ای زن
حجاب زبانات را بپوش
حجاب صدایات را بپوش
حجاب هوشات را بپوش
با گیسوان پُرباد
گردن فراز و زبان گشوده مباش
سلیته مباش
*
ای زن
زبانات را چون خنجری
از نیام شرم و حیا بیرون نکش
فریادت را بلند نکن که تندر میشود،
آذرخش میشود
بانگ که میزنی حجاب صدایات کنار میرود
لخت میشوی
و ناموسات به باد میرو د
با گیسوان دیوانه
گردن فراز و زبان گشوده مباش
سلیته مباش
*
ای زن
ما تو را ملکهی مطبخ کردهایم
ملکهی تسلیم
ملکهی تمکین
ملکهی صبر
ملکهی سوختن و ساختن
و کشتزار و شهوتنشان مرد
ما حتا کتک خوردنات مقدس کردهایم
ای زن
کفران نعمت نکن
با گیسوان آزاد
گردن فراز و زبان گشوده مباش
سلیته مباش
رضا فرمند
به دوش باران، ویدا فرهودی