مقدمه تاریخی
معضل و مشکل مسئله ایالت بلوچستان در پاکستان و فلسطین را میتوان بعبارتی هم سن و سال دانست. یعنی بیش از ۷۵ سال. بر اساس رای اکثریت دو سوم مجمع عمومی سازمان ملل دو کشور فلسطین و اسرائیل میبایست در سال ۱۹۴۸ میلادی تشکیل میشدند. شوربختانه اعراب و فلسطینیها از جمله مسلمانان و کشور تازه تاسیس پاکستان بعنوان کاسه داغتر از آش به همراه دشمن خونی خود هندوستان قطعنامه سازمان ملل برای تشکیل دو کشور مستقل را محکوم نموده و آن را قاطعانه رد کردند. یهودیها رای سازمان ملل را پذیرفتند و در ماه میسال ۱۹۴۸ میلادی تشکیل کشور خود را بر اساس قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل اعلام کردند. اعراب بجای پذیرش قطعنامه سازمان ملل و ایجاد کشور فلسطین؛ در یک قمار تاریخی خطرناک به همراه ارتشهای دول عرب به کشور جدید التاسیس اسرائیل حمله کردند تا آن را نابود کنند؛ و این آغاز "نکبتی" بود که با دست خود رقم زدند و تا به امروز ادامه دارد. اما در سال ۱۹۴۸ میلادی اتفاق دیگری که از چشم جهانیان پنهان ماند رخ داد و آن اشغال "بلوچستان ء جدا شده از هندوستان بعد از پایان استعمار بریتانیا بر شبه قاره هند بود. ارتش پاکستان که از نظر تعداد با نیروهای مسلح حکومت کلات بلوچستان قابل مقایسه نبود، به بلوچستان حمله کرد و آن را به انضمام خاک خود درآورد ـ و این آغاز نکبتی دیگر بود که تا به امروز ادامه دارد، زیرا پاکستان با بلوچها در ایالت بلوچستان پاکستان بسیار بدتر از آن کرده است که اسرائیل با فلسطین. اگرچه در سال ۱۹۴۸ میلادی فلسطینیها این گزینه و انتخاب را داشتند، اما بلوچها هیچ گزینه و انتخابی نداشتند الا تسلیم و سکوت بقیه دنیا و از جمله رسانهها.
شرایط امروز
امروز جمعه مولانا عبدالحمید در نماز جمعه زاهدان از مسئولین پاکستان درخواست کرد تا بجای سرکوب بلوچها در پاکستان با معترضین بلوچ گفتگو کنند. زیرا دیروز (پنجشنبه) هزاران بلوچ در طی سی روز گذشته در یک راهپیمایی طولانی قریب به دو هزار کیلومتر از جنوب غرب ایالت بلوچستان تا پایتخت پاکستان (اسلام آباد) در یک حرکت اعتراضی یک ماهه به اسلام آباد رسیدند و بسیاری از آنها از جمله رهبر اعتراضات که یک زن بلوچ بنام دکتر مهرنگ بلوچ است مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و دستگیر شدند. نکته مهم حضور و رهبری پررنگ زنان بلوچ در این راهپیمایی طولانی بود. زنانی که همسران، فرزندان و پدران آنها توسط ارتش بی رحم و سرکوبگر پاکستان و سازمان مخوف امنیتی آن (آی اِس آی) قربانیان "ناپدیدشدگان قهری" هستند. حکومتهای پاکستان و جمهوری اسلامی ایران مردم را به تظاهرات برای حمایت از حماس و فلسطین دعوت میکنند، در حالی که خودشان مردم بلوچ را قتل عام و سرکوب میکنند.
معیار دوگانه
فلسطینیها دو انتفاضة کردهاند. اما بلوچها در پاکستان در طی ۷۵ سال گذشته حداقل شش انتفاضة کردهاند که دهها هزار نفر قربانی بلوچ گرفته است و دنیا و رسانهها و بخصوص جهان اسلام در مقابل آن همواره سکوت کردهاند. همانگونه که در قبال کشتار نیم میلیون مسلمان سوریهای از جمله دهها هزار طفل و کودک توسط بشار اسد و جمهوری اسلامی و روسیه و حزب الله سکوت کردند و حس انسانیت و یا دینی آنها جریحه دار نشد. همانگونه که در مقابل سرکوب و کشتار میلیونها مسلمان اویغور چینی توسط چین و یا مسلمان چچنی توسط پوتین و یا نسلکشی مسلمانان روهینگیا در میانمار (برمه) سکوت کردهاند. همانگونه که در مقابل کشتار و اعدام دهها هزار ایرانی توسط جمهوری اسلامی در طی ۴۵ سال گذشته نه تنها سکوت را اختیار کردهاند بلکه با رژیم جنایتکار همراه بودهاند.
کلام آخر
این برخورد یک بام و دو هوا و معیار دوگانه تبعیض و نامردمی توسط برخی از جهانیان و رسانهها و بخصوص حکومتهای مسلمان که تقریبا همگی آنها مستبد و دیکتاتوری هستند، در برابر رنج و مصیبت دیگر مسلمانان در کشورهای استبدادی مثل پاکستان، چین، سوریه، روسیه و میانمار (برمه) مشمئز کننده است و اعتراض صوری و اشک تمساح آنها برای مردم فلسطین را بی اعتبار میسازد. نمونه کوچک اما زشت و ناخوشی آور این معیارهای دوگانه، سخنرانی پر از اشک و سوز و آه یک خانم ایرانی مسلمان (فرزند مدیر مسئول یک روزنامه شناخته شده ایرانی ـ ظاهرا مخالف رژیم) در گردهمایی لندن بود که برای کودکان فلسطینی گریه کرد و حتی از حزب کارگر بریتانیا استعفا داد. اما همین خانم در مقابل سرکوب و کشتار توسط رژیم و به خصوص کشتار دهشتناک کودکان در جنبش زن زندگی آزادی سکوت اختیار کرد و دریغ از یک قطره اشک و یا یک جمله اعتراض علیه کشتار کودکان ایران. و اینگونه است دنیای دورو و دغل این آدمهای سالوس و جانماز آبکش با پرنسیبها و اخلاق گزینشی.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن