ویژه خبرنامه گویا
یک. در باره ۴۵ سالگی و ماندگاریِ حکومت مافیایی و تبهکار اسلامی بسیاری نوشتند و از زاویههای گوناگون به چرایی این ماندگاری پرداختند. هیچ شکی نیست که نیروی سرکوب وحشیانه، دروغ و ریاکاری در ۴۵ سالِ گذشته پایههای اساسی حکومت را تشکیل داده است ولی ازاین میان دروغ و ریاکاری دیگر در مردم اثر ندارد و در این زمینه هر حرکت و رفتار حکومت به رسوایی بیشتر حکومت و تمسخر مردم انجامیده است.
دو. شاید خوانندگان توجه کردهاند که هرگاه حکومت کودککش اسلامی دربیرون از مرزها در سستی، تنگنا و رسوایی بیشتر قرار گرفته است حتا روزنامهنگارانی بیگانه در روزنامههای معتبر به آرایشِ چهره حکومت پرداخته و کوشش کردهاند او را نیرومندتر از گذشته بنمایانند. در این رزوگار با پول بادآوردهای که حکومت در اختیار دارد، خرید آدمها در جایگاههای گوناگون برایش زیاد مشکل نیست. آشکارترین این چنین برخوردها در درگیری در غزه و درماندگی حکومت اسلامی نمود یافت که قلم به مزدانی از آن به عنوان نیرومندتر شدن پایگاه حکومت در منطقه نام بردند. این در حالی است که آینده نشان خواهد داد که گروههایِ تروریستی حماس و به احتمال جهاد اسلامی تا چه اندازه از حکومت اسلامی و آخوندها دور شدهاند. حکومت هرگز دیگر پایگاه گذشته خود در میانِ فلسطینیان، مردم لبنان، سوریه و عراق را به دست نخواهد آورد. برای نمونه توجه کنید پس از سفر امیر عبداللهیان وزیرِ خارجه بیسواد (ولی مسلط به دو زبان عربی و انگلیسی!) به لبنان و اظهار اینکه: " امنیتِ لبنان امنیتِ ما است" چه واکنشهایِ تندی را در لبنان برانگیخت و شماری خارج از گروه مفتخوار حزبالله لبنان، آشکارا پیام دادند که ساستِ شما به ما ربطی ندارد، اگر میخواهید با اسراییل بجنگید، بفرمایید بروید بجنگید و با ما کاری نداشته باشید!
سه. شما دیگر از قایقهایِ تندرو و مزاحمت برایِ کشتیها و مبارزه جوییهای سپاه خبری نمیشنوید چون میدانند یک نادانی انجام بدهند و آتشی برافروخته شود، به شتاب خواهند سوخت و نابود خواهندشد. در نتیجه و بنا بر روال همیشگی سیاستِ حکومت، خود در جای امن و پنهان، همه نیرو را در تقویت و تحریک هرچه بیشتر یمنیهای فلاکتزده گذاشتهاند و آنان را دچار گرفتاری هر روز بیشتر کردهاند.
چهار. آنچه که باید افزود این است که حکومت، حکومت بلوف است. یک ببر کاغدی است که به پفی بند است. انگیزه روشن چنین برداشتی، نداشتن پشتوانه مردمی است. حکومتی که پشتوانه مردمی نداشته باشد، هرگز در هیچ جنگی پیروز نخواهدشد. دو نمونه روشن در همین چند ماه گذشته این را آشکار کرد: برخورد با توهین و تحقیر از سوی طالبان و لرزیدن در برابر پاسخِ به پاکستان. در برابر طالبان که رفتند قراردادی بستند و سبیل و ریش آنان را چرب کردند (من آگاه نیستم چه امتیازهایی به آنان دادند) در برابر پاکستان نیز با کله و به شتاب رفتند به پوزشخواهی و "برادری در سرکوب بلوچها!" اکنون تصور بفرمایید این حکومت هوچی و دیگر بیریشه که هر روز دچار ریزش بیشتر در درونِ خود است، بخواهد وارد یک جنگ با غرب نیز بشود که دو هفته تاب نخواهد آورد.
پنج. شماری به این پروپاگاندایِ بیپایه پرداختهاند که اگر به ایران یورش بیاورند، مردم با حکومت متحد خواهند شد و یا جنگ همه زیرساختهایِ ایران را از بین خواهد بُرد. دیدگاهِ من کاملن واژگونه این تفسیر است. من خواهان جنگ و یورش به ایران نیستم ولی مردمی که در رنج و گرفتاری و اندوه هر روزه هستند بروند از حکومتی پشتیبانی کنند که وحشیانه جوانانشان را کشته است؟ به عمد به چشم جوانان شلیک کرده است، به عمد به هواپیمایِ مسافربری شلیک کرده است، به عمد به آموزشگاههایِ دخترانه و به کودکان با گاز شیمیایی یورش برده است و کودککش است؟ به عمد به کولبر باشرف که برای لقمه نانی با سرافرازی جان میکند، شلیک میکند همچنین به بلوچِ بیکار، گرسنه و نادار که برایِ لقمه نانی مجبور به قاچاق شده است! از حکومتی پشتیبانی کنند که در جنبشِ خاموش نشدنی مهسا (ژینا)ی ایران هرچه توانست وحشیگری و آدمکشی و جنایت کرد! بازماندگانِ جنگِ ۶+۲ با عراق که بسیاری شیمیایی و دارای نارساییهای فیزیکی شدهاند و رفتارِ حکومت با آنان که در برابر چشمِ ما هستند! مردمانی که آرزوی سرنگونی و نابودی این حکومت را دارند، به چه انگیزهای و برای چه چیزی باید از این حکومتِ مافیایی تبهکار پشتیبانی کنند؟ اگر نیز یورشی به ایران در کار باشد هدف مردمِ ایران نخواهند بود که مرکزهایِ حیاتی حکومت خواهد بود. اتفاقن مردم آن را مجالی یافته با کوشش برای سرنگونی حکومت از پبشرویِ جنگ خودداری خواهندکرد.
شش. نمایشِ گزینشها برای مجلس نیروی کوبنده مردم را نشان خواهدداد. حکومتی که از ترسِ رسوایی یک رفراندوم با کنترلِ سازمانِ ملل را نمیپذیرد، اکنون در برابر رفراندومی قرار میگیرد که مردم سرافراز ایران به این حکومت تحمیل خواهند کرد و به جهانیان نشان خواهند داد که این حکومت هیچ گونه مشروعیتی نداشته و نماینده اکثریتِ شکننده مردم ایران نیست.
کوروش گلنام