کشتن هم میهنان ما جنگ با ایران و ایرانی است. ما باید کشتار مردمان بی گناه را متوقف کنیم. تا کی باید کشته بدهیم؟ در تاریخ دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ دو جوان بی گناه ایرانی را حکومت اسلامی به جرم سوزاندن قران اعدام کرد. قران هم مانند کتابهای دیگر از جنس کاغذ است، اما برای ترساندن مردمان میهن ما و ایجاد اختناق سوزاندن چند برگ کاغذ را بهانه میکنند، جوانان بی گناه را میکشند و با کشتن آدمها مفهوم رحمت و عطوفت را پایمال میکنند. بیش از چهل سال است که قران و دین دست آویز حکومت اسلامی برای کشتار هم میهنان ما شده است. قوه قضائیه ایران اعلام کرد که بامداد امروز حکم اعدام یوسف مهرداد و صدرالله فاضلی زارع را به اجرا گذاشته است. خبرگزاری میزان، رسانه رسمی دستگاه قضایی ایران گفته است که اتهامات این افراد «جرایم علنی نظیر سبالنبی، اهانت و اتهام به مادر پیامبر اسلام، استخفاف قرآن به وسیله سوزاندن و توهین به مقدسات» بوده است. امروز دیگر همه میدانند که اسلام، قران، اهانت به مادر پیامبر عربها و توهین به مقدسات برای حکومت ولایت فقیه ضد ایرانی و ضد انسانی، همه و همه دست آویز و بهانه است. کسی که هم میهن خود را میکشد، به میهن خود، به مادر خود خیانت میکند. خمینی و دیگر آخوندهای دروغ گو و انگل، به کمک بیگانگان میهن ما را اشغال کردهاند و هم میهنان بی گناه ما را به بهانههای گوناگون میکشند.
آخوندها پیش از رسیدن به حکومت، به دستور اربابانشان، سینما رکس آبادان را آتش زدند و جهار صد و سی (۴۳۰) انسان بی گناه را در آتش سوزاندند. قتلهای زنجیرهای و کشتار هم میهنان ما با حکومت اسلامی در ایران آغاز شده است و هر روز به بهانههای گوناگون انجام میشود. در سال ۵۸ با کشتار در ترکمن صحرا جنگ حکومت اسلامی با ملت ایران شعله ور شد. کشتار و جنگ با ملت ما همچنان دنبال میشود. دکتر مصطفی چمران (وزیر دفاع) در ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰ با برخورد ترکش خمپاره خودیها، به گونهای بسیار پرسش برانگیز کشته شد. ترور دکتر کاظم سامی کرمانی نیز پرسشهای بسیاری برانگیخت. (علی اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود کشته شدن دکتر سامی را ترور نامیده است.) دکتر سامی به راستی مردی ملی و مسلمان بود. او در دوستی و گفتار راست و رک بود. من همیشه به پاکی و میهن دوستی دکتر سامی باور داشتم. خمینی و اربابانش برای آن که مردم را فریب بدهند در آغاز کسانی را که خوشنام بودند به وزارت گماردند. دکتر کاظم سامی نیز نخستین وزیر بهداشت حکومت اسلامی بود. او تا پیش از گفت و گوی حضوری با خمینی به او باور داشت. دکتر سامی برای من و بسیاری از دوستانش مانند مهندس سحابی ماجرای استعفای خود از حکومت اسلامی را چنین تعریف کرده است که هنگام دیدار با خمینی از او درخواست میکند تا فتوای منع مصرف مواد مخدر را بدهد و خمینی نمیپذیرد. سامی پس از این دیدار به دشمنی خمینی با ملت ایران پی میبرد و از پست وزارت بهداشت استعفاء میدهد. امروز همه میبینند که تجارت پر سود مواد مخدر برای حکومت ولایت فقیه چگونه جوانان میهن ما را آلوده کرده و نابود میکند. دستگاه حکومت اسلامی برای ویرانی ایران و کشتار ایرانیان ساخته شده است. هزاران جوان بیگناه را در سال ۱۳۶۷ در زندانها کشتند. آمار کشتارهای حکومتی در پنج دههی گذشته از هزاران هزار هم گذشته است.
در زلزلهی بم منطقه را محاصره کردند و نگذاشتند تا هم میهنان ما زلزله زدگان را از زیر آوارها بیرون بیاورند و به آنان آب و نان برسانند. هنگام سیل و دیگر آسیبها هم دستگاههای حکومتی همیشه از کمک به مردم جلوگیری میکنند، عوامل حکومت کمکهای مردمی برای آسیب دیدگان را غارت میکنند. خمینی در یکی از سخنرانیهایش گفت که "جنگ نعمته" این گفته را هاشمی رفسنجانی نیز در کتابش آورده است. (کتاب امام خمینی... به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی صفحه ۳۲۲). در جنگ ایران و عراق صدها هزار جوان ایرانی را به همین بهانه به کشتن دادند تا آن جوانان در آینده نباشند تا به انبوه مردمان ناراضی از حکومت اسلامی بپیوندند.
وابستگان به حکومت اسلامی در رسانههای دولتی میگویند و مینویسند که مهاجرت و فرار ایرانیان به خارج ایرادی ندارد. سایت خبری عصر ایران در ۱۵خرداد ۱۴۰۲ چنین مینویسد: [مهرداد خدیر] - خبر «مهاجرت نزدیک به ۳ میلیون ایرانی ظرف یک سال گذشته» آماری نیست که یک سازمان بینالمللی اعلام کرده باشد تا سخنگوی وزارت امور خارجه پشت تریبون قرار بگیرد و طبق معمول بگوید: "تکذیب میکنم" یا رسانۀ منتشر کنندۀ آن به سیاه نمایی متهم شود». از این هم شرم آور تر در همانجا سخنانی از کسی و یا بهتر است بگویم سخنانی از ناکسی آورده شده است که میگوید: «هر که دوست ندارد از این مملکت برود.». این خائنهای میهن فروش که با خود فروشی به آب و علف رسیدهاند، گستاخی را از حد گذراندهاند و آشکارا حکم به بیرون راندن مردمان میهن ما میدهند. محمد رضا پهلوی هم روزی چنین سخنی را بر زبان راند و عاقبت کارش و آوارگی خانوادهاش را همهی جهانیان دیدند. همه رفتنی هستند آن که بر جای میماند ملت ایران است. ملت ایران در راه برپایی حاکمیت ملی خونهای فراوان داده است و دیر یا زود به این آرزوی ملی و بر حق خود خواهد رسید.
نهادها، انجمنها، صنفها و گروههای اجتماعی و سیاسی باید به یکدیگر بپیوندند تا بتوانند کنگرهی ملی ایرانیان را سازمان دهند. جبهه ملی ایران در مرداد ماه ۱۳۹۷ نقشه راه جهت برون رفت از بحرانهای عمیق موجود در جامعهی ایران را در برداشتن سه گام معرفی نمود. «گام اول آزاد نمودن زندانیان سیاسی در سراسر کشور. دوم برقرار نمودن و احترام گذاشتن به تمام آزادیهای اولیه و اساسی ملت ایران مانند آزادی احزاب و اجتماعات، آزادی رسانهها و آزادی انتخابات. و در گام سوم انجام یک انتخابات سالم و عادلانه برای تأسیس یک مجلس مؤسسان که نظم و ساختار آینده کشور، در آن ترسیم گردد...»
پیام جبهه ملی در سرمقالهی شماره ۲۱۷ چنین مینویسد: «... جبهه ملی ایران، خانه سیاسی دکتر محمد مصدق، سازمانی که ۷۳ سال برای آزادی، استقلال، عدالت و استقرار حاکمیت ملی در تلاش بوده و فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته و مادر و خاستگاه بسیاری از سازمانهای سیاسی بوده است، اکنون و در این شرایط بحرانی برای اجرائی کردن طرح سه گام خود ضروری میبیند که از همه احزاب و جمعیتهای ملی و مستقل و اتحادیههای صنفی و جوامع مدنی و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی دعوت نماید که برای تأسیس یک کنگره ملی موقت در کنار هم قرار گیرند. این کنگره موقت برای شروع یک روند دموکراتیک میتواند از مجموعهای از نمایندگان احزاب و جمعیتهای ملی، نمایندگان بانوان حق طلب ایران، نمایندگان شورای هماهنگی معلمان،... به همراه نمایندگان مورد وثوق مردم از تمام استانهای کشور میتوانند این کنگره ملی موقت را تشکیل دهند. برخی از نمایندگان این جوامع مردمی ممکن است در حال حاضر در زندان باشند که زندانی بودن آنان مانع گزینششان نخواهد بود. این مجلس شورای ملی موقت میتواند با انتخاب یک هیات اجرائی از میان اعضای خود شالوده گروهی را بریزد که به عنوان نماینده موقت و مورد اعتماد ملت ایران روند تغییر و تحول راه گشا در کشور را وجهه همت خود قرار دهد. حکومت دیر یا زود باید بپذیرد که پس از ۴۴ سال کارنامه قابل قبولی در دست ندارد و با این عملکرد غیر قابل قبول و خسارت بار، برای پیشگیری از خونریزیهای بیشتر و حوادث سهمگین تر باید قدرت را به صاحبان اصلی این سرزمین یعنی ملت بزرگ ایران واگذار نماید...»
کنگرهی ملی ایران تنها راه رهایی از زندان جمهوری اسلامی است. نمایندگان گروهها و انجمنها در داخل ایران باید یکدیگر را برای برپایی کنگره ملی ایران یاری دهند. ملت ایران بیش از یک صد و بیست سال است که برای برپایی حاکمیت ملی جانفشانی و تلاش میکند. کنگرهای از نمایندگان گروهها و نهادهای اجتماعی و سیاسی ایران بی گمان راه حل نهایی برای پدید آوردن یک حکومت ملی است.
منوچهر تقوی بیات