ویژه خبرنامه گویا
یک. پیشرفت دانش و تکنیک با وجود امتیازهایی که برای انسان و جامعه بشری داشته همزمان زمینههایِ منفی و نگرانکنندهای را نیز در دل خود پرورش داده است. در دنیای دیجیتال امروز که به یاری ماهوارها، تماسها و پیوندها همراه با تصویر با دورترین جاها در اندک زمانی، ممکن شده است و دسترسی به موبایل و اینترنت برای شمار فراوانی در سراسر جهان مهیا است ولی خطر سوء استفاده، کلاهبرداری، ایجاد خرابکاری و انتشار وارونه سازیها یا خبرهایِ ساختگی و دروغین را نیز افزایش داده است.
دو. این امکانهایِ گسترده خرابکاری و وارونهسازی خبرها به یاری "نیروهایِ شر" در جهان آمده است که برایِ پیشبردن هدفهایِ شوم و خودخواهانه خود، اندک ارزشی برایِ اخلاق، وجدان و شرفِ انسانی ندارند. دو نمونه برجسته روزگارِ ما دو حکومت توتالیتر و آدمکش روسیه و حکومت اسلامی ایران هستند.
سه. روسیه در تجاوز به خاک کشور اوکراین، از روز نخست تا کنون از این شیوه سود برده است و به شدت به پخش خبرهای دروغ و نادرست در باره جنگ ویرانگری که خود آغاز کرده، پرداخته است. شیوه وارونهسازی خبرهایِ جنگ به اندازهای ناراست و قلابی است که به تمسخر کشیده شده است. پوتین پلید، آنچه بر پیشانی خودش به عنوان رهبر مافیایی روسیه حک شده است را با پروپاگاندای هر روزه کوشش کرده است که به رهبران اوکراین نسبت دهد. او که خود شیوه نازیستها را در نابود کردن مخالفانِ خود و بمباران مردم عادی و بیگناه اوکراین بکار میبرد و حتا کودکستان، آموزشگاهها و کلیساها را نیز بمباران کرده است، رهبر و مردم رزمنده اوکراین، که تا اینجایِ کار "شاخِ غول" شکستهاند را نازیست و فاشیست مینامد!
نمونه دوم بسیار شناخته شده برای ما ایرانیان، حکومت کودککش اسلامی ایران است که اگر از دروغهای همیشگی رهبر روانی و دیگر سرکردگان حکومت بگذریم، تنها اشاره به نقش ویرانگر ارتش سایبری و کوشش شبانه روزی این لشگر برای وارونه سازی، انتشار خبرهای دروغ و ساختگی در انبوهی کلیپها در راه ایجاد پراکندگی در میان ایرانیان مخالف حکومت در بیرون و فریب مردم سادهدل در درون کشور میتواند بسنده باشد.
چهار. یک گرفتاری شرمآور برایِ ما ایرانیان ولی دنبالهروان و سینهچاکان وطنی این آدمخواران دروغساز و دروغپرداز هستند. خوانندگان گرامی نگاهی به سایت"پیکنت" این جارچیان و نوکران پوتین و به پیروی از او دنبالچههای حکومت"نکبت" اسلامی بیاندازید تا این نکته را روشنتر دریابید. تنها تیترهای انتخابی این وبسایت بسنده است تا ماهیت درونِ گندیده و ضد ایرانیاش را آشکار نماید. در سایت وزین گویا هم که خوانندگان خود میبینند، از هماکنون شکست تاکنونی و سنگین حماس را، که برای فرار از نابودی کامل به همه جا چنگ زد تا با "مظلوم نمایی" و التماس به دیگران، اسراییل را حتا برای چند روز متوقف کنند، پیروزی حماس و شکست اسراییل مینامند! یکی در کمال شگفتی از کوشش برای"جمهوری اسلام هراسی" سخن میراند و دیگری آقایِ اولترا یهودی ستیز که چندی پیش پیشنهاد امیر عبداللهیان وزیر خارجه لاتِ حکومت در سازمان ملل در باره تشکیل تنها "یکدولت فلسطینی"در خاکِ نیاکان یهودیان را کپی و منتشر کرد و اکنون به سراغ کپیبرداری از سایت بدنامِ پیکنت رفته و در نوشته هفته پیش یکباره در میانه سینهزدن برای حماس و کف برلب آوردن علیه یهودیان و دروغپراکنی در باره"سهونیسم جهانی"، که روزگارش را سیاه کرده است، به صحرایِ کربلا زده و به پشتیبانی از پوتین تبهکار از "مافیا و نازیستهای اوکراینی" نام برده است. چه خوب که در این دو ماه ماسک از چهره دروغین کسانی کنار رفت و چهره درخشانِ راستین آنان برایِ همگان آشکار شد.
پنج. یک خبر بدِ دیگر برای اولترا یهودیستیزان که تا مدتها خواب از سرآنان خواهد ربود، تظاهرات شماری از ساکنان غزه با پرچم سفید به نشانه خواست صلح و علیه حماس درغزه است. این خود نشانی از بههم پاشیدگی و درهم شکسته شدن نیروی کنترل تروریستهایِ حماس بر مردم غزه است.
سخن پایانی
هیچ روشن نیست آینده غزه و گروه تروریستی حماس به کجا خواهد کشید. نه حماس دیگر هرگز حماس پیشین خواهد شد و نه غزه، غزه پیشین. نخست اینکه در جنگ کنونی، شمارِ زیادی از سران این گروه تروریستی کشته شدند و اسراییل بهگمان شکار باقیمانده سران آن را دنبال خواهد کرد و دوم، که میتواند مهمترین مسئله آینده این سازمان تروریستی و مزدور حکومت اسلامی باشد، فروریختن پایه اعتماد آنان به حکومت اسلامی، رهبر روانی و سرداران پوشالی آن است. رها کردن حماس در برابر اسراییل و خود را با ریاکاری و از ترس بیخبر نامیدن و کنار کشیدن، نمیتواند ضربه سنگینی بر ملاج رهبران حماس وارد نیاورده باشد. دور نیست که اگر گروه تروریستی حماس باقی بماند، بهگمان در آینده گذشته از دوری از حکومت اسلامی ایران، اختلافها نه تنها در درون خود آنها که حتا با حزبالله لبنان نیز بالا بگیرد. شاید برای نیروها (نه رهبری) حزبالله لبنان نیز خالی کردن پشتِ حماس از سوی حکومت اسلامی ایران، درسی شود که به رهبر و سرداران پوشالیِ حکومت ایران، دیگر اعتماد نکنند و اختلافهایی در درون آنان نیز شکل بگیرد. هرچه هست روشن است که آنچه تا کنون در غزه رخ داد و در آینده رُخ خواهد داد، در منطقه اثر داشته و مُهر خود را خواهد زد و امکان دگرگونیهایِ شاید بزرگی را به وجود بیاورد. نگارنده چون همیشه امیدوار است دو سوی ماجرا با درایت و دور اندیشی روزی بتوانند به ایجاد دو دولت در کنار یکدیگر برسند و فلسطینیها بتوانند خود را از بند حکومت تبهکار اسلامی ایران که آنان را با دزدیدن سرمایههای مردم ایران و با دادن پول به مزدوری خود وادار نموده، آزاد کنند.