فاجعه تجاوز به ایران فراتر از تجاوز به خامنهای یا تجاوز به اسماعیل هنیه، حماس و فلسطین است. این فاجعه سری دراز دارد به درازی تاریخ استعماری انگلیس در ایران و کشورهای عربی. فاجعه به پیش از حضور پرتغالیها در خلیج فارس یا انگلیسها در هند میرسد. فاجعه به آغاز عصر استعمارگری اروپاییان باز میگردد. تا پیش از آن دوران قدرتهای بزرگ در جهان، چین در خاور دور، روم در باختر دور و ایران بودند.
سالها پیش از کشف قاره آمریکا، دریانوردان کشورهای اسپانیا، پرتغال و انگلستان آغاز به دست اندازی به نقاط گوناگون جهان کردند. دست اندازی به قارهی آمریکا و کشتار و غارت سرخپوستان آمریکا یکی از ننگین ترین پدیدههای تاریخ جهان است. در همین راستا ریچارد چانسلر انگلیسی به دربار روسیه راه یافت. از آن روزگار بود که روابط روسیه با ایران کم کم تیره و تیره تر شد. چانسلر با همکاری روس هاکمپانی مسکووی را در سال ۱۵۵۳ترسایی برپا کرد. کمپانی مسکووی از شمال و کمپانی هند شرقی انگلیسی که در سال ۱۶۰۰ ترسایی هندوستان را مستعمرهی انگلیسیها کرد از جنوب دست اندازی به ایران را آغاز کردند. بند و زنجیر استعمار انگلیس هنوز روسیه و هندوستان و ایران را رها نکرده است. سایه کمپانی مسکووی همچنان بر سر پوتین جاسوس پیشین اتحاد جماهیر سوسیالیستی هست و خلقهای روسیه را در بند اسارت خود دارد. در درازای ۷۰ سال حکومت بلشویکها کمپانی مسکووی انگلیسی در سرکوب مردمان روسیه و نابودی حکومت شوروی از پای ننشست. تنها در دوران استالین از ۱۹۲۴ تا ۱۹۵۳ میلیونها نفر از مردمان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به دلیل خودکامگی استالین در روسیه کشته شدند. به باور من کمپانی مسکووی و حکومت جاسوس پرور انگلیس در این کشتارها، نقش بزرگی داشته است.
هندوستان هم از سال۱۶۰۰ تا به امروز همچون همیشه گرفتار دسیسههای انگلیسها است و در گرسنگی و واپس ماندگی دست و پا میزند. در پانسد سال گذشته انگلیسها و دیگر کشورهای استعمار گر به بسیاری از کشورهای جهان دست اندازی کرده و به استقلال آنها زیان فراوان زدهاند.
انگلیسها و فرانسویها در میانهی جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۶ موافقت نامه سایکس- پیکو (Sykes-Picot Agreement) را نوشتند. موافقت نامه با موافقت روسیه (هم پیمان کمپانی مسکووی) برای تقسیم سرزمینهای امپراتوری شکست خوردهی عثمانی بود. بنابراین پیمان نامبرده؛ قرار بود کنترل مناطقی که امروزه جنوب اسرائیل، فلسطین، اردن، جنوب عراق به اضافه منطقه کوچکی شامل بندر حیفا و عکا است، برای ایجاد دسترسی به دریای مدیترانه به انگلیس واگذار شود. یادآور میشوم برابر دادههای تاریخی جنگهای ایران و عثمانی و همچنین جنگهای ایران و روسیه با دسیسههای انگلیس انجام شده است. متن عهدنامهی گلستان و از دست رفتن قفقاز را سر گور اوزلی وزیر مختار انگلیس در ایران نوشت و نمایندگان روسیه و ایران آن را برابر با مصلحت و منافع انگلیسها امضا کردند.
در ایران، آخوندها و بیشتر مراجع که از دیرباز جاسوس انگلیسیها بودند و هستند ایران را به گروگان گرفتهاند. خمینی از سال ۱۳۲۳ خورشیدی (۱۹۴۴ ترسایی) به دنبال برپایی حکومت اسلامی بود. او به دستور اربابانش از همان زمان برای حکومت اسلامی اساسنامه نوشته بود. با کمک پهلویها و گسترش و تبلیغ اسلام ناب محمدی، خمینی پس از ۳۹ سال خدعه و دروغ در ایران به حکومت رسید. وقتی به او گفتند که تو در فرانسه نوید آزادی به زنان و حزبهای سیاسی را دادی به ایران که آمدی در بهشت زهرا گفتی: «... آب و برق مجانی میکنیم برای طبقه مستمند اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقهی مستمند. دلخوش به این مقدار نباشید، معنویات شما را روحیات شما را عظمت میدیم، شما را به مقام انسانیت میرسانیم...». چرا همه کارها را بر خلاف وعده انجام دادی؟ گفت خدعه کردم. او با کلام خودش گفته و در صحیفه امام خمینی جلد ۱۶ صفحه ۳۵۰ آمده است که؛ «... ما این طور نیست که هر جا یک کلمهای گفتیم و دیدیم مصلح اسلام، حالاما آمدیم دیدیم اینطور نیست اشتباه کرده بودیم... ما در حرفی که در مصاحبهها گفتیم عدول کردیم.». ۴۶ سال است که روضه خوانها به دروغ و خدعه، دزدی، ویرانی، غارت و کشتار و تجاوز به مردمان میهن ما ادامه میدهند. آنها نه تنها زنان دلیر و آزاده، مردان فرهیخته و مبازر ایرانی را زندانی و شکنجه کرده و میکشند، از کشتن کودکان هم دریغ نمیکنند.
روضه خوانها به دستور انگلیسها و با کمک روسها و چینیها به مردمان میهن ما تجاوز میکنند و اسراییلیها به دستور آمریکاییها به روضه خوانهای انگلیسی و رهبر حماس اسماعیل هنیه، در قلب تهران تجاوز میکنند. حماس نام سازمانی تروریستی است که روضه خوانها در فلسطین درست کردهاند که نام آن حرکته المقاومته الاسلامیه (ح.م. اس) است. تجاوز اسراییل به روضه خوانها تنها تجاوز به آنها نیست، بلکه تجاوز به تمامیت ارضی، به شهروندان ایران و حاکمیت ملی ما، تجاوز در تجاوز در تجاوز است. مردمان میهن ما و جوانان غیور ما هر روز و شب در خیابانهای سراسر ایران فریادمی زنند؛ «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و در راه رهایی ایران از چنگال بیگانگان تلاش کرده و جان خود را فدامی کنند.
تنها با فداکردن جان، مشکل به دست آوردن آزادی برای مردمان کشور ما حل نخواهد شد. هر یک از هم میهنان ما که صاحبان راستین و همیشگی ایران هستند باید در اندیشهی چارهی نهایی و چارهی درست برای کشورمان باشند. ایران کشور ماست و تک تک یاختههای تن ما از خاک ایران ساخته شده است. ۷۰ در صد جمعیت کشور بالغ و دارای توان اندیشیدن هستند یعنی بیش از ۶۰ میلیون نفر ایرانی صاحب اندیشه باید بتوانند راه حل درست و قطعی نجات ایران را پیدا کنند. انجام این کار پیش روی یک یک ما ایرانیان و بر گردن ماست. یکی از روزهایی که میلیونها ایرانی برای اعتراض آرام به خیابانها میآیند میتوانند در خیابانها بمانند و با رأی گیری و شمارش آرا در برابر چشم جهانیان به حاکمیت مستبدانهی روضه خوانها پایان دهند. مشکلی نیست که آسان نشود باید در اندیشه بود و باید کوشید راه حل را پیدا کرد. باید به خامنهای و اربانش گفت که؛ "در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت - این عوعوی سگان شمانیز بگذرد".
منوچهر تقوی بیات
*
*