به رهبر چنین داد پاسخ غلام
چه زیبا بگفتی چو هدهد کلام
سپس گفت دکتر به ارباب خویش
تشکر که کردی به رویم تو جیش
ز ادرارِ نابت بنوشم همی
که در کامِ چاکر همان مرهمی
نپیچم ز احکامِ شرعی سرم
ندارم مُرادی به جز رهبرم
نه با مردِ یانکی کنم گفتگو
نه از بهرِ مردم درانم گلو
بریزم فراوان به جیبِ سپاه
که بی زورِ نیزه بگردی تباه
نخواهم که از حالِ زارِ ریال
بگردی تو هرگز اسیرِ ملال
چه باشد خطایِ تلاشِ ظریف؟
که در کارِ ماله ندارد حریف
نپوید عراقی مگر طرحِ تو
چرا دوش کردی تو کارش وتو؟
چو گشته زمانه ز دستِ توسیر
تو از رقصِ مخلص بهانه مگیر
اگر دیگری را بخواهی کنون
کُمیتم به جنگل نکن سرنگون
گمانم که وقتِ جلیلی شده
کمر را کُنم خم عذابم مده
مهران رفیعی
*
اندیشیدن به انقلاب و انحراف، نادر عصاره