در شرایط جنگی فعلی اسرائیل و حماس از دو کشور در کنار هم و یا ادغام فلسطین با اسرائیل نباید صحبت کرد. اول باید چهارچوب این جنگ را بررسی و سپس به فکر پایان جنگ باشیم.
نتایج مخرب فعلی جنگ اسرائیل و حماس
اولا این جنگ هنوز ادامه دارد و معلوم هم نیست تا کی ادامه داشته باشد و متاسفانه تلفات سنگین مالی و جانی برای فلسطینیان داشته و دارد. دوم اسرائیل هم ضررهای جانی و مالی داشته، ولی نه به اندازه مردم فلسطین. سوم این جنگ باعث شد که قد و قواره دولت افراطی فعلی اسرائیل در داخل اسرائیل و در سطح جهانی کوچک تر شود. مردم جهان و همچنین مردم اسرائیل و فلسطین پی بردهاند که دولت فعلی اسرائیل، بخصوص نتانیاهو و دار و دسته افراطی او نه در داخل اسرائیل و نه در جهان وزنهای نیستند و دولت فعلی اسرائیل تا حدود زیادی طبل توخالی است تا آن حدی که بسیاری از کشورها دولت اسرائیل را دولت تروریستی و بچه کش مینامند. چهارم این کوچک تر شدن قد و قواره و کم اعتبار شدن نتانیاهو و دار و دسته افراطی او، هم در اسرائیل و هم در سطح جهانی کمک میکند که تا نگاه مردم اسرائیل به این دار و دسته تغییر بیشتری بکند و سیاست جهانی، بخصوص سیاست آمریکا و اروپا نسبت به اسرائیل به رهبری نتانیاهو خواسته و نا خواسته تغییر کند.
راه حل برای پایان جنگ و سرایت نکردند آن به منطقه
دست نتانیاهو و دار و دسته در این چند دهه و بخصوص در جنگ فعلی رو شده است. آنها از نظر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی حرف زیادی برای گفتن ندارند. نتانیاهو و دار و دسته و افراطگرایان اسرائیلی در این چند دهه و بخصوص در جنگ با حماس ضربه خورده و به مارهای زخمی تبدیل و به دور خودشان میپیچند و نمیخواهند کوتاه بیایند، چون از نظر ذهنی و روحی خراب و به هم ریخته و در بن بست هستند. از طرفی دیگر هرچه برای ناسیونالیست و مذهب افراطی صهیونیسم با دروغ، ظاهرسازی، عوامفریبی ساخته و درست کرده بودند به هم ریخته و بیشتر به هم میریزد. این خرابیها مدام به چالشها و موانع برای دولت فعلی اسرائیل تبدیل شده تا آن حدی که با کمک کشورهای حامی اسرائیل و باکمک لابیهای داخلی و خارجی هم نمیتوانند این خرابیهای چند دهه را بر طرف و صاف و صوف کنند. بدتر از همه تمام اینها در شرایط فعلی با جنگ گره خورده و حسابی گندش زده برون و کاری برایش نمیتوانند بکنند، پس بنابراین اگر جلوی نتانیاهو و دار و دسته افراطی زخم خورده گرفته نشود نه فقط فلسطین را بطور کامل با بمب باران نابود میکنند، بلکه منطقه را به آتش میکشند. دوم در طرف مقابل کشورهای جهان بر علیه جنگ صدایشان در آمده و آمریکا و اروپا با تمام کردار و مریض با اسرائیل مجبور شدهاند با گسترش جنگ مخالفت ورزند، ولی این مخالفت آنها کافی نیست، چون هنوز مالی و نظامی به اسرائیل کمک میکنند و معلوم هم نیست که این کمکها و حمایتها تا کی ادامه دارد. آنها بر سر پایان جنگ هم هنوز چندان موضع جدی نمیگیرند. سوم آخرین اقدامات دادگاه عالی اسرائیل بر علیه نتانیاهو و دار و دسته را باید به فال نیک گرفت، ولی آنها هم کافی نیستند و به تنهایی جلوی نتانیاهو و دار و دسته و جنگ را نمیگیرند. چهارم شکایت آفریقای جنوبی از اسرائیل در دادگاه بین المللی دادگستری لاهه در هلند تحت عنوان نسلکشی در نوار غزه با وجودی که زیاد سر و صدا کرده خیلی خوب است، ولی ممکن است در عمل چندان جواب ندهد. پس در چنین شرایط بحرانی راه حل درست تر چیست؟ نگارنده بر این باورم که در این شرایط جنگی و بحرانی که هیچ کسی نمیداند که چه پیش میآید، راه حل اساسی این است که باید اراده مردم اسرائیل، مردم منطقه و مردم جهان کاری بکنند تا این جنگ بخوابد و بیشتر از این به مردم فلسطین ضربه نزند و نتواند به منطقه و جهان سرایت کند. باید مردم اسرائیل و مردم منطقه و جهان به صحنه بیایند و با تظاهرات بیشتر و گسترده تر برای پایان جنگ و دفاع از صلح بسیج شوند.
برای شروع تظاهرات صلح بهتر است که از خود اسرائیل شروع شود، چون اسرائیل و فلسطینیان در مرکز چنین بحران قرار دارند و فلسطینیان در وضعیتی نیستند که به آن معنی تظاهرات راه بیندازند، پس نقش کلیدی اسرائیلها در این تظاهرات صلح برجسته میشود. در شرایط بحرانی فعلی بخشی از مردم اسرائیل که افراط مذهبی و ناسیونالیستی کمتری دارند و بیشتر دارای عقل سلیم و احساس سالم هستند باید گرد هم آیند و برای پایان دادن به جنگ و حمایت از صلح تظاهرات یک مرتبه و یا دو مرتبه در هفته را راه بیندازند، مثلا در همان روزهای شنبه و یا روزهای دیگر، ولی باید هر هفته این تظاهرات تداوم پیدا بکند. شعارهای اصلی باید صلح و پایان جنگ را در بربگیرند و میتوان لا به لای این شعارهای اصلی به شعار آزادی گروگانها و زندانیان هم پرداخت، ولی نباید که جای شعارهای اصلی مربوط به صلح و پایان جنگ را بگیرند. طبیعی است که در ابتدا تعداد افراد شرکت کننده در تظاهرات کمتر است، چون در اسرائیل در شرایط فعلی جو جنگی حاکم است. در این جو جنگی افراطگرایی و دشمنی قبل از جنگ بعد از جنگ چند برابر شده است. اما چون موضوع صلح و پایان دادن به جنگ است اکثرا به آن تمایل دارند. با ادامه تظاهرات صلح مدام بر تعداد مخالفین جنگ و مدافعان صلح در داخل اسرائیل بیشتر میشود و مردم بیشتر در تظاهرات شرکت میکنند، البته به شرط اینکه شعارهای اصلی صلح و پایان جنگ در تظاهرات سر داده شوند و نه شعارهای انحرافی افراد نفوزی و افراطگرایان. از طرفی دیگر جهانیان که اکثرا خواهان صلح و با جنگهای داخلی، منطقهای و جهانی مخالف هستند تحت تاثیر تضاهرات هفتگی در اسرائیل قرار گرفته و با تظاهرات خودشان در سراسر جهان از تظاهرات صلح و پایان جنگ اسرائیل و فلسطین حمایت میکنند و جو حمایت از صلح و ضد جنگ در داخل اسرائیل و در سراسر جهان بالا میگیرد. فراموش نکنیم که جنبش انقلابی مهسا که در ایران پا گرفت توانست که حمایت جهانیان را هم با خود داشته باشد. در این راستای صلح و پایان دادن به جنگ مردم کشورهای منطقه خاورمیانه هم باید کوشا باشند. در چنین جو صلح و ضد جنگ در سراسر جهان و در داخل اسرائیل و منطقه، دولتهای جهان، بخصوص دولت آمریکا و کشورهای اروپایی در داخل کشورهای خود با مردم خود و در رابطه با مردم جهان بیشتر مشکل پیدا میکنند و بیشتر مجبور میشوند که تا حمایت خود را از دولت فعلی اسرائیل بکاهند و تلاش جدی و گسترده بکنند تا این جنگ هر چه زود تر به پایان برسد و جلوی یک جنگ منطقهای و جهانی نیز گرفته شود. این تظاهرات جهانی حمایت از صلح نیز کمک میکند که در آینده مردم جهان بیشتر در صحنه باشند و آمادگی بیشتری داشته باشند برای تغییرات بنیادی در ساختار نظام جهانی سرمایه داری قبل از اینکه بحران سرمایه داری بطور کامل از کنترل خارج و جنگ جهانی سوم را کلید بزند. فراموش نکنیم که نظام سرمایه داری گرفتار دو دشمن عقلکور و احساسکور و جنگهای آنها با هم هستند و هرج و مرج در سراسر جهان حاکم است، پس باید جلوی جنگ اسرائیل و فلسطین و جلوی افراطگرایی دولت اسرائیل و حماس ایستاد تا به این جنگهای عقلکور و احساسکور بیشتر دامن نزنند و آنها را به منطقه و جهان نکشند.
ایرانیان خارج از کشور در حمایت از صلح
این احتمال هم هست که تظاهرات در اسرائیل بر علیه جنگ شروع نشود و یا دیر شروع و جسته و گریخته ادامه پیدا بکند. فراموش نکنیم که این مشکل فقط تنها مشکل اسرائیل و فلسطین نیست و مشکل منطقه خاورمیانه و ایران هم هست و کشورهای منطقه هم باید تظاهرات صلح راه بیندازند. در ایران خودمان چنین امکاناتی فعلا وجود ندارد. اما ایرانیان، انجمنها، سازمانهای مختلف و گروهها و احزاب سیاسی در خارج از کشور باید برای برپایی صلح و پایان دادن به جنگ اسرائیل و فلسطین تظاهراتی در کشورهای مختلف میزبان بر پا کنند. هر چه بیشتر بهتر و جهانیان را هم دعوت کنند که به تظاهرات صلح بپیوندند و یا اگر خارجیها تظاهرات برای صلح راه انداختند ما ایرانیان هم به آنها بپیوندیم. در هر کدام از این تظاهرات و تجمعات ممکن است عوامل نفوزی و جاسوسان دولت اسرائیل و جمهوری اسلامی نفوز و بخواهند تظاهرات صلح را منحرف و به نفع خودشان تمام کنند، نباید شعارهای انحرافی داده شود، مثلا شعارهای ضد یهودی و ضد اسرائیلی نباید داده شود، پس بنابراین شعارها فقط مربوط به صلح، ضد جنگ و پایان جنگ باید باشند. در تظاهرات ایرانیان بهتر است شعارها به زبان فارسی و به زبان کشور خارجی میزبان باشند تا هم حق مطلب درست اداء شده باشد و هم مردم کشورهای میزبان به تظاهرات صلح ما پیوسته تا دامنه این تظاهرات صلح گسترده تر و جو حمایت از صلح و ضدیت با جنگ تشدید و کمک بکند که این جنگ هرچه زودتر تمام شود. از پرچم و شعارهای گروهی و حزبی پرهیز شود، چون نبودن این شعارها و پرچمها افراد ایرانی و خارجیهای بیشتری را به تظاهرات صلح میکشاند که برای تظاهرات بعدی هم مفید و مردم دلگرم تر امیدوارتر و بهتر و راحت تر مشارکت میکنند. باید در تظاهرات از افراد نفوزی و یا فریب خورده بعضی از گروههای افراطی که شعارهای انحرافی سر میدهند جلوگیری کنیم. اگر مقاومت کردند بدون هر نوع درگیری پلیس کشور میزبان را باخبر کنیم، پس بنابراین در هر تظاهراتی به انتظامات خودی نیاز داریم که اطراف تظاهرکنندهها قرار گرفته و برای هر گونه اتفاق ناگوار آمادگی داشته باشند، البته زیر نظر پلیس کشور میزبان. همه اینها کمک میکنند که هر موقع بخواهیم بتوانیم از کشور میزبان مجوز برای تظاهرات صلح آمیز دریافت کنیم. این همگرایی تظاهرات صلح میتواند برای نزدیک کردن جهانیان به هم و همچنین ایرانیان به هم و همچنین برای نزدیک کردن گروهها و احزاب سیاسی ایرانی به هم کمک کنند. توافق ایرانیان با هم و توافق بین گروههای سیاسی ایرانی بر سر هر موضوعی و در هر سطحی به راحتی صورت نمیگیرد، ولی این همگرایی ایرانیان به هم و همگرایی گروهها و احزاب در این تظاهرات صلح برای نزدیک شدن به این توافقهای سیاسی به ایرانیان و گروههای سالم سیاسی کمک میکنند و کمکی هم به اتحاد و آگاهی بیشتر و به سرنوشت ما ایرانیان در آینده خواهد بود، پس بنابراین هیچ جریان مردمی و سیاسی اگر سالم باشد نمیخواهد با شعارهای انحرافی حمایت مردمی ایرانیان را از دست بدهد. از طرفی دیگر تظاهرات صلح ایرانیان در خارج از کشور نه فقط به پایان جنگ اسرائیل و فلسطین کمک میکند، بلکه تظاهرات صلح ایرانیان برای کشور خارجی میزبان و کشورهای جهان بیشتر جا میاندازد که مردم ایران صلح طلب هستند و با رژیم منفور آخوندی فرق دارند و از طرفی دیگر مردم جهان نسبت به هم دید بهتری داشته و بهتر و آگاه تر همدیگر را پیدا کنند برای مشکلات بعدی.
اتفاقات بعد از جنگ حماس و اسرائیل
۱- اگر این جنگ هر چه زودتر به پایان برسد و به منطقه سرایت نکند با تمام تلفات سنگین این جنگ تا به حال باید پایان این جنگ را به فال نیک گرفت و بشریت یک قدم از افراطگرایی و جنگ فاصله میگیرد. ۲- توقف دائمی جنگ از قد و قواره دولت فعلی اسرائیل در داخل اسرائیل و در سراسر جهان بیشتر میکاهد. دولت افراطی فعلی اسرائیل بعد از جنگ رسوا تر و بادش بیشتر خالی خواهد شد و امثال بایدن دیگر نمیگویند که من صهیونیسم هستم.
۳- باد دولتهایی که روی نتانیاهو و دولت او حساب باز کرده بودند نیز خالی خواهد شد. این کشورها سعی میکنند از خصلت صهیونیستی اسرائیل فاصله بیشتری گرفته و در کشور خود و در جهان شکر زیادی نخورند تا مردم کشور خود و کشورهای جهان را بر علیه خودشان نشورانند. به همین نسبت دشمنیها و جنگهای عقلکور و احساسکور که ذهن و روح بشر را در سراسر جهان پر کردهاند کمتر میشوند. ۴- از تواناییهای لابیهای (لاوی) اسرائیل و لابیگریهای آنها در سراسر جهان، بخصوص در آمریکا و اروپا کاسته و جو داخلی این کشورها امن تر و از هرج و مرج کمتری برخوردار خواهد شد. این برای یهودیان این کشورها هم خوب خواهد بود، چون این یهودیان دُم خودشان را از دم دولت فعلی اسرائیل قیچی کرده و به همین نسبت یهودیان در این کشورها امنیت و امکانات بیشتری پیدا میکنند برای رشد بهتر و درست تر. ۵- با کوچک شدن قد و قواره دولت افراطی فعلی اسرائیل از افراطگرایی مذهب افراطی یهود (صهیونیسم) و افراطگرایی ناسیونالیستی اسرائیل در این چند دهه، بخصوص بعد ار جنگ بیشتر کاسته میشود. این برای اسرائیل، منطقه و جهان خیلی خوب است. ۶- مردم اسرائیل از این جو بسته صهیونیستی نتانیاهو و دار و دسته افراطیش نجات پیدا کرده و بیشتر عقل سلیم و احساس سالم پیدا میکنند و از توهمزایی، خیالپردازی، خودبزرگ بینی و مطلقگرایی مذهبی و ناسیونالیستی افراطی خود میکاهند، در نتیجه دولت افراطی نتانیاهو و دار و دسته کنار رفته و قانون کشورداری در اسرائیل تغییر و بهتر میشود. مردم اسرائیل یک دولت مردمی تر که افراط و رادیکال کمتری دارد را انتخاب میکنند تا هم افراطگرایی داخلی به مرور کم و صلح بیشتری هم در داخل اسرائیل و هم در فلسطین و هم در منطقه خاورمیانه و هم در جهان بر قرار شود. به همین نسبت مردم اسرائیل، مردم فلسطین، مردم کشورهای منطقه و جهان درست تر رشد ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی پیدا میکنند و کمتر گرفتار افراطگرایی مذهبی و ناسیونالیستی میشوند. ۷- کشورهایی که روی قدرت اسرائیل حساب زیادی باز کرده بودند کمی شیر فهم میشوند که عزیز جون مذهب، ناسیونالیست و قومگرایی افراطی و کلا ایدئولوژیها همه کهنه و راکد هستند. هر ایدهای از طرف هر کس، هر گروه و هر کشوری اگر به کار نیامد کهنه میشود و باید کم کم کنار گذاشته شوند تا زیادی خرابی به بار نیاورند، حتی علمگرایی و نوگرایی اگر انحصاری شد و فقط برای ثروتمندان کار، درآمد و منفعت میلیاردی درست کرد نیز افراطی و به طرف کهنه گرایی رشد میکند و باید به مرور و حساب شده دامنهاش را کوتاه کرد که تا به دشمنی و جنگهای عقلکور و احساسکور نیفزایند و ما را به جنگ جهانی سوم سوق ندهند.
نگارنده این مبحث را در مقالهای تحت عنوان «احساسکور و عقلکور بر علیه هم دشمن تراشی میکنند» بررسی کرده و برای آنها راه حلهایی را ارائه دادهام. این مقاله را قبلا منتشر و برای عزیزانی که نخواندهاند و مایل هستند که آن را بخوانند بعد از انتشار مقاله فعلی آن را از نو منتشر خواهم کرد تا بیشتر در دسترس سایر دوستان عزیز دیگری قرار گیرد.
۸- کاهش افراط و تفریط مذهبی و ناسیونالیستی اسرائیل نه فقط برای اسرائیلیها خوب است، بلکه فشارها بر روی فلسطینیان و جهانیان را کمتر میکند، چون بعد از کوتاه شدن دست دولت فعلی اسرائیل بر روی سرنوشت مردم اسرائیل و سرنوشت مردم فلسطین و سرنوشت مردم منطقه و جهان فشارهای همه جانبه کشورهای جهانی حامی اسرائیل و فشارهای همه جانبه دولت فعلی اسرائیل بر روی مردم فلسطین کمتر میشوند. این یعنی کم شدن دشمنی و جنگهای عقلکور و احساسکور در سراسر جهان و بخصوص در اسرائیل و فلسطین و منطقه خاور میانه. فشارها که بر روی مردم فلسطینی برداشته شوند تحدیدها، محدودیتها و محرومیتها تا حدود زیادی از روی مردم فلسطین برداشته میشوند. به همین خاطر فلسطینیان از افراطگرایی مذهبی و ناسیونالیستی عربی خود کاسته و همانند مردم اسرائیل کمی عقل سلیم و احساس سالم پیدا میکنند.
آنها آگاه تر و با خودآگاهی جمعی فعال شده و سعی میکنند که کمتر خودشان را منزوی، تنها، بی یار و یاور، به حاشیه رانده شده، ترسو و تنبل و جدا از جهان حس کنند. آنها با همدیگر بطور منظم در هر سطحی کوچک و بزرگ کار تشکیلاتی میکنند تا خودشان و همنوع خودشان را درست و منطقی بار آورده و بسازند. آنها کم کم یاد میگیرند که در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست کجاها عقلی، کجاها احساسی و کجاها از هر دو استفاده کنند که هم این محیطها را درست تر بسازند و هم این محیطها تاثیرات درست روی رشد ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی آنها داشته باشند تا افراد فلسطینی با خودآگاهی جمعی از محدودیت، رکود، انزوا، تنفر، دشمنی و دشمن تراشی که بخش عمدهای از آنها را خودشان (فلسطینیان) ساختهاند بکاهند. به همین دلایل بیش از حد گرفتار افراطگرایی مذهبی و ناسیونالیستی عربی خود نمیشوند و بیشتر به سیستم جهانی نزدیک میشوند و در منطقه و جهان بیشتر مطرح خواهند شد.
بر فرض اگر امثال حماس هم بخواهند به افراطگرایی مذهبی خودشان ادامه بدهند و مثل گذشته بخواهند که استادان دانشگاه و دانشجویان را بر کنار کنند و یا اگر بخواهند از نو وارد جنگ داخلی شبیه جنگ با الفتح شوند و با دستان خودشان فلسطینیان را تضعیف کنند، دیگر مثل قبل نمیتوانند چنین کارهای افراطی را بکنند، چون مردم فلسطین خودآگاه و روشن تر و کمتر جذب گرایشهای افراطی مذهبی و ناسیونالیستی و کمتر جذب حماس افراطی و امثال حماس افراطی میشوند، البته این تنها حماس نیست که تا به حال افراطی بوده، بلکه خود مردم فلسطین و گروههای فلسطینی دیگر از جمله چپیها و خود الفتح سازمان آزادی بخش فلسطین هم افراطی بودهاند، چون همگی در این فضای بسته غزه و در منطقه کرانه باختری رود اردن به سر میبردهاند. در این مناطق که به اجبار دولت فعلی اسرائیل و حامیان جهانیش بسته و راکد باقی ماندهاند به غیر از انزواطلبی، توهمزایی و خیالپردازی، افراطگرایی مذهبی، چپگرایی افراطی، ناسیونالیستم افراطی و قومگرایی افراطی چیز به درد بخور و عقلانی دیگری رشد نمیکند، منتها این عقب ماندگی و افراطگرایی در مذهبیها و ناسیونالیستها و قومگرایان افراطی بیشتر رشد کردهاند، چون ریشه کهنه و راکد قدیمی هزار و چند هزار ساله دارند، بخصوص اگر در بیابانهای برهوتی به سر برده باشند این خیلی بدتر است، چون در بیابان خشک و بی آب و علف و گرم و سوزان با طوفانهایی همراه با شن و ماسه و گرد و خاک رشد بشر خیلی کم است. تو خود حدیثی مفصل بخوان از این مجمل.
۹- زمانی که به مرور از هر دو طرف فلسطینی و اسرائیلی افراطگرایی کم شد هم مردم فلسطین و هم مردم اسرائیل دارای عقل سلیم تر و احساس سالم تر شده و بیشتر به علمگرایی و نوگرایی روی میآورند. هر دو طرف انعطاف پذیر تر، منطقی تر، تعامل پذیرتر، تأمل پذیر تر، انتقادپذیرتر و راحت تر میتوانند با هم حرف بزنند و با هم کنار بیایند و همدیگر را تحمل کرده و بپذیرند. در چنین جو سازندهای این دو میتوانند به تنهایی و یا با میانجیگری کشورها در باره ادغام و یا تشکیل دو کشور مستقل اسرائیلی و فلسطینی وارد گفتگو و تعامل شوند و هر نوع سوء استفاده از طرف هر کس و هر کشوری از بین میرود، چون مبناها و پایهها بر روی عقل سلیم و احساس سالم و آگاهیها و خودآگاهیهای فلسطینیان و اسرائیلیها استوار شده است. پس بنابراین فعلا باید هر طور میشود تلاش کرد که این جنگ به پایان برسد تا از این جو مذهبی، ناسیونالیستی افراطی و دشمنی و دشمن تراشی آنها از هر دو طرف اسرائیل و فلسطین کاسته شود. اگر بخواهد این جنگ ادامه پیدا کند با این کشت و کشتار و این ویرانهای که در غزه بر جا مانده و با این دشمنی و جنگ و ادامه آنها نه فقط از افراطگرایی دو طرف کم نمیکند، بلکه برای چند دهه افراطگرایی مذهبی و ناسیونالیستی هر دو طرف دامنه جنگ را زیادتر و گسترده تر میکند و تنفر و دشمنی این دو را بالا میبرد. در چنین جو مخربی نمیتوان در باره تشکیل یک دولت ادغام در هم و یا دو دولت مستقل اسرائیلی و فلسطینی صحبت کرد، بی فایده است.
۱۰- حتی ممکن است که ادامه این افراطگرایی و این جنگ به کشورهای منطقه نیز کشیده شود، چون یک چنین شرایط و وضعیتهای دگم و دست و پا گیر که اسرائیل و فلسطین هست در کشورهای منطقه از جمله ایران خودمان نیز وجود دارد، یعنی در این کشورها هم در اندازههای مختلف تضاد، دشمنی، دشمن تراشی و جنگهای عقلکور و احساسکور حاکم هستند. باید به همان روش بالا با آنها مبارزه کرد تا دامنه تضاد و دشمنی عقلکور و احساسکور کم و بشر از نظر ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی کمتر گرفتار آنها باشد و کمی بیشتر عقل سلیم و احساس سالم پیدا کند، به عبارت دیگر مردم کشورهای منطقه خاورمیانه در اندازههای مختلف در ذهن و روح خودشان گرفتار خدایان احساسکور و عقلکور هستند و ذهنی و روحی به دعوا و جنگ این دو گرفتار و مدام در جنگ و جدا با خود و خودشان را میخورد. افراد در رابطه و اصطکاک با هم به این جنگ و جدالهای درونی دامن میزنند و به سختی همدیگر را تحمل و کنترل میکنند که تا رابطه آنها با همدیکر انفجاری نشود. وای به وقتی که بحرانهای اسرائیل و بحرانهای فلسطین و جنگ آنها کنترل نشوند و تشدید و لبریز شده و بخواهند به منطقه خاور میانه سرایت کند. در چنین شرایطی جنگهای عقلکور و احساسکور داخلی کشورهای خاورمیانه در رابطه با هم تشدید و کشیده میشود به کشورهای همدیگر و همه کشورهای منطقه میافتند به جان همدیگر و سر و کله کشورهای بزرگ هم پیدا و برای منافع شخصی و برای کوتاه کردن دامنه جنگهای عقلکور و احساسکور کشورهای خودشان وارد بازی جنگ در خاورمیانه میشوند و با سلاح فروختن کمی از مشکلات داخلی کشورهای ثروتمند خود میکاهند. جه بسا این جنگ نیز جهانی شود، پس باید جنگ بیدادگر و ویرانگر اسرائیل و فلسطینیان هرچه زودتر به پایان برسد و به منطقه سرایت نکند.
موفق و مؤید باشید! پاینده و جاویدان ایران عزیز ما!
اکبر دهقانی ناژوانی