ملت ایران شاید تنها ملتی در دوران معاصر در جهان است که رفاه و امنیت و سربلندی خود را زیر پا گذاشت و با پیروی و همراهی با منادیان و کاسبان دینفروش که کالایی جز خرافات و موهومات دینی و مذهبی برای عرضه کردن ندارند و مولد فساد و دروغ و مبلغ تحجر و عقب ماندگی هستند با مشارکت کورکورانه خود در شورش ضد ملی در سال پنجاه و هفت روزگار سیاه و تلخی را برای خود و نسلهای بعدی و کشور رقم زدند.
مردم ایران از اولین روزهای به قدرت رسیدن رژیم ملایان در کشور تا زمان حاضر که نزدیک به نیم قرن است، تحت زشت ترین تحقیرها و آزارها از جانب حاکمیت قرار داشتهاند. قصاوت و بیرحمی حاکمان و سرکوبگران و مزدوران حکومت نسبت به مردم و خاصه زنان و دختران و عجز و ناتوانی مردم در دفاع از کرامت انسانی خود و درماندگی آنان از دادخواهی و مقابله با ایادی و عوامل آزار و سرکوب، اعتماد به نفس و خودباوری را نزد اکثریت مردم ایران خدشه دار کرده و ترس و بیتفاوتی نسبت به حکومت و مزدورانش را در طیف وسیعی از مردم نهادینه کرده است و از این بابت حکومت ضد ایرانی ملایان توانسته است همچنان موجودیت و حاکمیت خود را بر مردم و کشور ایران حفظ کند.
واقعیتی که بر همگان آشکار شده است توطئه و دخالت دولت وقت دمکرات آمریکا با ریاست جمهوری جیمی کارتر و رهبران کشورهای قدرتمند اروپایی و متحد این کشور برای فروپاشی نظام پادشاهی ایران و حذف شاه و به قدرت رساندن ملایان در ایران بوده است. سیاست آمریکا و کشورهای اروپایی در قبال حکومت آخوندها در ایران تا به امروز سیاست مماشات و حمایتهای آشکار و پنهان این کشورها برای سر پا نگه داشتن رژیم ملایان بوده است.
دولتهای غربی و آمریکا با پشتیبانی و حمایت از سازمانها و ارگانها و نهادهای حقوق بشری که اکثرأ تحت نفوذ اصلاح طلبان صادراتی و حامیان رژیم ملایان و چپگرایان مخالف خاندان پهلوی قرار دارند و همچنین گماردن حامیان رژیم در دستگاههای مهم سیاست گذاری و خاصه در وزارت امور خارجه و وزارت دفاع در آمریکا و واگذاری مدیریت بخش فارسی رسانههای دولتی به اصلاح طلبان و عناصر رژیم و همکاری نزدیک با لابیهای جمهوری اسلامی و تخصیص بودجههای کلان به افراد و شبکه هایی که به اصطلاح برای دفاع از دمکراسی و حقوق بشر در ایران فعالیت میکنند اما اکثریت بالایی از این مجموعه حامیان و ماله کشان حکومت ملایان در خارج کشور هستند این روند در واقع سیاست دولتهای غربی در جهت حمایت از رژیم ملایان و منزوی کردن اپوزیسیونهای مخالف جمهوری اسلامی در این کشورها بوده و هست.
در طی سالهای گذشته و دورانی که اعتراضات ضد حکومتی در سراسر کشور جریان داشت اصلاح طلبان صادراتی و حامیان شناخته شده حکومت در نهایت دروغ و شارلاتانیسم به کمک رسانههای دولتی و خصوصی در اروپا و آمریکا و رسانههای معتبر چپگرا برای انحراف مردم و جلوگیری از گسترش اعتراضات و پیوستن مردم به اعتراضات ضد حکومتی از تریبون این رسانهها مردم معترض را از سوریهای شدن و تجزیه شدن کشور به هراس میانداختند و شک و تردید را در دل و ذهن آنان ایجاد میکردند.
فقدان رهبر یا شورای رهبری و عدم اتحاد میان گروههای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور همواره دستاویزی برای نیروهای امنیتی رژیم برای تخطئه کردن اپوزیسیون و نا امید کردن مردم داخل کشور نسبت به نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در خارج کشور بوده است. اما با پر رنگ ترشدن فعالیتهای سیاسی شاهزاده رضا پهلوی و ملاقاتهایی که ایشان با سران و سیاستمداران برجسته کشورهای مختلف داشته و سخنرانیهای وی در مجامع مهم بین المللی و زمانیکه مردم ایران بارها در کوی و برزن و در اماکن گوناگون و خاصه در ورزشگاهها با حضور دهها هزار نفر فریاد رضا شاه روحت شاد سر دادند، عقربه هشدار سران حکومت و اصلاح طلبان داخلی و صادراتی و نیروهای امنیتی و سایبری و تشکیلات چپگرا به طرف شاهزاده رضا پهلوی تغییر جهت داد و زنگ خطر را برای آنان به صدا در آورد.
سران نظام و آخوندها و روضه خوانها و حتا رهبر حکومت در سخنرانیهای خود به توهین و داستان سراییهای دروغین علیه حکومت پادشاهان پهلوی پرداختهاند و اپوزیسیونهای وابسته به چپ و نفوذیها و صادراتیهای حکومت نیز حملات خودعلیه پادشاهی خواهان و شخص شاهزاده را شروع کردند و به هر شکل و صورتی در صدد تخریب خاندان پهلوی چه آنها که در قید حیات نیستند و چه بازماندگان این خاندان بزرگوار و میهن دوست برآمدهاند.
شاهزاده رضا پهلوی عضو سازمان و یا حزبی سیاسی در خارج کشور نیست و نه حزب و تشکیلات سیاسی خاصی را مدیریت میکند. از این جهت مسئولیت رفتار ناشایست و شک برانگیز برخی افرادی که خود را هوادار شاهزاده و نظام پادشاهی معرفی میکنند به عهده خود این افراد مشکوک است که دشمنان معلوم الحال با بزرگنمایی اعمال زشت این افراد قصد عوام فریبی و تشویش اذهان عمومی علیه شاهزاده و طرفداران پادشاهی را دارند.
شاهزاده رضا پهلوی با پذیرفتن مسئولیت رهبری دوران گذار اکنون در میدان مبارزه ایستاده و پرچم مبارزه برای آزادی را در دست گرفته است و اپوزیسیونهای واقعی و میهندوست با هر نگرش سیاسی که دارند اگر خواهان آزادی ملت و کشور ایران از چنگال خونریز حکومت ضد ایران و ایرانی ملایان هستند باید حول محور این رهبر که برای ایرانیان داخل کشور شناخته شده و مورد احترام اکثریت مردم ایران است و در جامعه جهانی نیز چهره شناخته شدهای میباشد جمع شوند و با تشکیل یک اتحاد بزرگ در خارج کشورو نیروهای مبارز و فرماندهان میدانی داخل کشور اعتراضات آزادیخواهانه مردم ایران را که هر لحظه و هر روز امکان وقوع و شروع آن انتظار میرود را تا رسیدن به آزادی و ایستادن در کنار صندوق رأی برای تعیین نظام آینده کشور رهبری و مدیریت کنند.
جمهوری اسلامی با شتاب فراوان در سراشیبی سقوط و فروپاشی قرار گرفته و در آینده نه چندان دور بساط این رژیم متحجر توسط ملت ایران برچیده خواهد شد و حامیان غربی و شرقی حکومت ملایان نیز توان جلوگیری از سقوط این نظام خبیث را نخواهند داشت. رییس جمهور آینده آمریکا دونالد ترامپ که در روز بیستم ژانویه ساکن کاخ سفید خواهد شد نیز اگر سودای معامله و کنار آمدن با رژیم ملایان را در سر دارد سخت در اشتباه است و نباید سیاستهای خائنانهای که رییس جمهورهای دمکرات آمریکا در بزنگاههای حساس برای نجات رژیم از فروپاشی اعمال میکردند را پیش گیرد و اکنون زمان آن است که کنار مردم آزادیخواه ایران بایستد و از آنان حمایت کند زیرا منافع ملی هر دو کشور ایران و آمریکا و برقراری صلح و ثبات و امنیت در خاورمیانه با حذف رژیم ملایان حاصل خواهد شد.
شاهزاده رضا پهلوی بارها اعلام کرده که تلاش و آرزوی وی برای آزادی ملت و کشور ایران از شر حکومت ملایان است و پس از دوران گذار این ملت بزرگ ایران است که در یک انتخابات آزاد و دمکراتیک پای صندوق رای فرم حکومت آینده را با رأی خود مشخص و انتخاب خواهد کرد.
کینه توزانی که به محبوبیت شاهزاده رضا پهلوی نزد مردم ایران رشک و حسد میورزند و در هراس هستند که وی پس از پیروزی ملت به تاج و تخت پادشاهی برسد دچار وهم بیهوده شدهاند زیرا ایشان چنین ادعایی نداشته و ندارد و همواره بیان کرده هر چه که ملت ایران با رأی خود انتخاب کند برای او قابل پذیرش و احترام است.
جمشید عنبرستانی
*