Wednesday, Nov 27, 2024

صفحه نخست » سفیرِ شیطان، مهران رفیعی

Mehran_Rafiei.jpg

تو که ننگِ خراسانی سفیر بیتِ شیطانی
به فرمانی ز اهریمن به فکرِ دفنِ ایرانی
ربودی راحتِ مردم، گَزیدی بدتر از کژدم
ندیدم من به دورانت نه درمانی نه سامانی
هدر دادی تو فرصت‌ها بسوزاندنی ز ثروت‌ها
بجز زشتی چه می‌جویی از آن اوهامِ شهوانی؟
به طبلت دم بدم کوبی، ز نصرت‌ها سخن گویی
چرا پنهان شوی ناگه، اگر سردارِ میدانی؟
کنون از بارِ محنت‌ها کسی از دل نمی‌خندد
روان گردد گران سیلی از این چشمانِ بارانی
ز نامردی زدی تیری به چشمِ دخترِ ایران
نیامد بر رُخت گاهی، نشانی از پشیمانی
سپردی کشوری سرشار به دستِ مجمعی بیعار
که هر دم بهره‌ها گیری به هر ترفندِ پنهانی
چو گرید از ستم هر شب دو چشمِ مادرِ میهن
یقین دارم بر آن کرسی به سالی هم نمی‌مانی

مهران رفیعی
*



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy