طی ۴۵ سال حاکمیت جمهوری اسلامی، مرزهای اخلاقی و انسانی بسیاری شکسته شده، معیارهای ارزشی فراوانی دگرگون گردیده، عرفهای مثبت و مورد قبول جامعه وارونه شده، بی قانونی حاکم گردیده و همه چیز تنها با یک معیار ارزش گذاری میگردد و آن نزدیکی و همگرایی با تفکرات ولایت فقیه و ایدئولوژی حاکم بر این حکومت دینی است.
نتیجه فاجعه بار این تجاوزات آشکار به نرمهای انسانی و اخلاقی، نابودی تدریجی کرامت انسانی و حاکمیت شر و پلیدی بر جامعه است. بگونهای که در درازمدت حساسیت جامعه نسبت به نرمهای غیر اخلاقی و ضدانسانی کم و کمتر میشود و هنجارها جای خود را به ناهنجاریها میدهد. کلمات از معنی واقعی خود تهی میشوند و جایگاههای مقدس و مورد اعتماد عمومی مردم از ارزش و اعتبار خالی شده و در نظر مردم به دشمنان آنها تبدیل میگردند. قاضی سمبل بی عدالتی و مرگ میشود، پلیس قاتل و دشمن و سلب کننده واقعی امنیت و آرامش مردم و رسانهها بلندگوهای حاکمیت برای وارونه کردن حقیقت و خاموش کردن صدای مردم. یعنی قرار گرفتن سه رکن اصلی جامعه در کنار جنایات رژیم حاکم. شوربختانه سیستم پزشکی و پزشکان هم از این دست اندازی رژیم مصون نماندهاند و حاکمیت به روشهای گوناگون کوشیده تا پزشکان و جامعه پزشکی را به زیر تسلط خود درآورد و در راه کمک رسانی سالم و بی هراس آنها موانع جدی ایجاد نماید.
از یکسو با اختصاص دادن بخش زیادی از سهمیههای پذیرش دانشجویان پزشکی و تخصصهای پزشکی به خانوادههای بسیجی و افراد وفادار به ایدئولوژی حاکمیت، تعداد بی شماری از پزشکان را به مهرههای مطیع و گوش به فرمان خود تبدیل کرده و از سوی دیگر با تهدید و سرکوب پزشکان بیطرف، غیر وفادار به حاکمیت و حتی ضد حاکمیت آنها را مجبور به انجام خواستههای غیر انسانی خود کرده است.
در اختیار گرفتن بیمارستانها توسط نیروهای امنیتی و جلوگیری از کمک رسانی کادر پزشکی به مجروحان تظاهرات، ربودن بیماران تحت معالجه از روی تخت بیمارستان و انتقال آنها به زندان، استفاده از ماشینهای اورژانس برای انتقال نیروهای سرکوبگر و همچنین انتقال دستگیرشدگان به زندان، جلوگیری از فروش دارو و کمکهای پزشکی به بیماران و زخمیها، استفاده از پزشکی قانونی برای تهیه گزارشات غیرواقعی در مورد علت مرگ و مجبور کردن آنها برای شهادتهای دروغ و غیرواقعی در مورد علت مرگ، گوشه هایی از نفوذ و تحت تاثیر قرار دادن کمک رسانی صادقانه و متناسب با سوگند پزشکی و وجدان کاری پزشکان است.
مکررا شاهد نمونههای دردناک و باورنکردنی از این دست بودهایم وهستیم. هرچند گاها شاهد اعتراضات پزشکان و کادر پزشکی متعهد هستیم و بعضی از این پرسنل پزشکی بویژه در جریان جنبش زن زندگی آزادی، حتی جان خود را بر سر پایبندیشان به سوگند پزشکی گذاردهاند، اما این افراد بسیار در اقلیت هستند و رژیم و پزشکان وابسته به رژیم همچنان در حال نادیده گرفتن سوگند پزشکی پزشکان و بی اعتبار کردن جایگاه آنها به عنوان پزشکان متعهد و باوجدان هستند.
آخرین نمونه از این قبیل را در برخورد با خانم قره حسنلو در بیمارستانی در مشهد شاهد بودهایم. خانم فرزانه قره حسنلو، همسر آقای حمید قره حسنلو که هردو در جریان جنبش زن زندگی آزادی و در ارتباط با مراسم چهلم حدیث نجفی و پارسا رضادوست دستگیر و به زندانهای درازمدت محکوم شدند و خانم قره حسنلو پنج سال زندان خود را بصورت تبعیدی در زندان مشهد میگذراند، به منظور رسیدگی به وضعیت دیسک کمرش از طرف زندان به مطب دکتر امیرحسین حقیر متخصص مغز و اعصاب بیمارستان قائم مشهد، بیمارستان شهناز سابق، آورده میشود. دکتر حقیر به محض اطلاع از هویت خانم قره حسنلو شروع به داد و فریاد و توهین به خانم حسنلو کرده و با قاتل خواندن خانم حسنلو از معاینه و کمک به او خودداری مینماید. هرچند به گفته آقای بیات وکیل خانم قره حسنلو قاتل خواندن خانم قره حسنلو حتی با موازین دادگاه جمهوری اسلامی که او و همسرش را از هرگونه عاملیت و یا همکاری در قتل مبرا کرده است، هم مطابقت ندارد، اما رفتار غیرحرفهای و به شدت ضدانسانی، این پزشک وابسته در هیچ کادری به جز کادر مزدوری و وابستگی محض به دستگاه امنیتی قابل توجیه نیست. برخوردی که فراتر از رفتار یک حزب الهی و ذوب در ولایت، نمونهای بارز از زیر پا گذاردن سوگند پزشکی و امتناع از کمک رسانی به بیمار به خاطر دیدگاه فردی و سیاسی او است. صرف نظر از اینکه خانم قره حسنلو یک انسان شریف و دادخواه، یک زندانی سیاسی و در زمره بیشمار زنان زن زندگی آزادی است و پزشکان حتی در کمک رسانی پزشکی به او و همسانانش اولویت هم باید قائل شوند، اما حتی اگر خانم قره حسنلو آنگونه که دکتر حقیر ادعا کرده قاتل و تبهکار هم میبود، باز رفتار توهین آمیز و عدم کمک رسانی او به خانم قره حسنلو نه تنها بسیار مذموم و زشت و غیرقابل توجیه که حتی به لحاظ قوانین و معیارهای پزشکی جرم و قابل پیگیری در دستگاه نظام پزشکی است.
من به عنوان یک پزشک ضمن انزجار از این رفتار ضدپزشکی و ضدانسانی، نمیتوانم تصور کنم که خود و یا هیچ پزشک متعهد و باوجدانی حتی چنین رفتاری را با جنایت کارترین حاکمان این رژیم ضدمردمی هم انجام دهیم. ما به عنوان پزشک نباید و نمیتوانیم تحت هیچ شرایطی و با هیچ توجیهی هیچ بیماری را از کمک رسانی پزشکی محروم و یا او را در معرض قضاوت و داوری درست و یا غلط خود قرار دهیم. دکتر حقیر که خدمت به رژیم و دستگاه امنیتی را بر شغل مقدس پزشکی ترجیح میدهد، قبل از اینکه پزشک باوجدانی باشد، مزدور خوش خدمتی است و سیستم نظام پزشکی جمهوری اسلامی هم فاسد تر از آن است که به این تخلف رسیدگی کند، اما وظیفه پزشکان بیمارستان قائم و سایر پزشکان ایران است که به این پزشک قانون شکن اعتراض کنند و با فاصله گرفتن از او و از عمل ضد انسانی و ضد پزشکیش، جامعه پزشکی را از آلوده شدن به چنین ننگ و شرمساریهایی نجات دهند. سکوت در مقابل چنین اعمالی به معنی تایید آن و تایید چنین اعمالی به معنی نابودی اعتماد عمومی به پزشک و لکه دار شدن شرافت و وجدان پزشکی است. هیتلر و نازیها رفتند و بدنامی تاریخی برای یوزف منگله و کادر پزشکی جنایتکار اردوگاه آشویتس باقی ماند.
پزشکان آزاده و شریفی که خود خسته و معترض به اینگونه برخوردها و همچنین به فشارها و دخالتهای سرکوبگرانه رژیم در امر مداوای بیماران هستند، باید به خودباوری برسند و به یگانه بودن قدرت و نفوذ و شانشان در جامعه و بدانند که برخورد و سرکوب عمومی آنها برای رژیم بسیار پرهزینه است و آنها با اتکا به وظیفه پزشکی و التزامی که به وفاداری به سوگند پزشکی دارند، میتوانند در مقابل تعرض و تجاوز رژیم مقاومت و از بیمارانشان دفاع نمایند. مردم و دنیای پزشکی از شما و از خواستههای به حقتان که همان انجام وظیفه شرافتمندانه پزشکی است، دفاع خواهد کرد.
در کمتر کشوری در دنیا پزشکان این چنین تحت فشار حکومتیان قرار گرفته و کمک رسانی آزاد آنها به بیماران در معرض تهدید و محدودیت قرار میگیرد. شما در هنگام ادای سوگند پزشکی تعهد کردهاید که به تمام بیماران فارغ از جنس و رنگ و مذهب و عقیده، خدمت کنید و هیچ استثنائی از جمله تهدید و فشار پلیس این وظیفه را از گردن شما ساقط نخواهد کرد. با پافشاری بر انجام وظیفه پزشکی و تن ندادن به خواستههای غیر قانونی ماموران رژیم، هم به وظیفه انسانی و حرفهای خود عمل کنید و هم رژیم را در انجام اعمال غیرقانونی و ضد انسانیش تنها بگذارید. شرمساریهایی نظیر آنچه دکتر حقیر ایجاد کرده است، به پای شما نوشته نخواهد شد، مگر اینکه شما با سکوت و همراهیتان با خواستههای رژیم، بیمارانتان را در مقابل قدرت سرکوبگر رژیم تنها بگذارید.
محمود زهرایی
چرا شعر مشروطه شعر امروز هم هست؟ م. سحر