اسرائیل با حمله به کنسولگری ایران، تمام قوانین بین المللی را لغو و به خاک ایران تجاوز کرده بود و ایرانیان را به قتل رسانده بود. دولتهای غربی هم که خود را مدعی دفاع از حقوق بین الملل میدانند، سکوت کرده بودند. در چنین وضعیتی هر رژیمی حق و وظیفه داشت تا واکنش نشان دهد. ولی چه واکنشی؟ حداقل بصیرت سیاسی ایجاب میکرد که آقای خامنهای و مشاورانش این واقعتیها را بفهمد:
- علت حمله اسرائیل به کنسولگری ایران و قتل فرماندهان سپاه، این است که نتانیاهو در انتظار دادگاهی شدن، در باتلاق غزه گیر افتاده است و نه راه پس دارد و نه راه پیش. البته برای خروج از این باتلاق نیاز به ایجاد بحران بزرگتری داشت، تا آمریکا را هم در گیر کند و چنین درگیری تنها از طریق بالا بردن سطح تنش با استبداد حاکم در ایران ممکن میشد.
- این را باید میفهمید که هم برای محکوم کردن عمل اسرائیل و هم نشان دادن یک بام و دو هوایی غرب، به شورای امنیت شکایت کرده و خواستار محکومیت اسرائیل میشد. در آن زمان، آمریکا و زیر دستانش مانند انگستان، در وضعیتی قرار میگرفتند که یا باید اسرائیل را محکوم میکردند و در آن صورت ایران خواستار اعمال مجازاتهای قانونی بر علیه اسرائیل میشد و یا با وتو کردن قطعنامه، بیش از هر زمان نشان میدادند، که باوری به حقوق بین الملل ندارند و فقط از آن استفاده ابزاری میکنند.
- در چنین وضعیتی ایران میتوانست به افکار عمومی جهان مراجعه کند و انزوای اسرائیل و یک بام و دو هوایی غرب را به نمایش میگذاشت.
- اگر هم خود را مجبور میدید کاری کند. بجای این حمله نمایشی، برای مثال، براحتی میتوانست اعلام کند که بنادر و فردوگاههای بین المللی اسرائیل در عرض ۴۸ ساعت تخلیه شوند. البته تمام پروازها قطع میشدند. بعد هم چند روز اسرائیل را در وضعیت بسیج برای مقابله با حمله نگاه میداشت. آخر کار هم، با موافقت قبلی، روسای چند کشور مانند ترکیه و قطر به ایران میرفتند و رژیم را قانع! میکردند که دست به حمله نزند. اینگونه هم درتله نتانیاهو نیافتاده بود، هم دست بالا را پیدا کرده بود و هم ضربه اقتصادی و سیاسی شدیدی به اسرائیل وارد کرده بود و هم حتی بدون شلیک یک گلوله.
ولی آقای خامنهای و مشاورانش دارای حداقل درایت هم نبودند و در نتیجه، با فرستادن صدها پهباد از فاصله چند هزار کیلومتری که معلوم بود اکثریت آنها به هدف نرسیده سرنگون خواهند شد. (دیشب به دوستانم گفتم که آمریکا سعی خواهد کرد که آنها را قبل از رسیدن به اسرائیل خود سرنگون کند. چرا که بر خلاف نتانیاهو، بایدن نیاز دارد که جنگ گسترش نیابد. حال معلوم شد که بیشتر آنها را آمریکا سرنگون کرده است.) و پیروزی بزرگی به حساب اسرائیل نوشته شده است.
این در حالیست که نتانیاهو که سخت منزوی شده بود، حال بایدن مجبور به حمایت از او شده و دست بالا را پیدا کرده است. اینگونه، بهانه خوبی برای حمله به مراکز اتمی ایران را بدست آورده است و گسترش بحران. تا با به اوج رساندن بحران بتواند هم دست به پاکسازی قومی در غزه بزند و هم بیشتر بر تخت لرزان سلطنت بماند و به زندان نیافتد. خیلی کم در تاریخ اتفاق میافتد که سرنوشت یک کشور گرفتار سرنوشت یک نفر میشود.
بهر حال، باید دید که آیا بایدن بی کفایت قادر خواهد شد تا مانع حمله اسرائیل به ایران شود یا نه. البته بسیاری از کارشناسان نظامی میگویند که چنین حملهای بدون همکاری آمریکا، ممکن نیست. خواهیم دید.
محمود دلخواسته