پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳ (هفته جاری) مسعود پزشکیان بعنوان نهمین رئیس جمهور ایران به زادگاه نگارنده (چابهار) سفر میکند تا طبق روال همیشگی روسای جمهور سابق به "وعده درمانی" بپردازد. این دومین سفر وی به بلوچستان است که این بار به چابهار و سپس به زابل خواهد رفت تا در آنجا نیز در مورد حقابه هامون در سیستان همانند احمدی نژاد و روحانی و رئیسی فریبکارانه "وعده فروشی" کند. حدود دو ماه پیش در مقالهای تحت عنوان "سفر به بلوچستان: از بنی صدر تا پزشکیان" به تاریخچه مَکر مَکاران در سرزمین مَـکّـُران (Makkoran) و کل بلوچستان پرداختم. زیرا در اوایل انقلاب از نزدیک شخصا با رئیس جمهور بنی صدر در چابهار، و خامنهای (در دانشگاه زاهدان در نیمه دوم ۵۹ زمانی که نماینده خمینی در شورای عالی دفاع ملی در امور جنگ بود) صحبت کردم و وعده دریافت کردم که بلوچستان آباد و مرفه خواهد شد. بقیه روسای جمهور نیز وعدههای مشابه دادند، ولی بلوچستان همچنان در قعر جدول شاخصهای مختلف توسعه قرار دارد؛ الا در جدول اعدام و فقر و فرق که دارای رتبه اول است. نگارنده در طی یک ربع قرن اخیر بارها در باره ظلم و ستم و تبعیض علیه بلوچها نه تنها توسط جمهوری اسلامی، بلکه توسط رسانههای فارسی زبان برونمرزی وابسته به کشورهای استعماری و غربی و عربی و غیره نوشتهام که اکثر روزنامه نگاران آنها دست پرورده جمهوری اسلامی (حتی معاون وزیر) و "محصولات صادراتی" رژیم هستند، نوشتهام و سخن گفتهام و به شدت انتقاد کردهام. اما چه سود که جمهوری اسلامی نفوذ بسیار عمیق و گستردهای در همه این رسانهها دارد.
تقریبا به صورت هدفمندانه همزمان با این سفر، روز دوشنبه هفته جاری محمدرضا عارف معاون اول رییس جمهور از احتمال انتقال پایتخت به سواحل مَـکّـُران (با محوریت چابهار) خبر داد و از آن بعنوان "گزینه جدی" صحبت کرد. روز بعد (سه شنبه) فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت ایران در کنفرانس خبری هفتگی آن را تکرار کرد و از گزینه مَـکّـُران بعنوان پایتخت آینده ایران سخن گفت و خبر داد که شورایی برای بررسی این کار نیز تشکیل شده است و از همه کارشناسان و دانشگاهیان دعوت کرد تا دولت را در این زمینه کمک کنند. البته از مردم بلوچ نخواهند پرسید. زیرا در جواب خواهند شنید که: بعد از ۴۶ سال ستم بی حد" از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید"
و اما سواحل مَـکّـُران (Makkoran) کجاست و چه ویژگی هایی دارد؟
منطقه طولانی بلوچ نشین سواحل دریای تاریخی مَـکّـُران (بعضیها آن را دریای عمان میخوانند) و اقیانوس هند را مَـکّـُران (Makkoran) مینامند که نامی بسیار قدیمی است و در متون تاریخی و کُتب قدیمی و کتیبههای متعدد ذکر شده است. تلفظ درست و دقیق آن مَـکّـُران (Makkoran) میباشد. سواحل مکران به جز ذخایر نفت و گاز، قابلیتهای کشاورزی، دامپروری و بخصوص شیلات دارد. بطور تاریخی تا قبل از قریب به نیم قرن پیش سواحل مَـکّـُران سرشار از تنوع زیستی انواع و اقسام ماهیان و آبزیان بود. اما متاسفانه بخصوص در طی دو دهه گذشته به دلیل صید بی رویه و حضور کشتیهای بزرگ ماهیگیری چینی (صید ترال یا کف تراشی به سبک چینی) در سواحل مکران (و همچنین سواحل خلیج فارس) صنعت ماهیگیری رو به افول است. اگرچه کشتیهای چینی مجاز به ماهیگیری در سواحل مکران بودند و آزادانه کف دریا را لایروبی کردند و رفتند، اما جمهوری اسلامی با ندادن مجوز صید و یا سوخت برای لنجها عملا صیادان بلوچ را با خانه نشینی اجباری به روز سیاه نشاند.
البته همه میدانند انتقال پایتخت به مَـکّـُران نیازمند برنامهریزی دقیق و سرمایهگذاری کلان و بومی محور است، که در شرایط فعلی فاقد زیرساختهای لازم از جمله جادهها، فرودگاهها، مدارس، بیمارستانها و مراکز صنعتی و غیره میباشد. لذا سنگ بزرگ علامت نزدن است. حال بگذریم از خطر زلزله و سونامی. تا به اکنون خود جمهوری اسلامی چندین همایش "مانور بین المللی سونامی در سواحل مکران" برگزار کرده است و با رجوع به منابع سازمان ملل و یونسکو و به خصوص زلزله و سونامی دهشتناک سال ۱۹۴۵ میلادی در سواحل مکران که ارتفاع امواج تخریبی سونامی در برخی از شهرها و روستاهای مکران به ده متر نیز رسیده بود و در آن زمان با جمعیت بسیار کم تلفات جانی و مالی فراوانی به بار آورد. گسل زلزله خیز مکران به طول حداقل یک هزار کیلومتر از کراچی تا نزدیکی تنگه هرمز با ساحل مَـکّـُران فقط صد کیلومتر فاصله دارد و به گفته رئیس مرکز ملی اقیانوس شناسی دریای عمان و اقیانوس هند این پوسته اقیانوسی در حال فرو رانش در زیر خشکی ایران به میزان سالانه چهار تا پنج سانتیمتر است.
وانگهی مردم بلوچ شدیدا مخالف طرح آمایش سرزمینی و تغییر بافت جمعیتی و به حاشیه راندن هر چه بیشتر بلوچها در زادگاه خویش تحت عنوان "پروژه ضد بلوچ" یا به اصطلاح "طرح توسعه سواحل مَـکّـُران" هستند. هدف اصلی دولت از تبلیغ و مطرح کردن انتقال پایتخت به مَـکّـُران، فروش زمینهای تصاحب شده مردم بومی در شهرستانهای ساحلی چابهار، دشتیاری، کُنارک و زرآباد به شرکتها و افراد غیر بومی و تطمیع آنها است؛ آن هم با قیمت بسیار بالا با این ادعا که مثلا چابهار پایتخت بعدی ایران خواهد شد. تا به امروز بسیاری از زمینهای تصاحب شده به "نورچشمی ها" و آقازادهها و مسئولین حکومتی غیر بلوچ داده شدهاند. اما زمینهای فراوانی بر روی دست دولت مانده است. این درحالی است که حتی فقرای کپرنشین بلوچ را نیز با تخریب کپرهای محقر آنها بی خانمان میکنند. هدف اصلی تشویق غیربومیها از استانهای دیگر برای مهاجرت به سواحل مَـکّـُران و سرمایه گذاری از طریق خرید زمین هیچ چیزی نیست جز کسب درآمد موقت برای دولت ورشکسته پزشکیان!
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
*