نه به جمهوری اسلامی...
نه به جنگ وُ دشمنیِ مرگ آموز... زنده باد عشق وُ آشتیِ جهان افروز
اَشقَرِ۱ شب آمده افشانده یال
نعرۀ رُعب آورِ برقِ قتال
آتشِ تشویش وُ پریشانی است
بسته ره وُ هر طرفی چاه وُ چال
سقفِ سرا مقبرۀ آدمی است
کالبدی کو؟ همه زیرِ طلال۲
خفته به خون سایه وُ همسایه مان
شوکتِ انسان! شدهای پایمال!؟
زندگی از خویش گریزان شده
مِهر دروغی شده همچون خیال
بختک وُ کابوس بُریده نَفَس
ماه شده سایه وُ قامت هِلال
دود وُ غبارست وُ غریوِ غریب
زندگی افتاده به خاکِ زوال
عشق غریبی شد وُ آوارهای
در پیِ گمگشته زَنَد بال بال
از که بپرسد چه کُنَد ره کجاست
بوسه وُ دلداده کجا! بی جمال
مُرده وُ پنهان شده در تیرگی
شادی وُ جشنِ شبِ ما بی مثال
بر دلِ ما داغمۀ غم ببین
بی سخنی با تو بگوید مقال
وحشتِ ما شاهدِ تنهایی است
شهرِ پریشان شدۀ پُر ملال
بارشِ شر بادِ بلا میوَزَد
اهرمنِ آهن وُ آوار وُ دال۳
ابرِ نفسِ سوزِ سیه ساحری
آمده بگرفته جهان لایزال
دادگهِ عدلِ خدایی نگر
داد ازین قاضیِ ضارب خصال
وای ازین صنعتِ انسان کُشی
کاتبِ مَکرند زهی زین کمال
غلغله افتاده وُ جان لرزهای
واژه فراموش وُ سخن سرد وُ لال
کیست که اندیشۀ گفتن کُنَد
یا که نویسد به کسی شرحِ حال
طُرۀ تنهایی وُ بیچارگی
شانه زَنَد اندُهِ زاریِ زال
زندگی افتاده به دریوزگی
خون چکد از چشمۀ آبِ زلال
خوانچۀ خون پیشکشِ کوچه شد
مرگ برقصد همه جا بی مجال
های عروسِ شبِ تارم ببین!
هیبتِ هولی شده وُ بی هِمال
حیرتم از حیلۀ حمالِ مرگ
کاشته از حیله نهانی نهال
چهره خراشیده گُل از فاجعه
لَطمۀ گورست وُ مصیبت وصال
مادرِ من همسرِ من کودکم
رامشِ کاشانه شده اِبتهال۴
دخترکم کو، پسرم، کو پدر!
خانه شده خشت وُ گِلی وُ وبال
برزنِ روز وُ گُذرِ روزگار
همچو غزالی که اسیرِ شغال
ناله وُ حرمان وُ هراسانی است
آه به لب کی رسَد از اِنفِعال
نیست پناهی وُ نجات از جنون
گشته زمین مزبلۀ ابتذال
شرم کجا، کو شرفاتای بشر!
قصرِ سکوتِات همه جاه وُ جلال
بوغِ دروغ است به تبلیغِ غول
طبلِ وقیحان همه پُر قیل وُ قال
عُمر؛ عقیقی که به غارت رَوَد
صاحبِ دنیا شده هر بدسِگال
باغِ قرار وُ دلِ بی تابِ عشق
دربدری سویِ سوادِ سوال۵
لالۀ واژونام وُ سرگشتهام
اشکِ من وُ گونۀ گُل بانگِ نال۶
از خود وُ از خانه جدا گشتهام
فرصتِ فریاد دریغا محال
*
*
سه شنبه ۱۷ مهرماه ۱۴۰۳ ـ ۸ اکتبر ۲۰۲۴
ــــــــــــــــــــــــ
۱-اَشقَر=اسبِ سرخ وُ زرد رنگ. ۲-طلال=خرابهها، ویرانهها. ۳-دال=لاشخوار. ۴-ابتهال=تضرع و زاری و دعا کردن. ۵-سوال=گدایی. ۶-نال=نیِ که مینوازند.
*
*
کجایی سردار؟ مهران رفیعی