حسین قدیانی
ظریف یک ماه تمام برای پزشکیان، در آن واحد، هم هاشمی بود، هم سلیمانی. دفاع عاقلانهش از جبههی مقاومت یادآور سردار سپاه قدس بود و دفاع عاشقانهش از مسعود، تداعیگر سیاستورزی فداکارانهی سردار سازندگی. چه خبری بدتر از کنارهگیری ظریف در روز معرفی اعضای کابینه؟ آیا خروجی این خبر، جز نشاندن خنده بر لب هستهی متصلبتر حاکمیت است که نوعاً افکار و عقاید مصباح را نمایندگی میکند؟ ظریف برای پزشکیان نه یک مشاور بلکه یک نماد بود.
نمادی که به رغم اباطیل کیهان و کیهانیسم، همزمان عطر آرمان و واقعیت میداد. در باب زودرنجی ظریف حرف بسیار است ولی کوتاهآمدن پزشکیان از ظریف- اگر واقعیت داشته باشد- میتواند مقدمهی کوتاهآمدنهای ناتمام بعدی باشد. در این روزهای حساس، جای ظریف در قلب کابینه بود، نه قعر دانشگاه. معالاسف فقدان هاشمی و سلیمانی، اطراف خامنهای را پر از شعارزدههای بیشعوری از قبیل شریعتمداری کرده. یعنی خود حضرت آقا هم بخواهد تن به اصلاحات بدهد، کسانی که بیجمهوری اسلامی برایشان سودمندتر از جمهوری اسلامی است، مانع میشوند...
پزشکیان بدون ظریف، تصویر و تصور آخرین روز سفر است که تقریباً حال هیچ کس خوب نیست. حال هیچ کس جز کاسبان تحریم یا به قول خمینی: نااهلان و نامحرمان. همانها که صفت درست خود را به درشتی خرج ظریف میکنند؛ خائن. اگر خیانت به معنای ضربه به دوست است، ما خائنتر از هر سه نسل شاگردهای مصباح نداریم. خلاص!
زن زندگی آزادی پادزهر ۵۷ است