Tuesday, Dec 17, 2024

صفحه نخست » بعد از سقوط اسد، سهراب ستوده

shatranj.jpgسقوط بشار اسد موجب خوشنودی بسیاری از مردم سوریه و ایرانیان گردید. برای ما سقوط اسد نه تنها از نظر اقتصادی با صرفه است بلکه می‌تواند آغاز یک دوره جدید در مبارزه بر علیه ج. ا باشد، زیرا ج. ا در این سقوط یکی از مهمترین یاران خود را در منطقه از دست داد و زیر پایش خالی شد. بعد از جنبش زن زندگی آزادی این دومین ضربه مهلک به نظامی است که ۴۵ سال است ثروت کشور را صرف توهم‌های ایدلوژی خود می‌کند. این سقوط می‌تواند برای ما گامی مثبت در مبارزه بر علیه اسلام سیاسی تعبیر شود، اما برای مردم سوریه آغاز یک حکومت اسلامی با قوانین شریعت است. جریانی در سوریه به قدرت رسانده شد که تا چند سال قبل تمام دنیا برای نابودی آن متحد شده بودند. این جریان سرهای خبرنگاران زیادی را جلو دوربین برید، زن‌های یزدی زیادی را به عنوان غنیمت جنگی به کنیزی گرفت، خلبان اردنی را در قفسی زنده سوزاند و چنان وحشی گری کرد که همه می‌دانند.. این جریانی که امروز به قدرت رسیده است همان القاده، داعش و جبهه النصر است که با زور ترکیه و آمریکا متحد، کمی رام تر، در اردوگاه‌های مرزی ترکیه آموزش نظامی دید و با مدرن ترین ابزار جنگی مسلح شد و به قدرت رسید. «ارتش آزاد سوریه» یا «ارتش ملی سوریه» دستپخت اردوغان وآمریکا برای جایگزینی اسد بود

بعد از سرکوب حماس و حزب‌الله، اسرائیل نیز از ورود نیروهای کمکی از عراق و ایران جلوگیری کرد تا نقشه از پیش طراحی شده سقوط اسد را کامل کند.

امروز دیگر حماس، حزب‌الله و اسد نیستند و به عبارتی نه محوری وجود دارد و نه مقاومتی.
اما رژیمی در سوریه جایگزین اسد شد که اسلامی است با قوانینی که ما ایرانیان آنرا خوب می‌شناسیم و شلاق آن هنوز هم بر گرده خود داریم. احتمالا همان اتفاقی برای سوریه رخ داد که ۴۵ سال قبل برای خود ما رخ داد. یعنی سرنگونی رژیمی سکولار اما دیکتاتور با رژیمی مذهبی فناتیک و دیکتاتور.
احتمالا همان نیرویی هایی که حاکمان جدید را در سوریه مستقر کردند، در آینده مجبور به سرنگونی آن خواهند شد. آیا این دولت‌های حامی نمی‌دانند که تشکیل یک خلافت اسلامی در همسایگی خود می‌تواند در آینده خطر ناک شود؟ آیا اینها از قدرت یابی خمینی و حکومت اسلامی در ایران درسی نگرفته‌اند؟
بدون شک این دولت‌ها بخوبی می‌دانند که قدرت یابی اسلام گراها خطرناک است. این گروه افراطی یعنی هیئت تحریه شام که اتحادی از جبهه نصرت، داعش و القاعده هستند، رهبرشان یعنی ابو محمد الجولانی هنوز هم در لیست گروه‌های تروریستی آمریکا هست.
اما چه شده است که بعد از نابودی حماس در غزه و آتش بس در لبنان، ناگهان این گروه با مدرنترین ابزار جنگی و پهباد سر بر آورد و قدرت را گرفت؟
جنگ اخیر در سوریه ادامه جنگ در غزه و لبنان است و این خود ادامه یک سیاست در ترسیم نقشه جدید در خاور میانه می‌باشد.
اگر چه حمایت ترکیه و آمریکا و اسرائیل از این گروه افراطی برای تشکیل یک خلافت اسلامی یک تناقض است، اما از زاویه دید این دولت‌ها هیچ‌ تناقضی در این وجود ندارد. چون تاکتیک این دولت‌ها در امر سیاست بسیار شبیه فوتبال است که برای هر بازی باید تاکتیک مناسبی انتخاب کرد. بنابراین تاکتیک امروز این دولت‌ها برای سرنگونی اسد و اجازه تشکیل یک حکومت اسلامی در بیخ گوش خود یک برد محسوب می‌شود. اما در صورت قوی شدن و مطیع نبودن حاکمان جدید می‌توانند او را سرنگون کنند. مشقت‌ها و فلاکت‌های آتی مردم سوریه از اتخاذ چنین تاکتیکی هیچ نقشی در این سیاست ندارد.

اما به احتمال قوی حاکمان جدید با کمک کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس خواهند توانست وضع اقتصادی مردم سوریه را بهبود ببخشند و آنها را سیر نگه دارند و تخریب‌های جنگ دوازده ساله را کمی بازسازی کنند. این البته نکته مهمی در راضی نگه داشتن مردم از حکومت تازه تاسیس است، اما اوضاع سیاسی و اجتماعی برای مردم یک برگشت به عقب است. این عقبگرد ناشی از ایدلوژی حاکمان جدید و حامیان عربی آنهاست. این حامیان حکومت جدید، همانها هستند که در جنگ‌های ده ساله گروه‌های مسلح سلفی را در مقابل ج. ا یاری کردند و توانستند بشار اسد را ساقط و دست ج. ا را از سوریه کوتاه کنند. در این میان چه بلایی سر مردم سوریه می‌آیند به کسی مربوط نیست!!
اما این حاکمان جدید یک دست و هم نظر نیستند و احتمالا بزودی بر سر قدرت اختلافات انها دهان باز خواهد کرد و در هر کدام تکه‌ای از سوریه را به اشغال خود در خواهند آورد، شبیه لیبی.
نقش ترکیه و اسرائیل در معادلات آتی نیاید از نظر دور داشت. ‌اوردغان به دنبال تصاحب شهر‌های مرزی سوریه و سرکوب کردها است و اسرائیل از همین الان با بمباران زیر ساخت‌های نظامی نه تنها سوریه جدید را بیخطر کرده است بلکه با اشغال سرزمین‌های بلندی‌های جولان، تکه‌ای از «کیک سوریه» را زودتر همه برداشته است. تا اینجای کار بیشتر کشور‌های منطقه برنده تحولات سوریه هستند و بازنده اصلی ج. ا است و احتمالا مردم سوریه.
ج. ا با هزینه میلیارد‌ها دلار پول مردم ایران با دست خالی و دم کوتاه منطقه را ترک کرد و اما باید منتظر تبعات این تعویض قدت برای مردم سوریه بود.
اکنون ج. ا پذیرفته است که در این نبرد طولانی شکست خورده است و دارد خود را برای مصون ماندن از سرنگونی خود تلاش می‌کند.
اگر مردم ایران چشم امیدشان به نتانیاهو و آمریکا و همسایه‌ها باشد-چیزی که اپوزیسیون افراطی مدام تبلیغ می‌کنند- نتانیاهو «برای کمک» به مردم ایران ابتدا تمام زیر ساخت‌های نظام از جمله سایت‌های هسته‌ای و موشکی و یا انژی ایران را نابود می‌کند و از موضع طلبکارانه وظیفه سرنگونی ج. ا را به خود مردم ایران واگذار میکند.
همه می‌دانیم که بمباران هوایی، چیزی که اسرائیل در آن تبحر بالایی دارد، موجب سرنگونی ج. ا نمیشود برعکس رژیم به بهانه شرایط جنگی و ترس از سرنگونی فشار بر مردم را افزایش خواهد داد. در این میان نه تنها چیزی نصیب مردم ایران نمیشود، بلکه در این حالت با ایرانی ضعیف تر شده -هم از لحاظ نظامی و‌ هم لحاظ اقتصادی- روبرو خواهیم بود که دیگر هیچ کشوری آن را جدی نخواهد گرفت و دست طمع همسایگان به سوی آن دراز خواهد شد. اختلافات ارضی دوباره مطرح و کشور را عرصه تاخت و تاز‌های بیگانگان و جنگ داخلی خواهد شد.
در چنین شرایطی که رژیم در شوک و‌ عزاداری نیروهای نیابتی خود نشسته است، باید با نیروی خود و بدون دخیل بستن به نیروی خارجی کاررژیم را یکسره کنیم و دست گدایی به سوی هیچ قدرتی دراز نکنیم. بار دیگر تحولات سوریه نشان داد، که همسایه‌ها و قدرت‌های نظامی فقط اهداف سیاسی و اقتصادی خود را دنبال می‌کنند. فقط مردمی که به نیروی خود، خود را از شر بدیها و زشتی آزاد کنند، سزاوار ستایش هستند.

سهراب ستوده
*



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy