Wednesday, Sep 11, 2024

صفحه نخست » "دین‌ستیزی" امر معقول، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_2.jpgمسئله "دین‌ستیزی" با القاء بار منفی بدان از سوی خواصِ شبه جامعه جمهوری اسلامی، هدفی را دنبال می‌کند که معطوف است به، خنثی کردن هر نوع نقد دین در معنای واقعی‌اش. سخنم راجع به "خواص"مجموع حکومتگران، "روشنفکران"دینی و غیر دینی می‌باشد. اینها هستند که "دین‌ستیزی" را ممنوع اعلام می‌کنند تا جامعه به همانگونه بچرخد که تا کنون چرخیده. یعنی "محترم" شمردن دین و دینداری بدون حضور نفس کشِ منتقد دین! آنچه و آنکس باید محترم شمرده شود دین نیست نقاد دین است که همواره از سوی دینداران مذمت و از هستی زندگی‌اش ساقط می‌شده.

"دین‌ستیزی"، "ستیز" فکری معنوی با بیهودگی ارزشهای دین است. "دین‌ستیزانِ" منتقد دین، تا کنون کسی را نکُشته‌اند اما دینداران مؤمن آنها را کُشته‌اند. اکنون نیز دینداران در قبای "روشنفکر"دینی یا "نواندیش"دینی، منتقدان دین را مذمت می‌کنند که چرا به تفسیر "نو" آنها بعنوان "نقد دین"، "احترام" قائل نیستند؟ برای اینکه تفسیر دین که شما آن را "نقد دین" غالب می‌کنید، قابل نیست. قابل آنچیزیست که باطن دین را نشانه رود و بیهودگی‌اش را نشان دهد و نه اینکه جهت دین پروری، تفسیر تازه از دین ارائه کند. "دین ستیزی" نتیجه "دین پروری" است.

تمام "روشنفکران" دینی و بعضاً غیر دینی، که خود را داخل افکار و اندیشه‌های غرب می‌کنند سه قصد را پی می‌گیرند اول، نشان دهند که "روشنفکری"شان چنان تواناست که می‌تواند وارد عرصه روشنفکری غرب شود دوم، غافل از اینکه اگر چنین بود هیچگاه گدای در خانه افکار آنها نمی‌شدند تا به خیال درآمیزی وجهی از آنها با اسلام، چون "هرمنوتیک" یا "پرتستانیسم" اسلامی، اهتمام ورزند. با این وصف هنوز یک مسئله دیگر از آنها باقی است و باید درباره‌اش سخن گفت. و آن اینکه، به همین میزان که ادعای فهم افکار و اندیشه‌های غرب را می‌کنند و بدان روی خوش نشان می‌دهند به همین میزان در وارد شدن به دستگاه فکریِ متفکر ایرانی زکریا رازی واهمه دارند. چرا؟ چرا متفکر بومی خود (رازی) را طرد می‌کنند اما با متفکران غرب روی خوش نشان می‌دهند؟
زکریا رازی یکی از برجسته‌ترین منتقدان دین در تاریخ اسلام بود. او به طور علنی از ادیان ابراهیمی، به‌ویژه اسلام، انتقاد می‌کرد و دین را منبعی برای جهل و خرافات می‌دانست. این دیدگاه، به‌ویژه برای "روشنفکران" دینی که تلاش می‌کنند میان دین و عقلانیت پیوند برقرار کنند، هول انگیز است و از آن دوری می‌کنند. به همین جهت، جریان پیوند میان عقلانیت مدرن با اصول اسلامی، با افرادی چون علی شریعتی، عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری مرتبط است و نمی‌توانند با افکار صریحِ انتقادیِ زکریا رازی نزدیکی داشته باشند. چونکه رازی از جمله دینی را که نشانه رفته اسلام است و احکام آن را بیهوده دانسته در حالیکه "روشنفکران" دینی در پی پیوند عقل مدرن با همین احکام هستند.
"روشنفکران"دینی و غیر دینی، در مواجهه با تفکر مدرن غرب معمولاً با "رنسانس"، "روشنگری"، "عقل مدرن"، "علم"، "هرمنوتیک" و "پرتستانیسم" و "پساسکولاریسم" آن کار دارند تا آنها را به خیال خام خود با سنت اسلامی سازگار کنند اما از دو چیز مغفول می‌مانند یکی اینکه، چنین "سازگاری" بوجود نمی‌آید و این اصلاً مسئله‌ی نسل‌های ایرانی تعریف شده در انقلاب زن زندگی آزادی نیست و دوم، در منجلاب این "سازگاری" توانایی اندیشه و دانش‌شان در همان حد احکام و اصول دین باقی می‌ماند.
"روشنفکران" دینی ایرانی با پیشینه تاریخی اسلام و فرهنگ دینی عمیقی رشد کرده‌اند. دیدگاه‌های رازی که دین را به‌طور کلی نفی می‌کند، برای بسیاری از این "روشنفکران" با میراث فرهنگی و تاریخی آنان ناسازگار است. در مقابل، خیال می‌کنند تفکر غربی به عنوان رویکردی مدرن می‌تواند با فرهنگ اسلامی تلفیق شود. در حالیکه این تفکر حتا در زادگاه‌اش غرب با دین بومی‌اش که تمایز جدی و مهم با دین اسلام دارد، سازگار نیست.
مهمترین وجهی که "روشنفکران"دینی را بسوی اندیشه‌های غرب سوق می‌دهد برخی جنبه‌های فلسفه غرب است که تاریخ آن باز می‌گردد به دوران دوم تا پنجم هجری. ایرانیان مشایی مسلک تلاش می‌کردند تا از "متافیزیک" ارسطو، "واجب الوجود" استنتاج کنند. در حالیکه رازی بر ضد آن بوده و به همین دلیل "مُلحد" لقب گرفت. "روشنفکران" دینی به دلیل تمرکز بر آشتی دین و عقلانیت مدرن و نگاهی اصلاح‌طلبانه به دین، به تفکر رازی روی خوش نشان نمی‌دهند، اما از تفکر غربی به عنوان منبعی برای تحول فکری و سازگار با اسلام بهره می‌گیرند بی آنکه خود تفکر کنند. اگر زکریا رازی خود تفکر و نقد متفکرانه می‌کرده، "روشنفکر"دینی چه ابن سینا باشد چه آنها در دوره متأخر، متوسل به تفکر می‌شوند. خودفکر کردن و توسل به فکر، دو امر مجزا هستند. دین ستیزی" در مفهوم نقد دین یعنی تفکر کردن و تفکر در باره تفکر.
"روشنفکران" دینی که این اواخر ادعای "نقد دین" کرده‌اند، دین را تفسیر می‌کنند و نه نقد. وقیحانه "تفسیر" را نقد جا می‌زنند و علیه منتقدان واقعی دین با رمز "دین‌ستیزی"، فتوا صادر می‌کنند. چنانچه در دوره رازی با "مُلحد"خواندنش، چنین کرده‌اند.

نیکروز اعظمی
*
*



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy