ایندیپندنت فارسی - پاسخ جمهوری اسلامی ایران به قطعنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۵ ژوئن بهطرز عجیبی ملایم بود. یونا جرمی باب در تحلیلی که در اورشلیم پست منتشر شده است، مینویسد آژانس از سال ۲۰۱۲ به این سو در مقابل تخلفهای هستهای متعدد جمهوری اسلامی فقط چهار قطعنامه صادر کرده بود، بنابراین پیشبینی میشد که پاسخ تهران شدید باشد.
در عوض، تهران فقط به آژانس و چندین دیپلمات اعلام کرد که قصد دارد تعداد سانتریفیوژهایی را که برای غنیسازی اورانیوم استفاده میکند، از جمله سانتریفیوژهای غنیسازی تا سطح ۶۰ درصد را، افزایش دهد.
باب در ادامه میافزاید چنین تغییری در سال ۲۰۲۰ بهمنزله افزایش زلزلهمانند سطح تهدید هستهای بود. اما واقعیت این است که جمهوری اسلامی اکنون چهار سال است که با تعداد بسیار زیادی سانتریفیوژ پیشرفته مشغول غنیسازی اورانیوم در سطح ۶۰ درصد است. هرچند تهران بهطرز خطرناکی به دستیابی به تسلیحات هستهای نزدیک شده است، هنوز با سطح تسلیحاتی ۹۰ درصدی اورانیوم، خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، و اخراج نه فقط تعدادی بلکه تمامی بازرسان آژانس از ایران فاصله دارد.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
نویسنده با اشاره به واکنش ملایم جمهوری اسلامی به قطعنامه آژانس، متذکر میشود که این واکنش نباید غرب را از داستان اصلی غافل کند. داستان اصلی این است که غربــ و همچنین اسرائیلــ در وقت اضافه برنامه هستهای جمهوری اسلامی قرار دارند.
محدودیتها در حال انقضا است
از اکتبر ۲۰۲۵، انقضای محدودیتهای مربوط به تعداد سانتریفیوژها که در برجام ذکر شده بود آغاز میشود. از ژانویه ۲۰۲۶، سلاح نهایی برجام برای کنترل برنامه هستهای جمهوری اسلامیــ موسوم به مکانیسم ماشه سازمان ملل متحد که چین و روسیه حق وتو آن را ندارندــ منقضی میشود.
باب مینویسد از اکنون تا اواخر سال ۲۰۲۵ یا اوایل ۲۰۲۶، توانایی غرب در تهدید تهران با مکانیسم ماشه و بازگرداندن برنامه هستهای جمهوری اسلامی به محدودیتهای تعیینشده در برجام همچنان میتواند موضوعیت داشته باشد.
قطعنامه آژانس فرصت مناسبی است تا موضوع به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شود که به تهران اولتیماتوم بدهد: اگر پیشرفت برنامه هستهای تا تاریخ مشخصی متوقف نشود و به عقب بازنگردد، با مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها مواجه خواهد شد.
به عقیده نویسنده، بازگشت به برجام همچنان تا اواخر سال ۲۰۲۵ میتواند مهم باشد، زیرا محدودیتهای هستهای منقضی نشدهاند و میتوانند بهعنوان اهرمی برای تمدید آنها استفاده شوند.
باب با اشاره به بیاثری قطعنامه آژانس، مینویسد حتی مکانیسم ماشه که جمهوری اسلامی را در سال ۲۰۱۵ به زانو درآورد و سبب شد مواد لازم برای تولید ۱۰ بمب هستهای را تحویل دهد، شاید در سالهای ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۵ تهدیدی کارساز نباشد.
نویسنده مقاله معتقد است در این صورت، اسرائیل و غرب باید در مورد یک گزینه نظامی عملی برای جلوگیری از عبور تهران از آستانه تسلیحاتی و بازگشت به نقطهای که تشخیص فرار هستهای آسانتر باشد، جدیتر بیندیشند. اگر جمهوری اسلامی تصمیم بگیرد اورانیوم را تا درجه تسلیحاتی غنیسازی کند، در حال حاضر مواد لازم برای بین چند تا بیش از ۱۰ سلاح هستهای را در اختیار دارد.
اینجا نیز غرب و اسرائیل در وقت اضافه قرار دارند. جمهوری اسلامی از سال ۲۰۲۲ مشغول ساخت یک تاسیسات هستهای جدید در اعماق کوهی در نزدیکی تاسیسات نطنز است، که شاید حتی بمبهای سنگرشکن آمریکا نیز قادر به تخریب آن نباشند.
گرچه جمهوری اسلامی امیدوار بود ساخت این تاسیسات در فاصله سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ به پایان برسد، احتمالا در سال ۲۰۲۵ تکمیل میشود. این بدان معنا است که تهدید نظامی «عملی» غرب و اسرائیل فقط تا سال ۲۰۲۵ که این تاسیسات عملیاتی میشود، «عملی» خواهد بود.
باب در ادامه مینویسد با کنار هم قرار دادن همه قطعات پازل، به نظر میرسد که تا پایان سال ۲۰۲۵ و ژانویه ۲۰۲۶، فرصت هم برای فعالسازی مکانیسم ماشه و هم تهدید نظامی عملی به پایان میرسد.
به بیان دیگر، غرب و اسرائیل ممکن است آخرین ابزارهای باقیمانده برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به تسلیحات هستهای را از دست بدهند، و با سرعتی که جمهوری اسلامی در حال غنیسازی اورانیوم است، این نه بهمعنای یک بمب بلکه یک زرادخانه است.
نویسنده در پایان میافزاید در حالی که توجه غرب و اسرائیل به غزه معطوف است، فرصت برای رسیدگی به تهدیدی بسیار بزرگتر برای صلح و امنیت منطقه و جهان شاید تقریبا تمام شده باشد.
مناظره اول نامزدهای نظام برای جانشینی رئیسی