نویسنده: ابراهیم المراشی
مترجم: کورش عرفانی
یادداشت مترجم
با حمله ای که به نیروهای آمریکایی در اردن انجام شد یکی از آرزوهای دولت تروریست اسرائیل برای ایجاد جنگ سراسری در منطقه شانس تحقق بیشتری پیدا کرد. حالا همه ی چشم ها به سوی آمریکا رفته که آیا چه واکنشی به این حمله ی توام با تلفات نشان خواهد داد. این احتمال وجود دارد که واشنگتن با اطلاع از احتمال دست داشتن جریان های وابسته به اسرائیل در این توطئه، برخورد خود را متعادل ساخته و واکنش مورد نظر نتانیاهو را نشان ندهد. اگر چنین شود، این خطر هم خواهد گذشت تا نوبت بعدی برسد.
آن چه در این میان جدی به نظر می رسد خود را به آب و آتش زدن اسرائیل جنگ طلب است برای گسترش جنگ به کل منطقه. حال که ارتش توسری خور اسرائیل در نوار غزه شکستی مفتضحانه و تاریخی را تجربه کرده، هیچ انتخابی جز پذیرش ناکامی ارتش تروریست اسرائیل و آغاز اضمحلال صهیونیسم زوار دررفته و یا گسترش منطقه ای جنگ برای فرار از خفت پرننگ شکست ندارد. این بدیهی است که آدمخواران کابینه نتانیاهو در صدد انجام این دومی باشند. اما آیا بایدن حاضر است که کشورش را در سال پربحران انتخابات وارد این دسیسه شوم تروریسم صهیونیست اسرائیل کند؟
در مقاله ی زیر، ابراهیم المراشی، دانشیار تاریخ خارومیانه در دانشگاه ایالتی سن مارکوس در کالیفرنیای آمریکا تلاش دارد که به طور مختصر و مفید به این پرسش پاسخ دهد. وی رویداد اخیر را در بستر درگیری های درازمدت تری که از سال 2017 در منطقه در جریان است قرار می دهد و احتمال می دهد که بایدن با موضوع برخوردی معتدل بکند؛ اما در عین حال نقش و تاثیر فشار داخلی آمریکا (لابی اسرائیل) بر دولت وی را نفی نمی کند و در مورد یک واکنش افراطی احتمالی در قبال این حمله هشدار می دهد.
به هر روی برای ما ایرانیان یک پیام روشن در این رویدادهای اخیر آشکار است: اسرائیل درصدد نابودی ایران از طریق آمریکاست و اگر منفعل باشیم و اجازه ی بقا به رژیم همدست صهیونیسم در ایران بدهیم، سرانجام در یکی از همین بازی های شوم خود، کشور ما را به صحنه ی بزرگترین جنگ، بعد از جنگ جهانی دوم، تبدیل و ایران و ایرانی را به نابودی و نیستی می کشانند. هشیار، آگاه و فعال باشیم. مار صهیونیسم اینک که از شکست غزه زخم خورده خطرناک تر هم شده است.
***
روز یکشنبه، ۲۸ ژانویه، مقاومت اسلامی در عراق -که یک گروه از جمله شامل شبه نظامیان کتائب حزب الله و حرکت النجابه است- مسئولیت حمله هواپیماهای بدون سرنشین را که منجر به کشته شدن سه پرسنل نظامی امریکایی و زخمی شدن ۳۴ نفر دیگر در پایگاهی در شمال شرقی اردن در نزدیکی مرز سوریه شد، بر عهده گرفت.
در پوشش رسانه ای این رویداد بارها ذکر شده است که این شبه نظامیان از اکتبر 2023 تاکنون 165 حمله به نیروهای امریکایی - 66 مورد در عراق و 98 مورد در سوریه - انجام داده اند. در حالی که این رقم کمک می کند تا حمله را در بستر خود ببینیم، این یک آمار گمراه کننده است. درگیری ها بسیار زودتر از اکتبر گذشته آغاز شد و بنابراین تعداد کل حملاتی که ایالات متحده از سوی این شبه نظامیان با آن مواجه شده است در حقیقت بسیار فراتر از اینهاست.
در واقع، حمله هواپیماهای بدون سرنشین روز یکشنبه تنها آخرین قسمت از جنگ اعلام نشده بین ایالات متحده و شبه نظامیان شیعه عراقی وابسته به ایران بود که بیش از پنج سال است در سراسر منطقه جریان دارد.
شش سال پیش، در اکتبر 2017، در مقاله ای که در همین صفحه منتشر شد، پیش بینی کردم که تصمیم بحث برانگیز دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا برای خروج از برنامه ی جامع اقدام مشترک یا "توافق هسته ای ایران" (برجام)، منجر به حملات شبه نظامیان عراقی تحت حمایت ایران به نیروهای آمریکایی در عراق و سراسر منطقه خواهد شد.
این حملات بلافاصله پس از خروج ایالات متحده آغاز شد و این تلاش فوق برنامه به الگویی از درگیری های به دقت مدیریت شده ی یکی تو بزن یکی من تبدیل شد. برتری سیستم های دفاعی ایالات متحده، همراه با زرادخانه ی پیشرفته هواپیماهای بدون سرنشین آن، به این معنی است که تلفات اندک این درگیری های کم شدت به طور مداوم از جانب عراقی ها بوده است. بیشتر پرتابه های شلیک شده توسط شبه نظامیان، هم موشک ها و هم هواپیماهای بدون سرنشین، به راحتی توسط نیروهای آمریکایی رهگیری و نابود شدند.
روشن بود که هدف از این حملات آزار و اذیت نیروهای امریکایی بود، نه گرفتن تعداد زیادی تلفات. در واقع، این شبه نظامیان به احتمال زیاد فکر نمی کردند که سلاح های آنها هرگز بتواند از دفاع ضد هوایی آمریکا فرار کند و باعث تلفات در میان نیروهای این کشور شود.
با این حال، در دسامبر 2019، حمله کتائب حزب الله به یک تاسیسات نظامی عراق منجر به مرگ یک شهروند امریکایی شد که به عنوان مترجم برای ارتش آمریکا کار می کرد.
این تنها مورد تلفات خود به شدیدترین مورد درگیری ها تا به آن جا انجامید. ترامپ در ژانویه ۲۰۲۰ با ترور ابومهدی المهندس، رهبر شبه نظامیان عراقی و همچنین قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تلافی کرد و این نگرانی را ایجاد کرد که جنگ جهانی سوم در حال وقوع است.
در حال حاضر، نه یک، بلکه سه تلفات امریکایی مطرح است و با توجه به رویارویی های فزاینده بین شبه نظامیان تحت حمایت ایالات متحده و ایران در سراسر منطقه، یک بار دیگر ترس های رو به افزایشی وجود دارند که ایالات متحده ممکن است به حمله به نیروهای خود در اردن پاسخ دهد، به گونه ای که این درگیری های طولانی مدت از کنترل خارج شوند.
به یقین جو بایدن ترامپ نیست و انتظار می رود که او در پاسخ خود محتاط تر از سلف خویش باشد. اما سال 2024 سال انتخابات است و دولت بایدن با فشارهای داخلی زیادی مواجه است. مهم نیست که بایدن چه تصمیمی بگیرد، هر چه کند برای راضی کردن جمهوریخواهانی که در حال حاضر خواستار هدف قرار گرفتن مستقیم ایران هستند، کافی نخواهد بود.
"حتی یک شانس هم نبود که اگر من رئیس جمهور بودم این حمله هرگز اتفاق می افتاد" ترامپ در یکی از پست های رسانه های اجتماعی در روزیکشنبه نوشت. درست همان طور که حمله حماس تحت حمایت ایران به اسرائیل هرگز اتفاق نمی افتاد، جنگ در اوکراین هرگز روی نمی داد و ما در حال حاضر در سراسر جهان صلح می داشتیم. در عوض، ما در آستانه جنگ جهانی سوم هستیم.
در مواجهه با چنین تحریکی، رئیس جمهور بایدن ممکن است احساس کند که نیاز به اقدامی شدید دارد تا در آستانه یک انتخابات بحرانی ضعیف به نظر نرسد.
ایران، به نوبه خود، به نظر می رسد بسیار مشتاق به جلوگیری از یک درگیری حسابی علیه ایالات متحده در زمانی است که به اصطلاح "محور مقاومت" آن در واقع در منطقه در حال رشد است. به نوعی، حمله ی 7 اکتبر حماس به اسرائیل و حمله ی متعاقب اسرائیل به غزه، اتحاد ضد امریکایی به رهبری ایران را میان حماس در غزه، حزب الله در لبنان، حوثی ها در یمن و حرکت و حزب الله در عراق را احیاء و تقویت کرد. علاوه بر این، حوثی ها نشان دادند که می توانند حمل و نقل دریای سرخ و در نتیجه تجارت بین المللی را بدون عواقب زیادی برای خود مختل کنند و به قدرت حس شده از جانب ایران در صحنه جهانی بیافزایند.
شبه نظامیان عراقی، درست مانند حوثی ها، به طور احتمال از این واقعیت لذت می برند که با کشتن سربازان آمریکایی در اردن موفق به تحقیر واشنگتن شدند و امیدوارند که موفقیت غیرمنتظره ی آنها موقعیتشان را در محور افزایش دهد. با این حال، به نظر می رسد ایران ارزیابی بسیار متفاوتی از وضعیت دارد.
جمهوری اسلامی مدتهاست که نیروهای نیابتی خود را از اقدامی که بتواند درگیری نیابتی کم شدت و کم مرگ و میر را به یک جنگ مستقیم پرهزینه علیه ایالات متحده تبدیل کند، بر حذر داشته است. به عنوان مثال، حزب الله لبنان را مجبور نکرده است تا در بحبوحه جنگ با غزه وارد درگیری شدید با اسرائیل شود. بنابراین، دلیلی وجود دارد که فرض کنیم ایران در واقع از "موفقیت" حمله به پایگاه در اردن راضی نیست و امیدوار است از هرگونه تشدید بیشتر جلوگیری کند.
امروز، در خاورمیانه، خطر بسیار واقعی تشدید جنگ نیابتی بین ایران و ایالات متحده وجود دارد و می تواند برای منطقه ای که در حال حاضر از درگیری و بحران حاد متعدد رنج می برد، بسیار پرهزینه باشد. با این حال، این تهدید تشدید تنش از سوی ایران یا گروه های نیابتی آن نیست که سال هاست اهداف آمریکایی را با موفقیت کمی هدف قرار داده اند. تهدید تشدید تنش از سوی دولت آمریکاست که می تواند با یک واکنشی که بنا به دلایل داخلی ممکن است بیش از حد باشد، آن هم در قبال یک پهباد که الله بختکی به هدف اصابت کرده است، منطقه را به آتش بکشد.#
لینک اصل مقاله: Jordan drone strike: Is the US being pulled into another Mid East war?
اسلامگرایی وارونه، اکبر کرمی