سرانجام موش کوه زایید. 200 پرتابه ای که دارای شانس نزدیک به صفر برای اصابت به هدف و ایجاد خسارت واقعی بودند، از سوی سپاه به سوی اسرائیل شلیک شد. این شبه حمله را باید به مثابه یک کادو از جانب بیت رهبری به براداران صهیونیست تل آویوی خود تلقی کرد. حمله به گونه ای طراحی شده بود که، تا زمانی که پرتابه ها به خاک اسرائیل می رسند، کمترین شانسی برای اصابت و به جای گذاشتن اثری نداشته باشند. گزارش ها می گوید که 99 درصد آنها قبل از اصابت به هر هدفی خنثی شدند؛ یک درصد باقیمانده هم، به گفته ی سخنگوی ارتش اسرائیل، تنها باعث ایجاد خراش به «یک دختر بچه» شدند.
به این ترتیب، ضمن آن که ادای «پاسخ سهمگین» را درآورند، در عین حال خم به ابروی ارتش اسرائیل نیانداختند و به قول خودشان پرونده ی ماجرای «تلافی حمله به کنسولگری در دمشق» را بستند.
اما چیزی بسته نشده، در واقع تازه باز شده است.
نگارنده در مقاله ی دو روز پیش خود توضیح داده بود که هر دو رژیم ضد مردمی و حقه باز در بدترین شرایط تاریخی خویش به سر می برند و برای فرار از بحران های داخلی، که می توانند آنها را از قدرت پایین بکشند، به یک فقره جنگ ناقابل احتیاج دارند. به فاصله ی بیست و چهار ساعت شاهد تحقق این پیش بینی هستیم.
اینک دولت تا خرخره در بحران آدمخواران صهیونیست تمامی منتقدان یک هفته پیش را بار دیگر در کنار خود دارند: بایدن رئیس جمهور آمریکا، ماکرون رئیس جمهور فرانسه، ریشی سوناک نخست وزیر بریتانیا و حتی چاک شومر رئیس اکثریت دمکرات در سنای آمریکا که چندی پیش نتانیاهو را عنصری مضر برای اسرائیل معرفی کرده بود!
فردا هم شورای امنیت در دفاع از اسرائیل و «حق دفاع از خود» تشکیل جلسه خواهد داد.
اینک، به همت حمله ی معجزه آسای براداران ارتش اسرائیل در سپاه پاسداران، صهیونیسم حاکم بر این کشور اتهاماتی مانند نسل کشی، جنایت علیه بشریت، هولوکاست فلسطینی ها، کشتار روزنامه نگاران، پرسنل سازمان های کمک رسان و غیره در نوار غزه را از خود دور ساخته و می تواند با دست باز به یک سری جدید از جنایت های بی شمار و سیستماتیک ارتش تروریست خود در درون خاک فلسطین (نوار غزه و کرانه ی باختری) بپردازد.
حال که موضوعات خرد و کوچکی مثل نسل کشی رفت دنبال کار خود، می توان به سراغ موضوع اصلی رفت: حمله ی نظامی مشترک اسرائیل و آمریکا و یارانشان به ملت و سرزمین ایران.
از این جا به بعد این رژیم در حال فروپاشی جمهوری اسلامی است که باید با آمپول تقویتی یک جنگ واقعی برای شخم زدن ایران را تل آویو دریافت کند تا جان دوباره ای بگیرد و ضمن قتل عام مردم و معترضین گرسنه و بی آب و برق در داخل کشور، فرمولی بیابد که در یک ایران ویران پس از «جنگ»، شاید، بر قدرت بماند و ماموریت های دیگر خود را به پیش برد.
آری، حمله ی قلابی رژیم به اسرائیل ادامه ی همان تقسیم کار مبتنی بر جنگ زرگری بین رژیم اسلام گرای صهیونیستی در تل آویو و رژیم صهیونیست اسلام گرا در تهران از 45 سال پیش به این سوی است که هنوز اعتبار دارد.
باید هشیار باشیم و فریب نخوریم. جنگی که می رود آغاز شود جنگ غیرواقعی دو رژیم دوست و برادر و هم مسلک نیست، جنگ واقعی صهیونسیم است علیه ملت و تمدن و سرزمین و تاریخ و تمدن ایران.
فریب نخوریم و در تله ی نمایش های دشمنی دروغین این ها نیافتیم. باید هشیار باشیم تا کشورمان ویران نشود.
افزایش ده هزار تومانی قیمت دلار در جریان حمله می رود که بخشی از کسر بودجه ی فاجعه آمیز 300 هزار میلیارد تومانی دولت سرتاپا ورشکسته ی رئیسی را جبران کند. بنجامین و ابراهیم هوای همدیگر را دارند. فریب نخوریم.
یک بار باید همت کنیم و رژیم ضد بشری و ضد ایرانی دست نشانده ی صهیونیسم را که از سال 57 به تامین منافع اسرائیل مشغول است پایین بکشیم و ایرانمان را از سلطه ی لندن و تل آویو و مثلث مامور آنها، آخوند-پاسدار-بازاری تازه مسلمان، نجات دهیم. شدنی است اگر بخواهیم. انتخاب با ماست.#
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید: «بینهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
آدرس تماس با نویسنده: [email protected]
توئیتر: KoroshErfani@