Sunday, Aug 18, 2024

صفحه نخست » متهمان اصلی به آتش کشیدن سینما رکس آبادان چه کسانی هستند؟ علی اکبر جعفری

Aliakbar_Jafari.jpgدر سالگرد به آتش کشیدن سینما رکس آبادان

امروز 28 مرداد است و درچنین روزی دو اتفاق مهم و تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران روی داده است. یکی کودتا علیه دولت مردمی دکتر مصدق بود که با همکاری دولت انگلیس و امریکا بوقوع پیوست. حادثه دوم مربوط به اتش سوزی سینما رکس آبادان است که باعث شعله ور شدن اعتراضات مردمی علیه حکومت شاه ایران شد و خیلی زود نسخه او را پیچیدند. در این یادداشت کوتاه مجال تشریح همه ابعاد و شناخت عناصر دخیل در این فاجعه نیست اما برای پیدا کردن عوامل اتش سوزی کافی است قدرت و منافع گروهها و کشورها و اشخاص مورد بررسی قرار گیرد تا مظنون اصلی شناخته شود.

مضافا اگر دنبال سند و مدرک مستدل هستیم یا فردی بیاید و اعتراف کند که من به دستور فلان فرد یا فلان کشور این عمل را انجام دادم، هرگز چنین مدرکی پیدا نخواهد شد جون فاجعه آنقدر وحشتناک و جنایتکارانه بوده که هیچ گروهی مسئولیت آنرا نمی پذیرد. اما می توان اشخاصی پیدا کرد که که در قبال دریافت پول اعتراف کنند که آنها بوده است. اما این آتش سوزی کار بزرگ و با برنامه نمی تواند توسط چند شخص و بدون محاسبه انجام گرفته باشد. خب ببینیم چه کسانی می توانستند مظنون این جنایت باشند.

rex.jpg

اول شاه ایران،، هیچ حاکمی حتی اگر نادان و جانی باشد هرگز ملت را به جان خود نمی اندازد. مردم ابادان هم اهل زندگی بودند و دنبال اسایش بودند و لزومی هم نداشت کسی انها را ناراحت کند و یا علیه خود بشوراند. دلایل زیادی وجود دارد که شاه ایران این کار را انجام نداد.

دومین احتمال ، اینکه فئودالها و زمین داران به انتقام از دست دادن زمین شان و اصلاحات ارضی این کار را کرده باشند هم نزدیک به صفر هست چون فئودال ها تشکیلاتی نداشتن و حتی اگر داشته باشند هرگز برای ضربه زدن به شاه از این جنایت استفاده نمی کردند.

سومین احتمال اینکه سازمانهای چریکی مخالف شاه مثل فدائیان خلق یا مجاهدین خلق در این آتش سوزی دست داشته باشند. به نظرم امکانپذیر نیست چون بسیاری از انقلابیون شامل گروههای چپی و حتی مسلمان به صف می شدند تا این فیلم را ببینند. لذا شناختی که ما از سازمانهای سیاسی ایران قبل از انقلاب داریم هرگز چنین کار جنایتکارانه ای انجام نمی دهند.

چهارمین احتمال رهبران انقلابی هستند که علیه شاه مبارزه می کردند. افرادی مثل اقای خمینی، طالقانی ،منتظری و کمی پایینتر افرادی چون بازرگان، و روحانیونی مثل اقای بهشتی، خامنه ای ، رفسنجانی بودند. این افراد برخی در زندان بودن و برخی ازاد بودند و حتی در خارج از کشور حضور داشتند. اما این افراد هرگز مظنون نبودند و حتی اگر ازاد بودند و امکان تهیه بنزین هواپیما و برنامه ریزی برای به اتش کشیدن مکانی مثل سینما و مسجد را داشتند این کار جنایتکارانه را انجام نمی دادند. چون شخصیت های انقلابی و سازمانهای چریکی دهه چهل و پنجاه، بشدت دنبال نفوذ در میان مردم بودند و هواداران اینها هم از طبقه فقیر و دانشجو بودند.. این رهبران سیاسی حتی اگر خودشان می خواستند.. اما با توجه به پایگاه اجتماعی انان امکانپذیر نبود. ضمنا بعد از انقلاب بارها شنیدیم که شایعه کردند کار مارکسیستها هست بعد گفتند کار سید احمد خمینی هست بعد حتی رسیدند به اقای جنتی و غیره...که بنظر من این شایعات ردگم کردن یا به تعبیری انحراف از مسیری هست که می توان حقایق را کشف کرد.

پنجمین احتمال، کشورهای خارجی هستند که در ایران منفعت داشته و با عملکرد شاه ایران ممکن بود منافع انها به خطر بیفتد. بنظر من این احتمال بیش از بقیه به واقعیت نزدیک است و می تواند درست باشد. حالا پیدا کردن کشوری که می تواند در آبادان نیروی محلی یا مزدور داشته باشد، بنزین هواپیما فراهم کند و مهمتر از همه برنامه ریزی انفجار انجام دهد و هیچ ردی از خود بجای نگذارد سوالی هست که باید به ان برسیم.

مظنون اول کشور چین.، این کشور نه در ایران نفوذ داشت و نه می توانستند چنین برنامه را اجرا کنند و از همه مهمتر، شهبانوی ایران به این کشور رفته بود و با استقبال گرم و بی نظیری مواجه شد روابط دو کشور بهتر شد. بعلاوه چینی مثل المانی ها بیشتر با ابزار اقتصادی در کشورهای دیگر نفوذ می کنند نه جنایت... بنابراین چینی ها نمی توانند مظنون باشند.

مظنون دوم کشور اتحاد جماهیر شوروی است(روسیه). این کشور بدلایل سیاسی می توانست این عملیات جنایی را انجام دهد. هم نیرویی مثل حزب توده داشت هم میتوانست در ابادان مزدور جمع کند و هم تهیه ابزار لازم برای به اتش کشیدن سینما را داشتند. اما دلایلی وجود دارد که نمی توانیم این جنایت را به روسها نسبت دهیم. خلاصه بگویم، روسها در دهه سی و چهل که انگلیس و امریکا در ایران نفوذ داشتند و شاه ایران هم بیشتر تحت کنترل این دو کشور بود کار ایدئولوژیک می کردند و در فکر کار خرابکارانه نبودند. حالا چرا باید در دهه پنجاه که شاه مستقل تر شده نفت را در مسیر خواست روسیه گران می کند تا روس هم به درامد نفتی بالایی برسد، یا مثلا زمانیکه شاه ایران مناسبات خود با بلوک شرق توسعه می دهد چه دلیلی دارد تا روسها بیایند عملیات خراابکارانه در ایران انجام بدهند!؟. هر چند روسها ترجیح میدادند تا حکومت نزدیک به خود در تهران حاکم شود اما حکومت شاه در سال های نیمه دهه پنجاه با خواست روسها تا حدی منطبق بود.

مظنون سوم : اتحاد سه کشور فرانسه ، امریکا و انگلیس که رهبری پشت صحنه انقلاب ایران را بر عهده داشتند.
البته این به معنی وابستگی انقلاب اسلامی یا اقای خمینی و رهبرانش به این سه کشور نیست چون در همان سالهای اول انقلاب می دیدیم که اقای خمینی حرف خودشان را میزدند و تحت تاثیر و یا دستورات این سه کشور نبودند. اقای خمینی با گذشت زمان عناصر همراه خود که گرایش به آمریکا داشتند کنار می زند. اما مهره های انگلیس چون کراواتی نبودند و به سختی شناخته می شدند در نظام ماندند؟!.

از اواسط دهه پنجاه بین انگلستان و امریکا یک اتحادی نانوشته بوجود امد که شاه ایران باید برود. اما در امریکا فقط حزب دموکرات از این ایده حمایت می کرد و جمهوریخواهان دوستی دیرینه ای با شاه داشتند و برغم افزایش قیمت نفت باز هم از او حمایت می کردند. اما انگلیس و حزب دموکرات و اکثر رسانه های گروهی غربی همیشه منتقد شاه و همچنین خواستار تغییر در نظام سیاسی ایران بودند. در رسانه های غربی گزارشات عدیده ای منتشر می شد و در ان شاه را به زیر پاگذاشتن حقوق بشر متهم می کردند که البته حقوق بشر بهانه بود چون معیار انها از رعایت حقوق بشر تدام حفظ منافع غرب بود. یادم است که شاه ایران مصاحبه هایی با رسانه های غربی انجام داد و سیستم حاکمیتی انگیس را زیر سوال میبرد و به تعدد قتل و نا امنی و گرسنگی در کشوهای غربی اشاره می کرد. حتی به منتقدین غربی میگفتند بجای انتقاد حقوق بشری از ما، به مردم خودتان فکر کنید و انها را از فقر و اپارتاید نجات دهید.
کشور سوم که در کنار امریکا و انگلیس قرار گرفت فرانسه بود. هم نفت گران شده بود هم شاه ایران به مقامات فرانسه بی اعتنایی میکرد و هم اینکه بعد از امدن محمدرضا شاه در دهه بیست، فرانسه هیچ منافعی در ایران نداشت. اما در عوض در بین مخالفان شاه تا حدی نفوذ داشت و در مجموع این عوامل باعث شد تا فرانسه در کنار دو کشور امریکا و انگلیس قرار گیرد.

انگلیس و امریکا و فرانسه با توجه به میزان نفوذ خود ، تقیسم کار توافق شده یا نانوشته ای در جریان انقلاب 57 داشتند. البته در گوآدلوپ مشخص شد چندان هم نانوشته و بدون برنامه نیست.

1 ) فرانسه کارش هدایت و همکاری با انقلابیونی شد که باید در آینده جانشین شاه شوند و در ایران حکومت کنند. فرانسوی ها که مهارت به خیابان اوردن مردم را نداشتند و حتی نفوذی هم در ارکان نظام سیاسی ایران مخصوصا ارتش نداشتند، به همان تقسیم کار راضی شدند. از اینرو رهبر جدید را در حومه پاریس اقامت دادند و در آخر هم با پرواز هواپیمای ایر فرانس مسئولیت خود را بپایان رساندند. البته فرانسوی ها پس از پایان ماموریت خواستار به قدرت رسیدن افراد مورد اعتماد خود بودند اما همه این خواسته ها بیش از سه سال دوام نیاورد.

2) ایالات متحده امریکا ، هرچند امریکا رسانه های گروهی قوی دارد و سازمان سیا هم نفوذ قابل قبولی در ایران داشت اما در تقسیم کار نانوشته این سه کشور ،امریکا ماموریت داشت حکومت شاه را از درون متلاشی کند. یعنی به رهبران سیاسی و ارتشی و سازمان امنیت (ساواک) نزدیک شود تا انها را راضی کند که از شاه ایران فاصله بگیرند و در صورت تظاهرات مردمی از شاه حمایت نکنند. امریکا البته نتوانست گارد جاویدان و بسیاری از سران ارتش را با خود همراه کند. زیرا بسیاری از نیروهای رده بالای ارتش شاهنشاهی به توصیه امریکا گوش نکردند و به شاه وفادار ماندند. البته افراد پس از انقلاب یا فرار کردند و یا اعدام شدند. اما انان که مجری دستور دولت جیمی کارتر شدند با امنیت کامل از ایران خارج شدند. مثل سرهنگ قره باغی که فرمانده ارتش ایران بود و بی طرفی اعلام کرد، حکومت را تحویل مخالفان شاه داد و پس از انقلاب از مرز بازرگان! گذشت!؟ و در امریکا به زندگی خود ادامه داد.

3) انگلستان، این کشور از یک طرف با آن سوابق استعماری نمی توانست نزد رهبران انقلابی جایگاهی داشته باشد چون رهبران انقلابی ایران انگلیس را بدتر از امریکا و شوروی می دانستند. از طرفی دیگر انگلیسی ها در ارتش ، ساواک و شهربانی ایران هم نفوذ نداشتند و نمی توانستند تاثیر قابل قبولی داشته باشند. بنابراین نقش انگلستان در انقلاب57 شوراندن و به خیابان اوردن مردم علیه شاه بود بعلاوه رهبران انقلابی را قدسی جلوه دادن مثل کار بنگاه سخن پراکنی BBC که تصویر اقای خمینی را در کره ماه یافته بود و به مردم نشان می داد. همچنین این کشور تهیه خوراک تبلیغاتی برای رسانه های گروهی سایر کشورها را نیز بر عهده داشت. و کلا هر کاری که در جهت تضعیف رژیم گذشته بود، انگلستان انجام داد.

نتیجه : همانطوریکه گفته شد هیچکس سندی دال بر اقدام یک سازمان یا یک کشور در اتش سوزی سینما رکس آبادان در اختیار ندارد، طبیعی هم هست هر کشور و یا سازمانی می تواند تعدادی مزدور اجیر کند به انها پول بدهد ویزا و بلیط پرواز هم بدهد تا اقدام خرابکارانه را انجام دهند و بعد از اتمام عملیات همه مزدوران و شاهدان حادثه را از بین ببرد. و پس چندی چند نفر بی مایه پیدا کند و انها را مقصر معرفی کند.

آری، بیش از چهارصد انسان بی گناه در اتش سوختند تا انقلاب شعله ور شود. چهارصد انسان سوختند چون شاه پررو شده بود و نفت را گران کرده بود. چهارصد انسان بی گناه جزغاله شدند چون قیمت هر بشکه نفت و بنزین در امریکا ، انگلیس و کشورهای اروپایی چندین برابر شده بود. انچه لازم بود بیان شد و مسلما آتش سوزی سینما رکس آبادان نه کار حکومت شاه بود و نه حامیان انقلابی و وفادار به اقای خمینی.

مطمئنا با اگاهی از تحولات ایران در دهه پنجاه و اتحاد سه کشور غربی برای سقوط حکومت گذشته و تقسیم وظایف آنان و همچنین مطالعه یادداشتهای و خاطرات شخصیت های موثر در ان دوره ... کار سختی نیست تا متهم اصلی پ شناخته شود. شود.

علی اکبر جعفری

تحلیلگر سیاسی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy