Monday, Aug 12, 2024

صفحه نخست » داستان تخیلی «کلام السخن کریم» و مصائب انتشار آن!؛ ف. م. سخن

IMG_4083.jpegیکی بود یکی نبود. خدا هم نبود. پیغمبر هم نبود. ۱۲۴۰۰۰ پیام آور خدا هم نبود (یه سوال بیجا: این ۱۲۴۰۰۰ تا پیام آور الهی به عبارتی روزی چند تا پیام آور میشه؟!).

یه نویسنده ای بود به اسم ف. م. سخن که پسر بدی نبود، ولی همین طور فرت و فرت می نوشت و احساس نویسندگی بهش دست داده بود.

یه روز به سر ف. م. سخن زد که یه کتاب بنویسه به اسم «کلام السخن کریم» و اونو در ۶۰۴ صفحه و در هر صفحه ۱۵ خط برای چاپ توو آلمان به ناشر بسپاره چون می دونست این کتاب امکان نداره توو کشور خودش ایران منتشر بشه.

نه این که «سخن» اهل سرقت ادبی و انتحال و این جور حرفا باشه نه، ولی به خودش می گفت که باید از تجربه ی پیشینیان توو نوشتن این کتاب استفاده کنه، ولی خب، چون او یک نویسنده ی درِ پیتی بود، این «استفاده از تجربه ی پیشینیان» باعث شد تا کتاب اش، کاملا شبیه به «کلام الله مجید» بشه که همه جا هزار هزار ترجمه و چاپ می شد و مردم وقتی اونو می دیدن می گفتن واوووو! این عجب کتابیه! لنگه اش پیدا که نمیشه هیچ، هیچکس نمی تونه حتی یک جمله شبیه به اونو بنویسه که خب معلوم بود هیچکس نمی تونه حتی یک جمله شبیه به اون بنویسه چون هیچکس توو دنیا نمی تونه حتی یک جمله شبیه به جمله ی همین ف. م. سخن روان پریش بنویسه چه برسه به جمله ی الله عظیم!

باری. سخن کتاب اش رو برای یه ناشر فرستاد، و چهار پنج ماه صبر کرد که جواب نیومد. بعد سخن به ناشر تلفن زد. به زحمت بعد از صد تا تلفن بالاخره مسوول انتخاب کتاب ها رو پیدا کرد و باهاش صحبت کرد. مسوول مربوطه هم نه برداشت نه گذاشت، با صراحت تمام و بدون در نظر گرفتن رنجش سخن به او گفت: آقا! شما مطمئن هستید که از نظر روانی آدم سالمی هستید؟ این مزخرف های بی سر و ته چی بود نوشته بودید؟! من اونو انداختم توو سطل کاغذهای باطله....

سخن عصبانی شد کتاب رو برداشت برای یه ناشر دیگه فرستاد. باز چند ماه صبر کرد و بارها به انتشاراتیه تلفن زد تا بالاخره مسوول مربوطه اومد پای تلفن این بار با ادب و مثل آدم های ترسیده به سخن گفت:
جناب آقای برادر سخن رحمت الله! کتاب شما خیلی خوب و قشنگه ولی چون مروج خشونت و بکش بکش هست، و اینجا هم کشور آلمانه و ما یه همچی چیزی که می گه کافرها را بزنید و بکشید و ببندید و زن نافرمان رو کتک بزنید و فلان مجرم ها رو تازیانه بزنید و این ها اشاعه ی خشونت ه و اشاعه ی خشونت در آلمان جرم به حساب میاد و کتاب شما چاپ هم بشه، حتما جمع میشه و من هم به عنوان ناشر می افتم زندان و راسیست و فاشیست و آدمکش و آدمخور نامیده می شم با اجازه تون این کتاب رو چاپ نمی تونیم بکنیم و امیدوارم از دست ما عصبانی نشید چون سرنوشت شارلی ابدویی ها و اون سلمان رشدی بخت برگشته رو دیدیم و اصلا اهل دعوا مرافعه و این حرف ها نیستیم.

خلاصه.

سخن خیلی سعی کرد کتاب «کلام السخن کریم» رو که عینا کپی کلام الله مجید بود به اسم خودش چاپ کنه که نشد و سخن دچار افسردگی و دپرسیون شد رفت از سوپر سر کوچه شون مقداری کشک خرید و شروع کرد به سابیدن اون ها!

آره عزیزان من!
قصه ما به سر رسید، کلاغه و سخن و هر کی مثل سخن فکر می کرد به هدف اش نرسید!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy