چشم انداز هر گونه آتش بس پایدار و یا راه حل صلح آمیز با تیم کنونی حاکم بر دولت اسرائیل دور از دسترس به نظر می آید. بافت درست راستی، صهیونیست و افراطی گرای کابینه ی کنونی اسرائیل فقط راه حل جنگ را پیش روی این کشور، فلسطین و منطقه قرار می دهد. اما در این صورت این جنگی است که نمی تواند به غزه محدود شود، اگر ادامه پیدا کند باید گسترش هم یابد. گسترش جنگ به معنی وارد ساختن کل کرانه ی باختری و لبنان به جنگ کنونی غزه است؛ پس از آن نیز باید منتظر رفتن نشت آن به سوی سوریه و عراق و یمن و ایران و در نهایت کل خلیج فارس و یک جنگ تمام عیار منطقه ای بود.
چنین واقعیتی اینک کاخ سفید را بر آن داشته تا به تدریج در مورد ضرورت تغییر در کابینه ی کنونی نتانیاهو سخن گوید. بایدن این موضوع را در دیدار با پشتیبانان مالی حزب دمکرات مطرح کرده است. هر چند که هنوز از لزوم کناره گیری نتانیاهو حرفی به میان نیامده، اما به نظر می رسد که در نهایت به آن جا هم برسیم.
پر واضح است که دولت کنونی اسرائیل برای نوار غزه هیچ طرح یا راه حلی واقع گرایانه ای ندارد. اینک جهان دریافته است که اسرائیل شاید قدرت تخریب نوار غزه را داشته باشد اما توان نابودی حماس و سایر تشکل های مسلح فلسطینی مستقر در نوار غزه را ندارد: گردان های عزالدین قسام (حماس)، گردان های شهدای الاقصی، جهاد اسلامی، جبهه ی خلق برای آزادی فلسطین (گردان های ابوعلی مصطفی)، گردان های صلاح الدین ناصر، گردان های مجاهدین از جمله گروه هایی هستند که در کل با آرایشی در حدود چهل هزار نفر نیروی مسلح در غزه در کمین نیروهای اسرائیلی نشسته اند و تا همین جا نیز تلفاتی سنگین و غیر قابل باور به آن وارد ساخته اند. طبق یک آمار، بیش از پنج هزار سرباز اسرائیلی از هفتم اکتبر تا به حال مجروح شده اند که مورد ۵۸ درصد آنها جدی است و صحبت از ۲۰۰۰ معلول است که در همین مدت روی دست ارتش اسرائیل مانده است. آمار واقعی تلفات توسط ارتش اسرائیل ممنوع الانتشار است و رسانهها از منابع دیگر این ارقام را بیرون میکشند.
تصور این که اسرائیل بتواند برای کشتن کمابیش 40 هزار نیروی مسلح فلسطینی در نوار غزه تا کجا تحمل تلفات پرشماری را میان سربازان خود داشته باشد سخت است، اما آن چه مسلم است این که از این پس دیگر با بمباران های کور و وحشیانه نمی تواند با این نیروهای پنهان شده در زیر زمین و در تمام پهنه ی نوار غزه تلف شود؛ کارشناسان اطلاعاتی آمریکا برآورد کرده اند که نزدیک به نیمی از بمب هایی که اسرائیل از هوا بر سر نوار غزه ریخته است «بمب های احمقانه» (dumb bombs) و بی هدف بوده است که تلفات غیر نظامی بالایی را با خود به همراه داشته است. این جنون آدمکشی دیگر به انتهای خود نزدیک شده است و جیک سالیوان به اسرائیل رفته تا در مورد توقف این تخریب و جنایت پربلاهت به آنها هشدار دهد. وزیر دفاع اسرائیل مجبور به اذعان این نکته به وی شده است که ماجرای غزه به این زودی ها قابل حل نیست و «نابودی حماس چند ماه طول میکشد». البته کسی نمی داند به طور دقیق چند ماه؛ شاید هم بعد از چند ماه بگویند چند سال. چنان چه در هفتاد و پنج سال گذشته هم نتوانستند مشکل فلسطین را با نابودی همه فلسطینیان حل کنند.
اما شرایط در حال تغییر است. الکساندریا اوکازیو کورتر نماینده ی مترقی کنگره ی آمریکا از حزب دمکرات می گوید: «بهای انسانی در اینجا بسیار بالا و بیش از اندازه است و همین حالا هم به نهایت آن رسیدهایم. برای همین است که باید کنار هم قرار گیریم و برای برقراری آتشبس فوری تلاش کنیم». مقامات امنیتی و دفاعی آمریکا در هفته ای که پیش رو است صف بسته اند تا یکی بعد از دیگری به اسرائیل بروند و به اعضای خرفت کابینه ی نتانیاهو بفهمانند نمی توان نسل کشی علنی را این گونه ادامه داد. فشارها روی آدمکشان زیاد شده است و دولت نسل کش نتانیاهو دیگر نمی تواند بی محابا به کشتار از راه دور دست بزند. از این جا به بعد ارتش اسرائیل باید به نبرد نفر به نفر بپردازد که می تواند تعداد کشته های آن را به راحتی به مرز هزار نفر به همراه چند ده هزار زخمی و معلول و بیمار روانی روی دستش بگذارد. آیا جنون ادامه ی جنگ توقف پذیر است؟ این طور به نظر نمی رسد.
دیوانگی رهبران کنونی اسرائیل می رود که یک فاجعه ی دیگر را هم بر نسل کشی و قتل عام اضافه کند. آب بستن تونل های زیر زمین نوار غزه که برخی آن را تا 500 کیلومتر برآورد می کنند می تواند یک «بوم کشی» (ecocide) پدید آورد و این منطقه را برای سال ها غیرقابل زیست کند. به آب بستن تونل ها سبب متلاشی شدن سیستم آب و فاضلاب این منطقه شده و کار را به فرونشست زمین و فروریزش ساختمان های باقیمانده خواهد کشاند. به نظر می رسد که دولت شکست خورده ی نتانیاهو به مثابه گرفتار شده در باتلاق برای نجات خود با هر اقدامی کل شرایط منطقه را به سوی غرق شدن و مرگ به پیش می برد. به نظر می رسد که پس از شکست مفتضحانه ی طرح صهیونیسم برای اخراج 2 میلیون و 300 هزار نفر ساکن نوار غزه به سوی صحرای سینا، اسرائیل بر آنست که شرایط قتل عام ترکیبی نظامی/غیرنظامی آنها را فراهم آورد.
روش هایی مانند انداختن آب در تونل ها ممکن است لطمه ای به ساختار لجستیکی حماس و گروه های مسلح فلسطینی محسوب شود، اما به طور قطع آنها را نابود نمی کند. نیروهای مستقل در این تونل ها می توانند در صورت لزوم به راحتی از تونل ها خارج و در میان 2 میلیون و 300 هزار نفر ساکنان آواره ی این منطقه حل و پنهان شوند تا در فرصتی بهتر به نبرد مسلحانه ی خود بازگردند.
چنین شرایطی از حیث نظامی نه فقط یک بن بست بلکه یک کابوس بی مانند برای ارتش و دولت اسرائیل است.
اسرائیل نمی داند چه می خواهد کند
در چنین شرایطی در یک مقطعی -که نمی تواند خیلی هم دور باشد- نتانیاهو و کابینه ی جنگ طلب وی می بایست تصمیم بگیرد که چه می خواهد بکند: پذیرش شکست نظامی و عقب نشینی و به دنبال آن، سقوط سیاسی و انتخابات زودرس به همراه بحران بی سابقه ی قدرت در اسرائیل و یا، ادامه و اصرار بر این جنون نسل کشی و کشاندن جنگ به کل خاورمیانه.
به این ترتیب حماس و متحدان مسلح آن با چنین عملیاتی خود را به اره ای زیر گردن دولت افراط گرای دست راستی نتانیاهو تبدیل کرده اند. کابینه ی نتانیاهو اینک می بایست در رابطه با واقعیتِ حماس - و سایر گروه های مسلح- یکی از سه گزینه ی زیر را انتخاب کند:
1) اصرار بر «نابودی کامل» حماس - که در عمل ناممکن و دست نیافتنی و در حد غیر قابل تحمل پرهزینه است.
2) کنار آمدن با یک حماس تضعیف شده اما همچنان حاضر - که سبب بی آبرویی و بحران سیاسی برای دست راستی های افراطی حاکم بر اسرائیل می شود.
3) قبول واقعیت یک حماس نه فقط باقی مانده، بلکه تقویت شده - که به طور عملی بی آبرویی، بحران سیاسی و نظامی و سقوط دولت نتانیاهو را به دنبال خواهد داشت.
هر ناظری می تواند دریابد که تب داغ ناشی از تبلیغات روانی حول محور هفتم اکتبر و دروغ پردازی های مرتبط به آن اینک به سردی نفرت عمومی گراییده و آن چه دیده می شود همانا خشم و تنفر جهانی از اسرائیل به دلیل قتل عام بیش از 25 هزار انسان بیگناه فلسطینی است. حال که دیگر حنای مظلوم نمایی اسرائیل رنگی ندارد در افقی وسیع تر باید دید پدیده ی صهیونیسم اسرائیل با این بحران تاریخی خود چه می خواهد کند.
بن بست مطلق صهیونیست ها
اینجاست که می بینیم دولت کنونی اسرائیل می بایست یک استراتژی درازمدت را از میان گزینه های زیر انتخاب کند:
1) نفی کشور مستقل فلسطین که معادل محکوم کردن کل خاورمیانه به یک جنگ بزرگ و طولانی و گسترش آن به سوی جنگ منطقه ای و حتی جهانی است.
2) پذیرش روایت سست و ضعیف حکومت خودگران و مستقل فلسطینی که همان سناریوی پیشا هفت اکتبر است، دوای واقعی درد نیست و دیر یا زود از دل آن یک هفتم اکتبر دیگر، به مراتب شدیدتر و خونین تر، بیرون می آید.
3) پذیرش راه حل دو کشوری که در آن صورت اسرائیل باید، برای مورد قبول فلسطینی ها بودن، به مفاد قطعنامه ی 1967 بازگردد و در کنار دولت-ملت مستقل فلسطین، با رها کردن تمام رویاهای ابلهانه مانند «اسرائیل بزرگ»، در کمال احترام به حقوق همسایه ی خود، در قالب دو دولت متعارف در کنار آن زندگی کند.
4) حتی بپذیرد که دو دولت نمی تواند وجود داشته باشد، نابودسازی فلسطینی ها و آرمان فلسطین هم خیالی بیش نیست و به همین دلیل، تن به واقعیت یک کشور، یعنی یک فلسطین دمکراتیک با حقوق برابر برای همه ی ساکنان یهودی و غیر یهودی آن بدهد.
به نظر می رسد با بافت کنونی دولت در اسرائیل احتمال سناریو چهارم زیر یک درصد، احتمال سناریوی سوم شاید یک درصد، احتمال سناریوی دوم ده تا بیست درصد و احتمال سناریو نخست، 80 تا 90 درصد است. بنابراین با ترکیب کنونی دولت در اسرائیل وضعیت تا حد زیادی روشن است و چیزی جز تشدید تخریب و کشتار و گسترش جنگ در منطقه قابل تصور نیست. اگر قرار باشد که سناریوهای دیگر را مورد نظر قرار دهیم می بایست آن را به بعد از تامین پیش شرط خود، که تغییر اساسی بافت سیاسی دولت در اسرائیل باشد، واگذار کنیم. نتانیاهو، نخست وزیر ضد صلح صهیونیست اعلام داشته که دیگر «هرگز اشتباه اسلو» را تکرار نخواهد کرد. خانم تسیپی هوتوفلی، سفیر آدمخوار اسرائیل در بریتانیا که پیش از این مسئول گسترش شهرک های اشغالگر در خاک فلسطین و محاصره کردن شهرهای فلسطینی و امکان ناپذیرسازی عبور و مرور عادی مردم ساکن این شهرها بوده است، در پاسخ به سوالی درباره شانس راه حل تشکیل دو کشور مستقل برای برقراری صلح میان اسرائیل و فلسطینیان گفته بود «به هیچ وجه». او و همدستانش خوب می دانند که بیش از دو دهه و نیم است که، با فکر و طرح و برنامه، هرگونه شانسی را برای صلح و راه حل دو کشور از بین برده اند. آنها با نسل کشی غزه می خواهند یک بار برای همیشه تیر خلاص را به هر گونه امید پرتوهم در این باره بزنند و برای جهان و جهانیان جا بیاندازند که هر گز کشور فلسطین مستقل در کار نخواهد بود. آنها می خواهند درجه نفرت میان فلسطین و اسرائیل به حدی برسد که دیگر هیچ جریانی از دو طرف باوری به امکان پذیری راه حل دو کشور نداشته باشد.
براین اساس، آمریکا و بریتانیا و اروپا و جهان باید در بیرون راندن هر چه سریعتر تیم جنگ طلب نتانیاهو و صهیونیست های افراطی کنونی کوشا باشند تا کمترین افقی از رویایی به اسم صلح پدیدار شود. تا آن موقع بهتر است آماده ی جنگی طولانی، خونین و فاجعه بار در نوار غزه، کرانه ی باختری، لبنان، سوریه، عراق و سرانجام ایران باشیم. بعد از وقوع چنین فاجعه ای هم هر موقعیتی قابل تصور است جز یک دنیای عادی و برخوردار از صلح.
آری، صهیونیسم تهدید عمومی کل بشریت است. برای همین گفتیم که به شرایطی رسیده ایم که دیگر در جهان جایی و شانسی برای بقای هر دو وجود ندارد: یا بشریت باید بماند یا صهیونیسم.#
برای دنبال کردن برنامههای تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریهی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید: «بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
آدرس تماس با نویسنده: [email protected]
توئیتر: KoroshErfani@
اسم رمز پیروزی ملت ایران، بهروز فتحعلی