ویژه خبرنامه گویا
سازشی که دولت سوئد در پنهان با حکومتِ گروگانگیر اسلامی ایران انجام داد، یکی دیگر بر سیاستهایِ شرمآور تاریخی سوئد افزود که شرح خواهم داد. سوئد تبهکاری را که با انبوهی از سند و شهادت شمار فراوانی از قربانیان به عنوان جنایت علیه بشریت پس از روندِ درازدامانِ بیش از ۹ ماه دادگاه (و چندماه فرجام خواهی) به حبس ابد محکوم شده بود بهسادگی و ارزان برای آزادی دوتن، که تا کنون سندی بر کار خلاف، بزه و یا جاسوسی آنان منتشر نشده است و بنابراین بیگناه در ایران به گروگان گرفته شده بودند، آزاد ساخت که بیگمان این دوتن و خانواده و بستگان آنان را خُشنود ساخت.
با این کار ولی برداشت و باور من که بیش از سهدهه است در سوئد ساکن هستم و شاید شماری دیگر از هممیهنان که در سوئدهستند و میپنداشتیم که دستگاه دادگستری سوئد مستقل است و دولت نمیتواند در کار آن دخالت کند، دچار تردیدِ جدی شد. رفتار دولت به شدت محافظهکار سوئد در سازشی شرمآور و پنهانی با حکومت اسلامی، یکبار دیگر به همه ما ایرانیان یادآور شد که ما در مبارزه خود برای آزادی به هیج شکل نباید متکی به کشورهای دیگر باشیم.
چرا احمدرضا جلالی آزاد نشده است؟
یکی از بزرگترین پرسشها این است که چگونه دولت سوئد احمدرضا جلالی را که هشت سال است که در ایران گروگان گرفته شده است، به حالِ خود رها کرده است؟ آیا میتوان این بهانه اولف کریسترسون نخستوزیر سوئد را که در این باره در پیاماش بیان داشته پذیرفت؟ او میگوید: " دولت ایران حاضر نیست تابعیت دوگانه جلالی را بپذیرد. " مگر دولت سوئد نمیتوانست سندهای تابعیت احمد رضا جلالی و خانواده او را ارائه داده و نشان دهد که او تابعیت سوئد و یا حتا کشور دیگری را دارد؟ اگر او تابعیت سوئد را ندارد چگونه خانوادهاش در سوئد زندگی میکنند؟ بدتر از نخست وزیر سوئد آقای سعید محمودی اُستاد ایرانی دانشگاه در سوئد است که میگوید اتهام جلالی خیلی سنگین و جاسوسی برای اسراییل است. او در ضمن میگوید که جلالی هنگام دستگیری تابعیتِ سوئد را نداشته است. آیا او تابعیت کشوردیگری را نیز نداشته است؟ پس چگونه در بیرون از ایران کار و زندگی میکرده است؟ این آقای اُستاد چندماه پیش هم در مصاحبهای با تلویزیون سوئد پیشنهاد میداد که برای آزادی گروگانها، سوئد تبهکار حمید نوری را مبادله کند. یعنی به دولت سوئد راه نشان میداد تا در حقیقت به حکومتِ ایران یاری برساند. گویا برای آقای محمودی پس از چهاردهه هنوز سیاست و روش حکومت اسلامی ایران روشن نیست که بهسادگی به هر کسی میتواند اتهام جاسوسی برای اسراییل یا آمریکا را بزند و اُستاد این گونه پروندهسازیهای بیپایه و دروغین است!
یک نمونه تاریخی از پیشینه محافظهکاری و جبن دولتهای سوئد
در جنگ جهانی دوم، کشورهای دانمارک و نروژ و سوئد در جنگ بیطرفی اعلام کرده بودند ولی دانمارک و نروژ به انگیزهایی سیاسی/نظامی گوناگون، که بحث من نیست، مورد یورش نیروهایِ آلمان هیتلری قرار گرفتند. سوئد ولی با سازش با آلمانیها که به آنان اجازه میداد برای رساندن نیرو و مهمات و زغال سنگ از راه آهن سوئد سود ببرند و در ضمن سوئد هیج سدی در کار نیروهای آلمانی به وجود نیاورد، به سختی بر بیطرفیِ خود پای فشرد. کشورهای دانمارک و نروژ پس از چند روزی اندک پایداری، برای پیشگیری از خونریزی و کشتار تسلیم شدند که کاری درست بود. البته نروژیها پایداری سختی نشان داده و ضربههایی نیز به نیروهای آلمانی وارد آوردند. پادشاه نروژ هاکان پنجم (به سوئدی هُکان) که نمیخوانست تسلیم خواستههایِ آلمانیها شود به شدن مورد پیگرد و یورش هواپیماهای آلمانی قرار داشته و با خانواده و شماری از نخستوزیران و دیگر همراهان بری پوشش به جنگل پناه میبرند. دو روز بدون خوراک و خواب در جنگل هستند تا در مجال کوتاهی که پیش میآید تصمیم میگیرند خود را به مرز سوئد رسانده و در آنجا موقت ساکن شوند. داستان را از کتاب تاریخی و گیرای سوئدی "آلان مَن" (۱) دنبال کنیم:
"۱۲ آپریل[۱۹۴۰]
پادشاه هاکان شست و هفت سال دارد و در اثر پیگرد هواپیماهای بمبافکن و نیروهای ویژه[ آلمانی] بسیار خسته و ناتوان است.
پگاه، آدینه ۱۲ آپریل ساعت به شش بامداد نرسیده که شاه با سه اتومبیل به نزدیکِ مرز سوئد در بخش دالارنا (۲) میرسد. او باخود، ولیعهد اُلاو (۳)، وزیرخارجه هَلودان کوهت (۴)، وزیر بازرگانی تریگوِه لی (۵) و پنج وزیر دیگر را همراه دارد. شاه دو روز است که نه خوابیده و نه خوراکی خورده است.
کوهت به وزیر خارجه سوئد کریستیان گونتِر (۶) زنگ میزند و از او درخواست میکند برای مدتی استراحت موقت در خاکِ سوئد یک مهمانسرا یا جایِ دیگری را در اختیار آنان بگذارد. او یادآور میشود که جانِ پادشاه نروژ در خطر است و آنان مورد تیراندازی قرار گرفتهاند. وزیر خارجه سوئد به او میگوید که پاسخ خواهدداد.
از اینجا تا ایستگاهِ مرزی فِلوتنینگ (۷) در بخش سوئد سه کیلومتر راه است که تنها با یک نرده جدا شده است.
چند ساعت پسانتر گونتر تماس میگیرد و میگوید این کار با شتاب از سویِ پادشاه سوئد گوستاو پنجم (۸) و نخست وزیر پَر آلبین هانسون (۹) رسیدگی شده است. پاسخ که برای نروژیها چون یک شوک است چنین است:
ـ اگر [پادشاه] و دولت نروژ وارد خاک سوئد شوند چون پادشاه اونیفورم نظامی دارد فورن دستگیر شده و بازگشت آنان به نروژ تضمین نخواهد شد.
... پس از این رویداد پادشاه نروژ هاکان هفتم و پادشاه سوئد گوستاو پنجم دیگر هرگز با یکدیگر گقتوگو نمیکنند. نروژیها (از این رفتار] بسیار رنجیدهاند. " برگهای ۱۰۵ و ۱۰۶ کتاب آلان مَن.
اگر به گزارشها و نوشتههای تاریخی سوئدی نگاهی بیافکنیم، شماری کوشش کردهاند از این رُخداد نامی نبرند و یا اگر بیان کردهاند از بخش آخر که رنجش ژرف پادشاه نروژ و تماس نداشتن دو پادشاه دو کشور است را فاکتور گرفته و به میان نیاوردهاند. این در حالی بوده است که شماری از جوانان سوئدی دوش به دوش پارتیزانهای نُروژی علیه آلمانیها جنگیده که یکی از آنان همین آلان مَن است. شماری از آنان آنجا کشته شدند. "هنگامیکه در ۶ می۱۹۴۰ هیتلر میشنود که مبارزان سوئدی در نروژ کشته شدهاند به شدت خشمگین شده و به دولت سوئد سخت اعتراض کرده و دستور میدهد که هر سوئدی در نروژ دستگیر شود فورن اعدام کنند. در آن هنگام بیش از ۱۵۰ داوطلب سوئدی در کنار نروژیها میجنگیدند. " کوتاه شده از برگ ۱۴۹، همآن
علاقهمندان میتواننددر باره موضوع تاریخی آمده در بالا مطلبی در دو سایت زیر نیز که به سوئدی است و میتوان به یاری برنامه برگردان گوگل به هر زبان دیگر برگرداند، بخوانند:
https://www.levandehistoria.se/wp-content/uploads/2022/12/Hagkomstresor-till-Norge-i-sparen-av-den-norska-Forintelsen.pdf
https://www.aftonbladet.se/nyheter/kolumnister/a/qnPaOL/per-albin-hansson-vagrade-ge-den-norske-kungen-fri-lejd
کوروش گلنام
پانویس:
Allan mann, Thomas Tynander, Scandbook EU, 2023 - ۱
این کتاب سرگذشت شگفتانگیز یک سوئدی است بهنام آلَن مَن که سالها در کشورهای فنلاند، نروژ، سوئد، انگلستان و اسپانیا بر علیه هیتلر و استالین جنگید.
Dalarna - ۲
Olav - ۳
Halvdan Koht - ۴
Trygve lie -۵
christian Gunther - ۶
Flötning - ۷
Gustav V - ۸
Per Albin Hansson - ۹
تحریم سیرک انتخابات، مهران رفیعی
ما همیشه انتخاب میکنیم، اکبر کرمی