ویژه خبرنامه گویا
آخرین شانس حکومت
این آخرین شانس حکومت است تا با پذیرش برگزاری یک همه پرسی: "حکومت اسلامی آری یا نه" زیر کنترل کامل و همه سویه سازمان ملل و دیگر نهادهای حقوقبشری، هم حکومت و هم مردم ایران به چند نتیجه مهم برسند:
یک. دورکردن سایه جنگ از آسمان ایران و بر سر مردم ایران.
دو. در نتیجه مورد نخست، نه زیرساختهایِ کشور آسیب بینند و نه مردمِ ایران.
سه. اگر نتیجه پاسخ منفی بود، جابهجایی قدرت بیخونریزی و مسالمتآمیز انجام خواهد گرفت.
چهار. حکومت میتواند پس از ۴۶ سال جنایت و ویرانی ایران، یک کارنیک از خود به جا بگذارد و این در محاکمه و جزای آنان نیز اثر خواهد نهاد.
روشن است که حکومتی که ۴۶ سال بر مردم ستم نموده و تا گلو در خون بیگناهان فرورفته است، نمیتواند از مردم چشمداشت بخشش داشته باشد. ولی در سایه قانون قرارگرفتن تبهکاران بهتر از این است که وسیله خیزش مردم خونبهدل و ۴۶ سال شکنجه شده، تکه پاره شوند.
چرا دوباره این پیشنهاد
ممکن است شماری از هممیهنان گرامی با پیشنهاد من مخالف باشند و با شناختی که از این حکومت و رهبر بیمار و متوهم آن دارند آن را ناشدنی بدانند ولی این هممیهنان به این نکته توجه کنند که هم شکست حکومت در همه زمینهها در درون و بیرون از ایران او را در سستترین و شکنندهترین وضعیت پس از انقلاب قرارداده و هم از سویی دیگر در اثر بیکفایتی حکومت در برآوردن نیازهای روزمره مردم، گسترش هرچه بیشتر ناداری، سختتر شدن داشتن سرپناه و لقمه نانی بر سفره، آلودگی شدید هوا که کشتارخاموش و پنهان مردم است و... روزبهروز برنارضایتی و خشم مردم افزوده میشود. دروغهای حکومت در باره شکست خردکننده در سوریه پس از سیزده سال با آن همه هزینه سنگین مالی و جانی و خالی کردن پشت حماس و حزبالله با بهانههای کودکانه که نشان داد این حکومت تا چه اندازه ریاکار و توخالی است، امروز بیگمان اثر منفی زیادی نه تنها بر باقیمانده حزبالله و حماس و دیگر نیروهای نیابتی نهاده که در دورن ایران نیز بر بسیجیها، سپاهیان ردههای میانی و پایین و دیگر نظامیان اثر نهاده و در نتیجه شکستها و دروغپردازیهایِ خامنهای و شریکانِ مافیایی او، ریزشها در بدنه باورمند به حکومت دیگر پنهان کردنی نیست مگر اینکه کسی بخواهد چون آخوند خامنهای و سرداران پوشالی خود را فریب دهد.
اگر این بار مردم به خیابانها بیایند
اگر این بار مردم به خیابان بیایند روشن نیست چه پیش خواهد آمد. حکومت میتواند هر رور یک مانور نظامی در نما برای مقابله با دشمن ولی در حقیقت و به خیالِ خود برای روبرویی با مردم معترض و جان بهلب رسیده در خیابانهای تهران و دیگر شهرها انجام دهد ولی چه کسی میداند که آن نیروها با وضعیت کنونی و بیآبرویی رهبر و شریکان دزد او در سپاه، آماده باشند اینبار هم در برابر هممیهنان خود که اعتراض به حق دارند بایستند و دستشان به خون بیگناهان هممیهن خود آلوده شود؟ چه کسی میداند همین نیروها سربه شورش برندارند و جنگافزار خود را به سوی حکومت و فرماندهندگان دزد و ایران بربادده شلیک نکنند؟ آن هنگام روشن نیست چه بر سر آخوند خامنهای، خاندان او و دیگر تبهکاران خواهد آمد.
مجالی تاریخی برای پیشگیری از جنگ و ویرانی
از دید نگارنده این یک مجال تاریخی است برای حکومت که دست از شرارت در ایران و منطقه بردارد، شکست را بپذیرد و تن به یک همهپرسی بدهد. من به عنوان یک ایرانی دور از میهن، وظیفه خود دیدم برای دوری از خونریزی و ویرانی بیشتر ایران، این پیشنهاد را یکبار دیگر به میان آورم شاید در دستگاه پهن و گسترده این رژیم ضدایرانی چندتن یافت شوند که هم شرافت و هم آینده نگری داشته باشند.
کوروش گلنام
*
بنشستن ما به خانه ننگ است، بیژن صف سری