Thursday, Jan 18, 2024

صفحه نخست » آهنگ جنگ نواخته شد، سیروس فیروزیان

mokhalef.jpgاز دریای سرخ تا دریای عرب، رژیم بدنبال چیست؟ آیا ج. ا. می‌خواهد کشور را به جنگ دیگر بکشاند؟ به بهای چه و به هزینه که؟ به بهای شکست کشور و ویرانی زیر ساخت‌ها، و به هرینه مردمی که جنگ نمی‌خواهند.

هدف، پاسداری از جایگاه و توان هژمونیک ایران در آب‌های دور و نزدیک نیست؛ چرا که یک جنگ ناخواسته و نابرابر، موقعیت فردای ایران را بدتر از امروز خواهد ساخت. نگاه کنیم به ترتیبات امنیتی و دفاعی در پیرامون کشور، مانند آنچه در عربستان و به ضرر ما می‌گذرد. اینجا، مسئله خریت و عصبیت آخوندهای یاغی است که کشور را چهل و چهار سال به گروگان گرفته‌اند.

مگر نه آن است که این آشوب به هوای مردمی بلند شده که هشت سال برای صدام با ما جنگیدند؛ تندیس آن زنگی پست را در شهر خود بپا ساخته، و بجای حسین، سید الشهدایش خواندند.

پس چرا بنام فلسطینی و به کام کرملینی؟! آیا ایرانی‌ها باید هزینه دلدادگی رژیم به کرملین را بپردازند؟ بدنامی در جنگ اوکراین بس نبوده که می‌خواهند برای آرام دل پوتین در آتشی که بپا کرده، ایران را قربانی فتنه گری تروریست‌های حماس کنند.

صدای شیپور جنگ بلند شده است. مردم ایران، ساده دل نباشید. بحران خطرناک تر از آن است که آرام بگیرید. چه بسیار جنگ‌ها که زلزله وار بر ملت‌ها آوار شده‌اند. حال آنکه شعله‌های آتشفشان کینه را می‌بینیم که در دور دست بیرون زده است. بوی گند گدازه‌ها به مشام‌ می‌رسد. دیر باشد اگر نجنبید تا سیلاب گدازه‌ها به کشور برسد.

رژیم خواسته است بغض‌های خشکیده، گسل‌های پیرامون را بترکاند تا به خیال خام خود،‌ام القرا آرام بماند. اما، بازی خورده است؛ به دست ارباب سرخ پوش تا سرنوشت فلسطین و اوکراین را به هم گره بزند. هر آینه، رژیم بازی را به خرد و کلان باخته است. من از همان آغاز خواندم که وامداران نعلین، آتش به اختیاران غزه نشین، خوابگذاران کابوس پوتین بوده‌اند.

براستی، اسرائیل چرا باید به اندیشه دور زدن ایران باشد. اسرائیل، در کرانه‌های شمالی دریای مازندران و در کناره‌های جنوبی دریای همیشه فارس، به دنبال کدام هوا و هوس و در آرزوی یاری کدام کس و ناکس است؟ مگر نه آن است که حریم و حرمتش به دست رژیم به چالش گرفته شد. باری، از ماست که بر ماست؛ خود کرده را تدبیر نیست. باید بترسی از آنکه ترساندی!

ما با اسرائیل و آمریکا چه دشمنی داریم که باید خون بهای تروریست‌های حماس بشویم. نه آمریکا و نه اسرائیل با ما سر جنگ ندارند. آنها دشمنان ما نبوده و نیستند. این رژیم است که آنها را دشمن ساخته و می‌خواهد وادارشان کند به جنگ. چرا رژیم به مردم نمی‌گوید، چگونه و کجا اسرائیل دشمنی را با ایران آغاز کرد. این رژیم اسلامی بوده که از روز نخست بر طبل دشمنی با اسرائیل و آمریکا کوفت. ملت می‌داند که رژیم سررشته فتنه در منطقه است.

من هرگز نخواستم که جنگ به آب و خاک و آسمان کشور نزدیک شود. اما، اگر در سایه آشوبگری رژیم به دام جنگ افتادیم، سخت است بتوانیم دشمن خود ساخته خود خوانده را سرزنش کنیم. هیچکس جنگ با ما را نخواسته و تنها این رژیم دیوانه است که بقای خود را در جنگ افروزی دیده است.

به خاطر که و برای چه جوانان کشور فدا بشوند؟ شکنجه و اعدام جوانان بس نیست؟ امروز، یکبار دیگر و اینبار سخت تر، خطر بیخ گوش کشور است! ح. ا. کشور را در نزاع و دعوای کور با قدرت‌های دور و نزدیک انداخته است. دیگر جسارت رژیم از حوزه نفوذ اسرائیل فراتر رفته است. رژیم به کدام قدرت خود دل خوش است؛ پشتیبانی مردمش که چشم دیدنش را ندارند و یا به چند موشک حلب پاره؟! کدام عقلانیت و سیاست گفته که در این وضعیت بحرانی به عراق موشک پرانی باید کرد؟ به کدام بها و بهانه، رژیم، ناشیانه به حریم همسایه و دوستمان، پاکستان، تجاوز کرد؟ اگر فردا با همسایه دیگر ما، ترکیه، چنین کند، چه!

من نمی‌دانم کدام گروه احمقی در رژیم، کشور را چنین بی باکانه هزینه این ریسک پر خطر کرده است. اکنون سیاست پدافندی و امنیت مرزی و دفاع تدافعی دیگر اعتبار ندارد. آنقدر نفهمیدند که از پاکستان تا عربستان، زنجیره برادری سرتاسر جنوب ایران را پوشش داده است. چرا ما نتوانستیم حلقه‌ای از این زنجیره باشیم؟ حالا، کشور، از عربستان تا افغانستان طالبانی و تا پاکستان که دوست فرهنگی و تاریخی ماست، در معرض تهدید است؛ تهدیدی که هیچکس برای ما نمی‌خواست.

من هرگز نخواستم و نخواهم خواست که کار به جنگ و براندازی به دست خارجی بکشد.‌ای کاش می‌شد و یا بشود که از میان خودمان کاری کنیم. اما، زمان تنگ است. مگر این رژیم وحشی راه دیگری برای دنیا گذاشته است. این رژیم در توهم جنون آمیز خود گرفتار است. مگر مردم آلمان به دست خود توانستند از چنگال هیتلر رها شوند. مگر صدام راهی جلوی دنیا گذاشت.

جهان آزاد نباید مردم ایران را نادیده بگیرد. سیاست مماشات، تعامل و تساهل قدرت‌های غربی با رژیم، تکرار اشتباه نادیده گرفتن توهم هیتلر پیش از جنگ جهانی دوم است. راستش، مدتی است که دارم مطمئن می‌شوم رژیم ایران دنبال دامن زدن به یک جنگ فرامنطقه‌ای است؛ جنگی که شاید آثار مرگبار آن کمتر از یک جنگ جهانی نباشد. نمی‌دانم آیا روسیه پوتین در این توهم شوم راهبر و یا یاور ایران است؟

زدن مارمولک‌ها، پراکسی‌های رژیم، دردی دوا نمی‌کند. دیگر باید سر مار را زد. این مار کارش از موذی گری گذشته، افعی شده است. تا مارمولک‌ها مار نشدند، باید جنبید، باید جنگید، باید سر افعی را سخت کوبید.

سیروس فیروزیان



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy