براستی ما را چه میشود؟ ما را که مجموعهای هستیم از جریانها و افراد مختلف با اسامی مختلف که شاید تنهادر یک چیز اسماء مشترک هستیم. "مخالفان جمهوری اسلامی. "
نوشتم اسما ءچرا که بسیار مواقع مشکل این مخالفان با هم به اندازهای است! که اصل مسئله که مبارزه مشترک بر علیه جمهوری اسلامیست! در سایه قرار میگیرد وکار گروههای مختلف اپوزیسیون، نقد یک دیگر، پریدن بهم و در نهایت تضعیف نیروی همدیگر میشود.
ایکاش نقدی سازنده در میان بود. متاسفانه مشکل جریانهای مخالف رژیم که عمدتا متشکل از روشنفکران و تحصیل کردگان مهاجر درخارج از کشورند. بیشتر جنبههای انتزاعی داشته و خوراک چنین نقدها نیز بحثهای کشاف، باد دادن خرمنهای گذشته ودر گیری بر سر مسائلی است که ممکن است در آینده پیش بیاید.
اما واقعیت این است که بسیاری از مسائل و اختلافها منشا گروهی وشخصی دارند! که در زر ورق جدالهای به اصطلاح نظری پیچیده میشوند ودایره معینی را دو ر خود جمع میکنند که بزرگترین هنرشان تضعیف یکدیگر و یافتن وجوهات منفی از هم دیگر است.
یکی ازنزدیکانم که ارادتی عاطفی نسبت بمن و جریان چپ داشت برایم نوشته است" متاسفانه شمااپوزیسیو ن آنچه که ندارید! حس میهن پرستی و مردم دوستی است. چرا که اگرغم میهن ومردم داشتید به آب وآتش میزدید! تا راهی برای یاری رساندن به جنبش داخل کشور پیدا کنید. مردم بچه چیزاین اپوزیسیون دل خوش کنند؟
از شما میپرسم کدام مسئله در لحظه کنونی برای مردم مهم است؟ که اپوزیسیون آن را بدرستی درک و متعهدانه نسبت بله آن عمل میکند؟
هیچ از خودتان سوال کردهاید که چرا؟ بچه دلیل مردم باید از شماها دفاع کنند؟ شما که خودتان هر طوری میخواهید! متر میکنید ومی برید. شما هم بنوعی خود رای ومستبد هستید وتنها به آن مسئلهای که برای خودتان مهم است واکثرا هم ربطی هم به مسئله مردم ندارد حساسید. در تمامی احوال ساز خود را میزنید. چیزی کمتر از خود رائی خامنهای ندارید.
ایران دوستی یعنی متحد شدن! تمام قد پشت مردم ایستادن، بخاطر این که ویرانی هر روز فزاینده کشور را هزار پاره نکند. باید هر چه که در توان دارید بکار بیاندازید! تا اپوزیسیون خارج کشور را به نیروئی متحد و تاثیر گذار مبدل کنید.
آخر این چه نیروئی است که عمده کارش تضعیف هم دیگر و تلاش برای کم کردن ا ز محبوبیت چهرهها وافرادیست که بهر دلیل مردم دوستشان د ارند وحمایتشن میکنند. بجای برخورد سازنده نسبت به اشتباهات وکم کرن ازبی اعتمادی نسبت به برخی اشتباهات این افراد! جهت ایجاد فضای سالم برای گفتگو ورسیدن به یک تصمیم مشترک، خوشحال از اشتباهات رخ داده! چنان کارزاری مسموم کننده که محصول تنگ نظریهای فردی و گروهیست (که البته که توسط عناصر و افراد مختلف از نفودیهای جمهوری اسلامی بگیر تا افراطیهای چپ وراست از گرم کنندگان این فضای مسمومند) راه میاندازید که جنایات و عمل کرد جمهوری اسلامی در هیا هوی در گرفته میان شما گم میشود.
حاصلش همین میگردد که هنوز بعد گذشت نیم قرن ازفاجعه نازل شده بر این مملکت. سرگرم جستجو در مرده ریگهای گذشتهاید. کارتان شده پرداختن به حواشی که روزانه از کانالهای مختلف به اشکال گوناگون طرح میشود. تحریکتان میکند. از ثابتی گرفته تا بر خورد برنامه ریزی شده تعدادی فلانژسلطنت طلب درفلان محله لندن. آن میزان که ازنقش فرضا شخص رضا پهلوی درشکست منشور مهسا خوشحال میشویدو قلم فرسائی میکنید! در ذم این همه جنایات رژیم متحدا، یک صدا وهم گام با هم قدم بر نمیدارید.
راهی عملی و سازنده پیش پا نمینهید. تن به هیچ انتقاد سازنده نمیسپارید. فرق نی کند شخص رضا پهلوی باشد یا جریان جمهوری خواهان ونیروهای چپ.
بگذار بی رود در بایستی بگویم. متاسفانه در این روزهای سرنوشت ساز که رژیم آخوندی به سیم آخر زده. خامنهای متوهم که فکر میکند خدا از زبان او سخن میگوید! با همین توهم کشور را به نابودی میکشد.
شما اپوزیسیون هم کمتراز او متوهم نیستید. توهم یعنی اعتقاد صددر صد نسبت بدرستی فکر و عمل خود بد ون توجه به واقعیتها و نگاه وقضاوت مردم نسبت به عمل کرد خود. فرا تر دیدن نقش خود بیشتر از آن چه که هستید.
توهم یعنی این که من، یا ما مرکز حقیقتیم. فرقی نمیکند خامنهای باشد یا اپوزیسیون خامنهای. حاصل نگاه ویران گریست که تا امروز جز تخریب، ویرانی برای کشور، انزوا و پراکندگی برای نیروهای مخالف چیزی دربرنداشته است.
حال بنشیند هر طور که دلتان میخواهد فکر کنید. "
نوشته را میخوانم وفکر میکنم من چیزی فرا تر از این برای گفتن ندارم.
ابوالفضل محققی