بعد گذشت صد روز از تشکیل دولت پزشکیان و ابقا و انتصاب پایداری چیهای با نقاب و بی نقاب در سمتهای مختلف در قوهی مجریه؛ کمتر کسی است که اکنون متوجه معنای سخنان او در هنگام تبلیغات انتخاباتی نشده باشد! گفته بود که هر کسی میتواند به او رای بدهد و در کمپین انتخاباتیاش شرکت کند؛ اما او موظف به پیگیری منویات رهبر است و حالا تمام قد مشغول انجام وظیفه است.
دلیل رجحان او بر سعید جلیلی از منظر اتاق فکرهای امنیتی رژیم؛ نداشتن رای منفی بالا بود که حالا به واسطه راه افتادن بهمن بزرگ تورم؛ در پیش بودن جنگ خارجی؛ نبود افق روشنی جهت حل معضل حجاب اجباری و پیوستن به اف ا تی اف و رفع فیلترینگ و تحریم؛ پزشکیان با سرعتی باور نکردنی سیبل خشم و نفرت مردم شده و چنان پایگاه رای عمدتا سلبیاش را به آتش کشیده که بعید است در حال حاضر سقف رایاش؛ بیش از آرای همتی در انتخابات ۱۴۰۰ باشد.
بر امثال بنده واضح بود که قرار است پزشکیان فقط مجری سیاست گران کردن حاملهای انرژی باشد؛ حکومت هیچ سیگنالی برای تغییر سیاستهای داخلی و خارجیاش نشان نداده بود و تصور دربار؛ بر این بود که در مقابل لولوی فرقهی پایداری؛ پزشکیان رای بسیار بالاتری را میتواند به دست آورد که مبتنی بر عددش؛ حکومت فخرِ مشروعیت بفروشد و با دست بازتر؛ اندیشهی غارت بیشتر جیب مردم را عملی کند. همچنین میخواستند که آن سیاست؛ مستقیم به دست هستهی مرکزی قدرت اجرا نشود و به اصطلاحِ کاسب کاران؛ تنِ جناحِ اصلاح طلب حکومت هم خیس شود و شریک جرم داشته باشند تا پیامدهایش را به پای آنها بنویسند و اگر اعتباری برایشان هست (که نیست)؛ بسوزد و تمام شود.
اینک؛ پزشکیان که نتوانسته مشارکت بالایی جذب کند؛ به سادگی از سوی پایداریها تهدید به ارسال پروندهاش (با موضوع جواد ظریف) به قوهی قضاییه میشود با هدف عزل از سِمتِ اهدایی حکومت.
موقعیت از این متزلزل تر قابل تصور نیست! بدون داشتن برنامه و اندیشه و کابینهی قدرتمند برای اجرایش؛ حتی در سخن گفتن هم ضعف اساسی دارد. دایرهی واژگانش بسیار ضعیف است که نشان میدهد اهل کتاب خوانی نبوده و نهایتا میتوان از او توقع داشت که به عنوان معلم دینی؛ از قرآن و نهج البلاغه بگوید. نحوهی سخن گفتنش؛ هم در لحن هم در محتوا؛ حامل ادبیات چاله میدانی است و مورد پذیرش جامعه قرار نمیگیرد. حتی پوشش و شیوهی راه رفتنش؛ نشانی از فرهیختگی ندارد.
البته پزشکیان تصویر کاملا متفاوتی از خودش دارد و بر این گمان است که عطر رایحهی وفاقش؛ مطلوب مردم است و بر همین مبنا در مسیر تندباد حوادث نشسته تا آن عطر دل انگیز؛ شامهی افراد بیشتری را بنوازد! غافل از آن که با اقدامی نظیر گران کردن قیمت بنزین؛ سیلی سخت واقعیت؛ خواب بی وقتش را آشفته خواهد کرد تا متوجه شود یاوه سراییهای او در ضرورت کاهش مصرف و صرف نظر کردن از اولیههای زندگی همچون آب و برق و گاز و اینترنت؛ نزد مردم مسموع نیست و او بجای توصیه در باب واگذاری گام به گام زندگی از سوی ایرانیان؛ باید با اهالی حکومت سخن بگوید که توهم را فروگذارند و خود را با واقعیت تطبیق دهند و مثلا بفهمند که ایجاد شغل و منبع درآمد از نوع درمانگری برای آخوندهایی که از روانشناسی؛ هیچ نمیدانند؛ و تخصیص بودجهی چند صد میلیاردی به کلّاشی یِ کلینیک درمان بی حجابی؛ به ویژه در شرایطی که امواج سهمگین گرانی؛ قایق معیشت غالب مردم را در هم کوبیده؛ کاشتن بادی است که حاصلش؛ دروی طوفان خواهد بود.
ایدهی روی کار آوردن پزشکیان؛ از ابتدا هم اسکناس چاپ شدهی هفت تومنی بود! قلابی و بی اعتبار. هر چند که برخی فعالان سیاسی را بر آن داشت به صرافت بیفتند شاید با یک قاشق ماست وعدههای پوچ او؛ یک دریا دوغِ راه حل برای مشکلات پیدا و پنهان مملکت پیدا کنند! یادداشت چندی پیش دکتر زیدآبادی خطاب به پایداری چیها قابل تامل بود: پزشکیان را محاکمه و عزل کنید! از شنیدن فحاشی و متلکهای مردم؛ بخاطر رایی که به او داده ایم؛ خسته شدهایم!
اینک؛ دولت مستعجل نامسعود؛ آفتاب لب بام است. نه دوای دردهای عمیق و کُشندهی حاکمیت است؛ که بخواهند برای نگه داشتنش هزینه دهند؛ نه پاسخگوی نیازهای مردم. در میانهی بحران بنیان برافکن جانشینی؛ در آستانهی ورود ترامپ به کاخ سفید و تشدید فشارهای حداکثری؛ با ضربات پی در پی نتانیاهو؛ هر عاملی که جرقهی حضور مردم در خیابانها شود؛ کارنامهی پزشکیان را ممهور به مهر سرنگونی و مردودی میکند.
این؛ عاقبت فردی است که بضاعتش در حد دست فروشی بود و رویایش؛ مالکیت بازار! اسباب آزار مردم شد و تاوانِ کابوس ساختن زندگی روزانهی مردم را به تمامی خواهد پرداخت. چه بسا به دست همانها که در ظاهر مخالفشان بود و در واقع؛ اسب تروایشان شد برای به قدرت رساندنشان: فرقهی ایران سوز پایداری.
سروش سرخوش
*
خواهشِ خدا از مجتبی، مهران رفیعی