من ابریام بارانیامای غم کجا میرانیام
خاموشی بعضم مبین دریاییام توفانیام
تیغ گل عشقی اگر از پردهی ذهنم گذر
تا در خراب آباد دل گلگون شود ویرانیام
آتشفشان سرکشم آهی زجان گر برکشم
پروا کن از آرامشم آتش دلی عصیانیام
خاک ره بیهودگی روبم به صد شوریدگی
در فصل کولاک ستم دی گونهام بورانیام
در جستجویام تا ابد پیک بهارم تا رسد
از داغ خونین لالهها چون ظهر تابستانیام
ای دانهی شوریدگی بی تاب کن بیهودگی
تا نوبت روییدنت درکنج غم زندانیام
خلوت نشینام گر کنون آیم شبی از خود برون
از من چه میپرسی که چون؟ در بستر حیرانیام
ویدا فرهودی