدرتهای خارجی و منافعشان قرار میدهد ننگ آور و حقارت آور است.
۴۴ سال پیش هم همین اتفاق ننگ آور دوباره زندگی سیاسی - اجتماعی ما ایرانیان را آلوده منافع و سیاستهای بیگانگان قرار داد و شاهد به تخت نشاندن خمینی و اسلامیونِ بدون اسلام کردند و با ما ایرانیان چنین کردند که امروز گریبانگیرش هستیم!
امروز شاهد پرده دیگری از این نمایش هستیم. تلویزیون من و تو اعلام میکند که بدلیل مشکلات مالی در آخر ماه ژانویه ۲۰۲۴ تعطیل خواهد شد. البته به ما ارتباطی ندارد، چرا که ما نه فهمیدیم که چرا آمد و برای چه آمد و چرا میرود؟ ولی تنها یک نکته باقی میماند که گوینده تلویزیون اعلام میکند شخصی که چهارده سال هزینه تلویزیون را پرداخت کرده است و دیگر حاضر به ادامه آن نیست، باز هم به ما ارتباط ندارد که هدف از این سرمایه گذاری هنگفت و باور نکردنی برای رقص و آواز و سریال و ...، چه بود چرا آمد و چرا رفت؟ تنها میماند که ما مردم ایران همچنان غریبه هستیم و به ما ارتباط ندارد که با ما چه خواهند کرد.
این سرمایه گذارِ ۱۴ ساله مرا به یاد دیگهای پلو در سفارت انگلیس انداخت که آنجا هم میگفتند دو نفر تاجری که نمیخواهند نامشان مطرح شود هزینهها را میپردازند و ما همچنان و بدون اطلاع از برنامه هایی که برایمان چیده میشود مشغول خوردن قیمه پلو و نگاه کردن به رقص و آواز و بفرمایید شام هستیم.
آشنایی با یکی دیگر از این رسانهها نیز که تلویزیون ایران اینترنشنال است هم نمونه قابل تامل دیگری است که میگویند عربها هزینه سرسام آور این تلویزیون را تامین میکنند که اعلام کردن منبع مالیِشان حداقل قابل ارزش است، ولی نمیگویند که عربها در قبال این دست و دل بازی و هزینههای باور نکردنی از ما چه میخواهند؟ لازم است که ما بپذیریم و حتمن نیز چنین باید باشد، ولی باز هم سوال اینجاست که آیا تا به حال به فرد و یا افرادی برخورد داشتهاید که بدون هیچ منظوری ارقام نجومی در اختیار شما و ما مردم ایران قرار دهند؟
تاریخ تحولات سیاسی - اجتماعی در تمامی کشورهای جهان و جوامع پیشرفته و دموکراتیکِ امروز، نمایانگر این است که تمامی جوامعی که توانستهاند راه پیشرفت و اعتلای خود را هموار کنند همگی یک مسیر مشترک را پیمودهاند و آن هم تنها جلب حمایت و اعتماد اجتماعی مردم بوده است.
سوال بسیار مهم و اساسی این است که آیا ما پس از یک قرن مبارزات آزادیخواهانه این شایستگی و لیاقت را داریم که به جامعه پیشرفتهای بدل شویم و با وجود خیل عظیم نیروی انسانی متخصص و صاحب نظر و ثروت هنگفت زیرزمینی که در امروز ایران وجود دارد امروز و فردای روشنی را برای نسلهای آینده خود بسازیم.
پاسخ من بدین سوال بسیار روشن است. این توانایی و این تفکر آیندهِ نگر برای بچههایمان و آینده کشورمان وجود دارد و باید بدنبال ابزار عملی و اصلی آن بود.
در تمامی کشورهای دموکراتیک و پیشرفته زمانی مردم توانستند به یک اعتماد اجتماعی - سیاسی برسند که امکان ایجاد و حضور یک رسانه آزاد، بیطرف و مستقل مردمی بوجود آمده بود. امروز هم گام نخست برای رسیدن به خواستههایمان و نه خواستهای بیگانگانِ دشمن ایران وجود یک رسانه مردمی و ایرانی است که از هیچ کجا جز مردم ایران دستور و فرمان نگیرد و بتواند فارغ از پایگاه اصلاح طلبی و پوشش سیاستهای ابر قدرتها و کشورهای همسایه و در نهایت دشمنان ایران این راه را هموار و این اعتماد را فراهم آورد.
تنها رسیدن به چنین جایگاهی است که میتواند برای امروز و فردا و رسیدن به خواستهای صد ساله ما جامه عمل بپوشاند. راهکاری که غیر ممکن نیست و با کمی تامل و فکر و خرد انجام پذیرد و آن زمانی است که دیگر رسانهها و سیاستهای ایرانِ ما را رسانههای انگلیس و آمریکا و عربها تعیین نکنند.
ما باید بتوانیم روزی به جامعه جهانی بازگردیم و از این نکبت، حقارت و اتهام تروریست بودن نجات پیدا کنیم.
ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم.
حسین لاجوردی
معنای راسیتن کیش اینان، رضا فرمند