Monday, May 27, 2024

صفحه نخست » محمد مهدی میرباقری؛ حامی جلیلی + گزینه جانشینی رهبری

jalilrahbar.jpgدر روزهای اخیر، پس از مرگ «ابراهیم رئیسی»، نام «سیدمحمدمهدی میرباقری»، روحانی شیعه، رییس فرهنگستان علوم اسلامی قم و از اعضای مجلس خبرگان رهبری سر زبان‌ها افتاده است. برخی از او دعوت می‌کنند کاندیدای انتخابات غیر منتظره ریاست جمهوری شود و برخی او را گزینه‌ای برای رهبری آینده می‌دانند.

درباره میرباقری چه می‌دانیم؟

عطا محامد - ایران وایر

گروه‌های موسوم به «سوپر انقلابی‌ها» با استناد به سخنان رهبر جمهوری اسلامی، فریاد می‌زنند که باید سیدمحمدمهدی میرباقری را از خانه بیرون بکشید و از او استفاده کنید. آن‌ها او را نامزد اصلح و شایسته‌ترین گزینه برای رهبری آینده، یا همان «صالحٌ بعدَ صالحْ» می‌دانند.

رف‌داران میرباقری، دولت «ابراهیم رئیسی» را گاهی به عنوان «نئولیبرال» نقد می‌کنند و با تاکید بر دیدگاه‌های عقیدتی و نظری او که سابقه اجرایی ندارد، وی را وزنه‌ای برای جریان «جبهه پایداری» و راه‌حل مشکلات موجود برای تحقق مطالبات بر زمین‌ مانده رهبر جمهوری اسلامی می‌دانند. اما منتقدانش او را یک روحانی‌ تندرو، هزاره‌گرا و بدون سازش معرفی می‌کنند.

ر واقع، میرباقری بر مقاومت و تمدن‌سازی تاکید دارد و از این رو پیشوایی برای جبهه پایداری است. با این حال، دعوت اهالی این جبهه را به دلیل عدم تناسب با کار حوزوی‌ که دارد، نپذیرفته است. این جبهه اکنون با «سعید جلیلی» وارد رقابت خواهد شد و میرباقری یکی از حامیان او است.

میرباقری بیشتر چهره پشت پرده‌ای در سیاست است که در سال ۱۳۹۲ با حمایتش از سعید جلیلی بر سر زبان‌ها آمد. بعدتر، در سال ۱۳۹۴ به مجلس خبرگان رهبری راه یافت اما نامش در سال ۱۳۹۶ بیشتر شنیده شد، زیرا در تلاش بود تا وحدتی میان اصول‌گرایان به وجود آورد. در همین رابطه، دیدارش با «محمدتقی مصباح یزدی» خبرساز شد. اما بعد از مرگ مصباح، برخی میرباقری را به عنوان یکی از نامزدهای جانشینی رهبری دانستند.

اما نام او پس از مسمومیت زنجیره‌ای در مدارس دخترانه، در سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ هم به میان آمد. «محمدجواد اکبرین»، دین‌پژوه و روزنامه‌نگار او را رهبر جریان بنیادگرا و مخالف تحصیل دختران خواند و به صورت تلویحی به رد پای او و هم‌فکرانش در ماجرای مسمومیت‌ها اشاره کرد و نوشت: «او نماینده مجلس خبرگان است و مرشد یک باند هیاتی-بسیجی در شهرهای مختلف کشور. اولین بار در سال ۱۳۹۱ نسبت به طرح غرب برای با سواد شدن زنان خاورمیانه تحت یک تعریف خاص هشدار داد و طی سه دهه گذشته برای مهار تحصیل دختران و اسلام حداکثری طرح و ایده‌پردازی کرد.»

میرباقری از شاگردان محمدتقی مصباح یزدی است و برخی از نزدیکان مصباح او را یکی از گزینه‌های رهبری آینده می‌دانند. رد پایش در پشت صحنه تئوریک سرکوب‌ها دیده شده و گاهی شب‌های قبل از عملیات گسترده سرکوب خیابانی برای آن‌ها سخنرانی کرده است. او همچنین از سخنرانان شب‌های محرّم در بیت رهبر جمهوری اسلامی است

«محمدتقی فاضل میبدی»، استاد دانشگاه و حوزه در مصاحبه‌ای گفته بود این مسمومیت‌ها اتفاقی نیستند و تاکید کرده بود یک جریان «شبیه طالبانی» در قم و اصفهان آن را اداره می‌کند. او آن‌ها را «هزاره‌گرا» نام نهاد.

این ظن در مورد میرباقری، ریشه در نگاه او به زنان دارد. در یک سخنرانی گفته بود: «يکي از مسایل اساسی که در طرح شكست خورده خاورميانه بزرگ غرب وجود داشت، برنامه‌ريزی تغيير در قشر بانوان بود. يكي از اين برنامه‌ها، طرح با سواد شدن زنان خاورميانه تحت يک تعريف خاص بود. تحصیل به مفهوم غربی آن که همراه با بی‌بندوباری است، مصداق كسب علم و دانشی که مدنظر اسلام است، نمی‌باشد.»

او از طرف‌داران حجاب اجباری نیز هست و از نظرش، حجاب جمهوری اسلامی را در برابر جبهه غرب قدرتمندتر کرده است. البته از حجاب اجباری حرف نمی‌زند بلکه آن را زیر چتری به نام «الگوی پیشرفت اسلامی» قرار می‌دهد که مغایر «الگوی توسعه» است.

در برنامه «جهان آرا» صداوسیما، به همراه «امیرحسین ثابتی» گفته بود نظام‌های غربی عواطف و جاذبه‌های زنان را سوخت سرمایه‌داری می‌کنند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

اضافه کرده بود: «در الگوی پیشرفت باید کارهای زیادی بکنیم تا زنان حجاب را رعایت کنند و صرفا به اقناع‌سازی اکتفا نکنیم.»

میرباقری کیست؟

محمدمهدی میرباقری سال ۱۳۴۰ در شهر قم متولد و در سال ۱۳۵۴ وارد حوزه علمیه این شهر شد. او در دوره تحصیل خود، شاگرد افرادی مانند «جواد تبریزی»، «وحید خراسانی»، «موسی شبیری زنجانی»، «محمدتقی بهجت»، «حسن حسن‌زاده آملی»، «عبدالله جوادی آملی» و «محمدتقی مصباح‌یزدی» بود.

اما خارج از این حلقه، کسی که بر اندیشه میرباقری تاثیر گذاشت، «سیدمنیرالدین حسینی هاشمی» است. حسینی در آغاز انقلاب به همراه تنی چند متن‌ پیشنهاد جدیدی‌ را در مورد «قانون‌ اساسی‌» تدوین‌ کرد و‌ سپس‌ در راستای‌ پی‌گیری‌ و به‌ نتیجه‌ رساندن‌ آن، در انتخابات‌ مجلس‌ خبرگان‌ قانون‌ اساسی‌ شرکت‌ کرد‌. در این مجلس نیز نظرات عجیبی مانند امکان توطئه رییس‌جمهوری علیه «ولایت‌فقیه» به دلیل ارتباطش با دیگر کشورها را به زبان آورد.

حسینی معتقد بود که علوم دینی باید پاسخ‌گوی نیازهای معاصر جامعه باشد و در این راستا تلاش کرد تا مفاهیم و مبانی دینی را با مقتضیات زمان پیوند دهد. در همین راستا نیز در شهر قم، در سال ۱۳۵۹ فرهنگستان علوم اسلامی را تاسیس کرد. ایده محوری این فرهنگستان، اسلامی کردن تقریبا همه علوم است. پیش فرض آن‌ها، این جمله «روح‌الله خمینی» این است که گفته بود: «ما تصميم گرفته‌ايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ، نظام‌هايي را كه بر اين سه پايه (كاپيتاليسم، كمونيسم و صهيونيسم) استوار گردیده‌اند، نابود كنيم و نظام اسلامی رسول‌الله را در جهان استكبار ترویج نمایيم.»

به بیان دیگر، این فرهنگستان تلاش می‌کند تا با بهره‌گیری از «منابع اصیل اسلامی»، پاسخ‌های نوین و متناسب با نیازهای روز جامعه ارایه دهد.

مصباح یزدی و هاشمی با رویکرد‌های مختلف‌ خود تاثیر مهمی بر اندیشه میرباقری گذاشته‌اند. می‌توان گفت میرباقری در نسبت دین و دولت نظام‌سازی اسلامی، به بسط اندیشه مصباح یزدی دست زده است.

در حالی که مصباح یزدی بر نقش محوری و ضروری ولایت فقیه در هدایت جامعه تاکید می‌کرد، میرباقری به آماده‌سازی جامعه برای ظهور و تأثیر جامع انتظار بر زندگی اجتماعی و سیاسی توجه بیشتری دارد.

یکی از تفاوت‌های دیگر مصباح و میرباقری نیز در مورد عرفان است. میرباقری شریعت را بر عرفان ترجیح می‌دهد؛ یا دقیق‌تر، عرفانی را می‌پسندد که با شریعت هم‌گام باشد. از همین زاویه است که در یک سخنرانی که بسیار مشهور شد، میرباقری می‌گوید کتاب «مثنوی معنوی»، اثر «مولوی» را باید با انبر گرفت، چرا که نظراتش علیه امیرالمومنین است.

از انقلاب اسلامی تا ظهور امام زمان

از نظر میرباقری، حرکت جهان به سمت «ظهور» است و اکنون در دوره «آخرالزمان» هستیم. به زعم او، آخرالزمان دوره‌ای است که در آن «فتنه‌ها» و «امتحاناتی سخت» برای مومنان رخ می‌دهد. معتقد است: «[در دوران آخرالزمان]، مبارزه با طواغیت و پرچم‌داران مادی، چه در شکل‌های قدیمی و چه در شکل‌های مدرن، زمینه‌ساز ظهور است.»

او می‌گوید: «شيعه با رويکرد انتظار در مقابل اين فتنه‌ها مقاومت کرده است.»

میرباقری عظمت این مقاومت را در انقلاب و انقلاب اسلامی را بزرگ‌ترین و مشروع‌ترین حادثه اجتماعی دوران غیبت امام زمان می‌داندو معتقد است بر محور فقاهت شکل گرفته و به سمت ظهور حرکت می‌کند.

می‌گوید هم باید ضرورت ظهور را دریافت و هم الزامات غیبت را و معتقد است: «هدف از این غیبت، آماده‌سازی مومنان و جهان برای پذیرش حکومت عدل الهی است.»

در دوره غیبت، او «انتظار» را مهم می‌داند، چرا که یکی از مهم‌ترین ویژ‌گی‌های آن، جهاد است.

میرباقری می‌گوید: «اولین رکن انتظار، همراهی در جهاد کبیر است. جهاد کبیر یعنی امام زمان‌(عج) نمی‌گذارند دستگاه مومنین در دستگاه کفار منحل شود و ما باید در این جهاد کبیر، با آن حضرت همراه شویم.»

او پنج اسفند ۱۴۰۲، در برنامه تلویزیونی جهت نامزدی مجلس خبرگان رهبری گفته بود بر اساس روایات و ادله «معصومین»، نقش ویژه‌ای برای ایرانیان در نظر گرفته شده است تا آن‌ها تحقق «طرح جهانی اسلام» را رقم بزنند، یا به بیان دیگر، در جهاد شرکت کنند.

او معتقد است مردم ایران وظیفه در پیشبرد آرمان‌های اسلام دارند و زمینه‌ساز ظهور امام زمان خواهند بود.

از نظر میرباقری، شرایط جهانی، شرایط خطیری است و نظم جهانی در حال تغییر است. به تعتقد او، این تغییر به شدت تحت تاثیر انقلاب اسلامی است و این جهان جدید نه بر محور دولت-ملت‌ها بلکه «شهر پایدار» و «فضای مجازی» بنا خواهد شد.

می‌گوید کار جمهوری اسلامی ایفای نقش در این نظم است: «موازنه جهانی را به نفع خود باید تغییر دهیم، وگرنه ایران واحدی باقی نخواهد ماند و طرح جدید خاورمیانه اجرا خواهد شد.»

از نظر میرباقری، انقلاب اسلامی مشابه رنسانس، یک عصر جدید را آغاز کرده که جمع بین دین و دنیا را هدف قرار داده است.

اما به باور او، رنسانس ایرانی به تجدد نمی‌رسد و بر عکس، می‌گوید برای مقابله با جریان تجدد باید تلاش کرد و از لزوم برداشتن پنج گام در این راستا سخن می‌گوید؛ انقلاب اسلامی، دولت‌سازی، جامعه‌سازی، تمدن‌سازی، و ظهور.

می‌گوید: «حرکت ما باید به سمت ظهور باشد و موانع آن را رفع کنیم. باید انقلاب اسلامی را در مسیر مهدویت تقویت کنیم و با جریان‌های تقلیل‌گرا مقابله کنیم.»

میرباقری در یک سخنرانی خود توضیح می‌دهد انتظار فرج -که به معنای انتظار گشایش در کار نبی اکرم و اهل بیت است- از برترین اعمال است.

او بیان می‌کند که انتظار، یک رویکرد جامع به زندگی است که همه جوانب زندگی فردی و اجتماعی را در بر می‌گیرد و شامل دوری از دشمنان، آماده‌سازی برای مقابله با فشارهای آن‌ها و سازندگی فردی و اجتماعی بر مبنای تعالیم امام زمان است. این انتظار به گفته او، باید به عنوان یک هدف بزرگ در زندگی مسلمانان نهادینه شود و همه اعمال و اهداف زندگی را به سوی تحقق اهداف الهی هدایت کند.

سبک زندگی غربی خلاف اسلام است

میرباقری به صراحت می‌گوید: «پیش روی مردم ایران، دو راه وجود دارد؛ سازش و توسعه، مقاومت و پیشرفت. راه اول این است که از پی‌گیری آرمان عصر ظهور باز بمانند و در نظم کنونی جهان، از اقمار تمدن غرب بشوند. راه دوم این است که در طراحی نظم جدید جهانی حضور فعال داشته باشیم و پیشرفت پایدار کشور را دنبال کنیم.»

در واقع، جهان را اساسا به دو بخش تقسیم می‌کند و ایرانیان را در جبهه مقاومت قرار می‌دهد.

میرباقری در برنامه «جهان آرا» صداوسیما گفته است: «باید تصمیم بگیریم بین این دو. نمی‌شود یکی را بپذیریم و موارد دیگری را اجرا کنیم.»

دغدغه‌اش این است: «اگر توسعه غربی را بپذیریم، نمی‌توانیم حدود اسلامی را رعایت کنیم.»

در سخنرانی دیگری منظورش را این‌گونه تبیین کرده که عبور از مدرنیته و فرهنگ شرق و غرب مهم‌ترین مانع پیشروی انقلاب اسلامی است.

این حامی جبهه پایداری معتقد است یکی از جنایاتی که غرب در حق بشر کرده، این است: «انسان را به طفیل سرمایه بدل کرده است. این در حالی است که انسان خلیفه‌الله است ولی در غرب بر روی او قیمت ماهانه گذاشته‌اند.»

او می‌گوید تمدن غرب حرص دنیا را به دل آدم‌ها می‌دمد.

به صراحت باور دارد: «الگوی غرب صد درصد خلاف اسلام است. الگوی پوشش زنانش خلاف اسلام است. الگوی اشتغالش خلاف اسلام است. الگوی تحصیل زنانش خلاف اسلام است، الگوی خانه‌داری زنانش خلاف اسلامی است.»

او از زنان می‌خواهد در مقابل این الگوی غرب بایستند.

اعتراضات مردم را هم در سال ۱۴۰۱ اگرچه «فتنه غرب» و «غرب‌زدگی» برخی می‌داند اما تاکید دارد: «زن، زندگی، آزادی شعار انبیا است اما معترضان حق و باطل را در هم آمیخته‌اند تا بدعت به وجود آورند. آزادی را جوری معنا کرده‌اند که به توسعه سرمایه‌داری بینجامد. آزادی را به برهنگی زن تعبیر می‌کنند.»

میرباقری تاکیدش آن است که غرب همه این مفاهیم را از هویت انداخته است.

در موضوع غرب و اسلام، تاکید او این است: «باید روش‌فکری را تغییر داد که از دامن این نگاه غرب‌مابانه بگریزیم.»

در یک مصاحبه توضیح می‌دهد: «بدون تعبد به حضرت حق، فهم باطل می‌شود و اراده‌ باطل وارد آن می‌شود. بنابراین، معیار صحت فهم، پرستش در فهم است و روش به روش پرستش برمی‌گردد.»

به بیان دیگر، او چندان با عقل که یکی از معیارهای جهان غرب است، کاری ندارد و سه معیار «کارآمدی»، «انسجام» و «تعبد» را شاخصه‌ اصلی صحت تفکر می‌داند.

ولایت‌فقیه؛ پلی برای تحقق عدالت جهانی

سال ۱۳۷۷، میرباقری کتابی با عنوان «مبانی و پیش‌فرض‌های حكومت دینی و ولایت‌فقیه» نوشت و در آن، حكومت دینی و ولایت‌فقیه را مجرای جریان ولایت تاریخی و منزلتی برای سرپرستی الهی همه ابعاد وجودی جامعه دانست كه ساختارها و كارشناسی‌های غیردینی و سکولاریستی را نفی می‌كند و به ترسیم دورنمای تمدن جدید اسلامی می‌پردازد.

او در این کتاب گفته است: «اگر سرشت فلسفی حكومت را ناظر به سرپرستی توسعه اجتماعی و مترادف با ولایت بدانیم، در این صورت، دین نمی‌تواند از چنین حكومتی غفلت ورزیده و كناره بگیرد. دولت اگر دارای ماهیت و رسالت حداكثری و همه جانبه باشد، حتماً باید در اختیار دین قرار بگیرد، زیرا در غیر این صورت، آن دولت حداکثری، دین را به هیچ صورتی تحمل نخواهد کرد و همواره خواهد كوشید با توسعه دامنه نفوذ خود، از حضور دین در زندگی بشر بكاهد. اگر بنا باشد كه دین باقی باشد، باید دارای دولت حداکثری باشد و نظام ولایت اجتماعی را بسازد و ولایت غیردینی و طاغوتی را كه در پی جهانی شدن و جهانی‌سازی خود است، منزوی سازد.»

پس از آن که او نسبت دین و حکومت را معین کرد، در سال ۱۳۹۱ موضوعی به نام «فقه حکومتی» را پیش کشید. در چندین جلسه، ایده خود را مطرح و انواع فقه را از هم متمایز کرد.

منظورش از فقه حکومتی، فقه سرپرستی جامعه در مسیر اقامه توحید است: «این فقه باید بتواند در جامعه تصرف کند و تمایلات، عقلانیت و عملکرد اجتماعی را به سمت تحقق ولایت حقه و انزوای شرک و بت‌پرستی هدایت کند.»

از نظر میرباقری، فقه حکومتی به دنبال تحقق نظام ولایت و تولی اجتماعی بر اساس اصول دینی است و باید احکام جهت، مقومات و تناسبات را برای سرپرستی جامعه بیان کند.

با چنین فقهی، معتقد است که می‌توان ولایت را جهانی کرد. در اصل ایده او، «شمولیت حکم الهی» قرار دارد.

میرباقری می‌گوید ولایت‌فقیه نباید محدود به مرزهای جغرافیایی و سیاسی باشد بلکه باید به عنوان یک اصل جهانی مطرح شود: «ولایت جهانی باید به مقابله با نظام‌های مادی جهانی بپردازد و در جهت بسط توحید، تحقق عدالت الهی و تمدن‌سازی اسلامی تلاش کند.»

نکته آن است که از نظر او، حکومت اسلامی زیر نظر ولی‌فقیه، امتداد ولایت امام معصوم در حیات اجتماعی است: «اگر مدل ولايت‌فقيه جهانی شود، به‌اندازه‌ای که بتوانيم معادلات قدرت جهانی را با آن تغيير ‌دهيم، در تحقق عدالت در مقياس ملی نيز موفق می‌شويم. ولی اگر در اين مقياس عقب‌نشينی کنيم، امکان تحقق عدالت (ولايت حقه و توحيد) در مقياس ملی هم تضعيف می‌شود.»

رای همان بیعت است

میرباقری اخیرا منتخب مردم استان سمنان در ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری شده است. همین نشان می‌دهد که به مشارکت مردم در مسایل داخلی قائل است. البته مشارکت را به معنای پشتیبانی از نظام معنا می‌کند، چرا که از نظر او، ولایت‌فقیه مسیر امامت را ادامه می‌دهد.

در یک سخنرانی گفته است بدون امام، هیچ راهی به توحید باز نیست: «کسی که از امام جدا شد، با مجاهده و تلاش از گمراهی رها نمی‌شود و حتی این تلاش و کوشش مورد غضب خدای متعال قرار می‌گیرد.»

میرباقری نظام اسلامی را نظامی بر پایه بیعت مردم می‌داند. او بین بیعت و رای تفاوت می‌گذارد و همچنین بین مشروعیت فقهی و سیاست نیز تفاوت قائل است.

از نظر او، بیعت به معنای اعلام وفاداری براساس تکلیف دینی است، در حالی که رای بر اساس «میل و هوی» شخصی است: «بیعت بر مبنای حقانیت خدای متعال و تکلیف عبودیت استوار است. یعنی مردم با ولی بیعت می‌کنند که او عبودیت را توسعه دهد. در حالی که رای بر اساس قراردادهای اجتماعی و میل افراد شکل می‌گیرد. در حکومت دینی، مشروعیت تنها به بیعت مردم وابسته نیست بلکه به حق تصرفی که خداوند به ولی می‌دهد، بستگی دارد.»

بنابراین، از نظر میرباقری، بیعت مردم شرط لازم و امضای الهی شرط کافی برای مشروعیت است.

با این پیش فرض، او بین جمهوریت مدرن و اسلامی تفاوت می‌گذارد و جمهوریت اسلامی را تلفیق دو نوع مشروعیت قلمداد می‌کند.

از نظر میرباقری، جمهوریت در نظام اسلامی به معنای حضور مردم در بیعت بر اساس عبودیت است و نه به معنای حق حاکمیت مردم مانند جمهوریت مدرن: «در نظام اسلامی، حقانیت حکومت به تبعیت از خدای متعال و تعبد به وحی باز می‌گردد.»

او توضیح می‌دهد که این کار را ملت و امت اسلامی از طریق خبرگان با ولی‌‌فقیه انجام می‌دهند.

ولایت‌فقیه در این نظام به معنای تعبد به وحی و فقه حکومتی است و تصمیمات نظام حاکمیت دینی باید بر اساس فقه حکومتی باشند.

در واقع می‌گوید در این نظام، تصمیمات و بیعت‌ها باید بر اساس ضوابط شرعی و تکلیف دینی بوده تا مشروعیت داشته باشند.

میرباقری مخالف رای نیست بلکه فهم او از رای، مساوی با بیعت است. از این رو، خواهان مشارکت در انتخابات است و می‌گوید: «حضور مقتدرانه و حداکثری در انتخابات، قدرت چانه‌زنی اقتصادی کشور را در سطح بین‌المللی گسترش خواهد داد. اگر سطح مشارکت پایین بیاید و دشمن خیال کند که نظام از پشتیبانی بالای مردم مؤمن برخوردار نیست، فشارها را زیادتر می‌کند و طرح‌های منطقه‌ای و شیطنت‌های جهانی خود را افزایش می‌دهد.»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy