بعضی از دوستان محبت فرموده و نظر من را در باره بعضی از گروهها پرسیده بودند. بنده نظر خودم را به طور کلی درباره اپوزیسیونها بارها نوشته و منتشر کردهام. این بار هم اگر اجازه داشته باشم بطور کلی خدمت شما عزیزان مطلبی کلی تقدیم حضورتان بکنم.
اپوزیسیونهای ایرانی با این راهی که انتخاب کردهاند امکان ندارد که به راحتی بتوانند قدمی درست برای مردم ایران بردارند، چون اولا ایدئولوژیهای مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و این اواخر کمونیستی افراطی چندین سده و چندین دهه مردم ایران و اپوزیسیونها را در اندازههای مختلف به خود گرفتار و ذهن، روح، عقل، احساس و جسم آنها را مسخ کردهاند. دوم کشورهای پیشرفته جهانی با کمک این ایدئولوژیها، بخصوص مذهب افراطی هزار و چهارصد ساله و آخوندها مردم ایران را در آخر دوره رژیم شاه بیشتر مسخ کردند تا این کشور را بیشتر غارت و زیر سلطه خود آورند.
رژیم شاه به فرمان اربابان دو دستی کشور را به آخوندها تقدیم کرد و رفت. مذهب و آخوندها افراطی، راکد، منفعل، منزوی، متوهم، خود بزرگ بین، ضد عقل سلیم و احساس سالم و ضد علم هستند. اربابان خارجی آنها را آوردهاند برای خراب کردن و فقط زور، تحمیل، زندان، اعدام و خرابی و ویرانی را میفهمد.
راه نا کجا آباد اپوزیسیون به کجا ختم میشود؟
اپوزیسیون به خاطر اصلاح نکردن گرایشهای ایدئولوژیکی چند قرنه در ذهن، روح، عقل، احساس و جسم خود نه فقط به جامعه ایران در این چند سده، بخصوص در این چند دهه قبل و بعد از انقلاب ۵۷ کمک نکردند که از منجلاب مذهبی افراطی بیرون بیایند، بلکه خود این اپوزیسیون وازده بیشتر به دام این ایدئولوژیها، بخصوص مذهب افراطی شیعه و جمهوری اسلامی گرفتار شدهاند. آنها چندین سده و چندین دهه از روی ناچاری و ناتوانی به خود و به دیگران دروغ گفته، بخصوص به جوانان و نوجوانان. آنقدر متوهم هستند که خودشان هم دروغهای خودشان را باور کردهاند. نمیدانند چه میخواهند بکنند.
اما بخشی از این اپوزیسیون در اندازههای مختلف دُمشان به جمهوری اسلامی و یا به اربابان خارجی وصل و از هر دو تغذیه و خوراک فکری و دستور میگیرند. این جماعت مثل آخوندها مردم ایران را نمیفهمند و نه میخواهند در خدمت مردم باشند. اینها با کمک جمهوری اسلامی و اربابان خارجیشان سعی میکنند که تودهها را خاکستری و منحرف و با فقر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران و منطقه را زمین بزنند. در ادامه این روند نا مبارک اگر بتوانند میخواهند با قحطی، آوارگی، جنگ داخلی و یا یک جنگ تمام عیار ایران را تجزیه کنند. آنها منتظرند که اربابانشان با جنگ و کودتا این اپوزیسیون خود شیفته را به قدرت برسانند. اگر هم نشد با خیال خام منتظر میمانند که تا مردم رژیم آخوندی را سرنگون و این جماعت خود شیفته را به قدرت برسانند.
فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی، ارتجاع داخلی و خارجی و اپوزیسیون خارج نشین چه ضربههای سنگینی به شورشها و جنبشهای ۸۸، ۷۸،، ۹۶، ۹۸ و جنبش مهسا زدند. ما با توهمات و طرز فکر ایدئولوژیک زده اپوزیسیون به یک راه حل درست، منطقی، مردمی همراه با پروژه راه گذار و یک آلترناتیو درست نمیرسیم. دوم مردم ما از آخوندها و این اپوزیسیونها جلوتر هستند.
نگارنده مشکلات مردم ایران و ایدئولوژیها، بخصوص مذهب و کمونیسم را ریشه یابی، تجزیه و تحلیل کردهام و ظرف چند سال در چندین مقاله منتشر کردهام. اگر عزیزانی مایل هستند، لطف کنند اسم اینجانب را کامل به فارسی در جستجوی گوگل و یا در فایل جستجوی سایتها وارد کنند. بسیاری از مقالات من را میتوانند در گوگل و در سایتهای مختلف پیدا کنند. به خاطر همین مقالات چهار سال است که حساب من را در فیسبوک و مسنجر بستهاند.
نقش مردم در این ۴۶ سال بعد از انقلاب
اما در این ۴۶ سال فلاکت آخوندیسم و بخصوص در این اواخر مردم ایران از تجارب و شناختهای تلخ آخر رژیم شاه و بخصوص از تجارب و شناختهای تلخ بعد از انقلاب کم و بیش استفاده و تا حدودی خودشان را اصلاح کردهاند. مردم ایران دشمن واقعی خودشان، یعنی ایدئولوژیها، بخصوص مذهب افراطی و آخوندیسم را بهتر شناخته و خودشان را از زیر سلطه مذهب افراطی و آخوندیسم و ایدئولوژیهای افراطی تا حدود زیادی بیرون کشیده و با آنها مبارزه میکنند. به همین خاطر مردم از جمهوری اسلامی و اپوزیسیونهای درمانده جلو تر هستند. در این ۴۶ سال مردم شعور و آگاهی بیشتری پیدا کرده و نمیتوانند و نمیخواهند و اصلا هم درست نیست که سرنوشت خودشان را به دست چمهوری اسلامی و بعضی از اپوزیسیونهای متوهم انحصارگرای وابسته به این ور و آن ور بدهند که تا شاید اینها برای مردم معجزه بکنند همانطور که خمینی، خامنهای و آخوندها معجزه کردند.
نظام سرمایه داری و هر آنچه در چنته خود دارد
از ششصد سال پیش تا به حال اروپا رشد علمی بیشتری داشته، ولی از آنجایی که افراد نمیتوانستهاند به یک اندازه از علم برخوردار و علم هم در سطحهای مختلف با فراز و نشیب رشد داشته است، رشد علم و رشد نظام طبقاتی سرمایه داری در این ششصد سال انحصاری شده و بیشتر در دست سرمایه داران انحصارگرا کشورهای پیشرفته قرار گرفتهاند. مدام مشکلات انحصارگرایی پیچیده تر و روی هم انباشته شدهاند. یک سر مشکلات انحصاری نظام سرمایه داری به ایدئولوژیهای افراطی، مثل مذهب و ناسیونالیسم، قومگرایی و چپهای افراطی و سر دومش وصل به علم، اقتصاد و صنعت انحصاری و سر سومش در دست افراد در طبقات مختلف، بخصوص سرمایه داران انحصارگرا است. به همین خاطر نظام سرمایه داری با تمام پیشرفتهایش از درون رشد متضاد و طبقات مختلف اجتماعی را انحصاری رشد داده تا حد دو قطبی شدن. نظام سرمایه داری به یک نیمچه ایدئولوژی نیمه راکت تبدیل شده است. اما چون خیلی بزرگ و جهانی است و به علم تکیه دارد، همین نیمچه ایدئولوژی سرمایه داری میتواند سودمند و یا خطرناک باشد، یعنی اگر نظام سرمایه داری توسط مردماصلاح شود چه خوب، به گلوبالیسم نزدیک تر و برای جهانیان سودمند تر میشود، ولی اگر مدام اصلاح نشود و یا انحصاری به نفع عدهای اصلاح شود، مثل کاری که ترامپ میخواهد با زور بکند، در نهایت به یک ایدئولوژی کهنه، راکد، مخرب و انحصارگرا تبدیل میشود که هم ضد مردم جهان و هم از درون در هر کشور ضد خودش میشود. چرا؟
حدودا ششصد سال ذهن و روح میلیاردرها انحصارگرا گرفتار عقلکور و آنها به فرمان عقلکور خود ضد احساس سالم و ضد عقل سلیم و پای روی احساس خود گذاشته تا بتوانند غارت کنند. به فرمان عقلکور علم انحصاری و قدرت انحصاری و بیشتر در دست عدهای سرمایه دار بی احساس است. سرمایه داران انحصارگرا برای فریب و تحمیل خود به جامعه به فرمان عقلکور از زور، دستهای پشت پرده، لابیها، جاسوسان و تبلیغات دروغ استفاده میکنند.
متقابلا در هر کشوری مردم فقیر گرفتار احساسکور ایدئولوژیها، بخصوص مذهبی افراطی هستند. احساسکور حاکم بر ذهن و روح مردم فقیر ضد علم، ضد عقل سلیم و ضد احساس سالم است، نتیجه سرمایه داران احساس ندارند و گرفتار عقلکور و مردم فقیر عقل ندارند و گرفتار احساسکور و هر دو دشمن و با هم میجنگند تا حدی که عقل سلیم و احساس سالم طبقه کارگر و متوسط را هم تابع جنگهای خود و از بین میبرند و جنگ انحصارگرایی طبقاتی بین عقلکور و احساسکور تقویت میشود. جامعه انحصارگرا، گیج، بی منطق و ظاهر بین و دو قطبی میشود. زمینه را برای افراد انحصارگراتر، گیج تر، بی منطق تر و ظاهر بین تر بیشتر فراهم میکند تا به قدرت برسند، مثلا با تبلیغات عوام فریبانه و دستهای پشت پرده داخلی و خارجی محمد رضا شاه گیج را میبرند و خمینی گیج تر را میآورند. بایدن گیج میرود ترامپ گیج تر میآید، پس ترامپ و رئیسجمهورهای کشورهای جهان و کسانی که پستهای مختلف را اشغال کردهاند و عوامل و دستهای پشت پرده همگی گیچ، انحصارگرا و عقل و منطقشان چندان قد نمیدهد که راه حل درستی برای مشکلات آمریکا و جهان پیدا کنند. مجبورند با سر هم بندی، عوام فریبی، دوز و کلک و با حرف زور خودشان را به جامعه تحمیل و کارهایشان را جلو ببرند. تا چه قدر موفق میشوند بستگی به میزان قدرتنمایی آنها و مقاومت طرفهای مقابل و رقبای آنها در داخل کشور خود و در سطح جهانی دارد، حتی ممکن است تا جنگ جهانی سوم جلو بروند و بر بحران سرمایه داری بیشتر بیفزایند.
امروزه علم پیشرفت بیشتر و سرمایه داری انحصارگراتر و با رشد علم و جهانی شدن علم بیشتر از گذشته مشکل دارد. بازار اقتصاد و صنعت جهانی و اقتصاد و صنعت جنگی که شامل هواپیمای جنگی، سلاحها، پهپادهای جنگی، بمبهای مختلف میشوند به هم گره خوردهاند و مخرب عمل میکنند. در چنین جو مخرب عقلکور سرمایه داران بی احساس مخرب تر و با احساسکور ایدئولوژیکی مردم فقیر دشمن تر و با هم سر قدرت انحصارگرایانه در داخل هر کشور و در سطح جهانی بیشتر از گذشته درگیر هستند، مثلا یک سر جنگ اسرائیل و فلسطین وجنگ روسیه و اوکراین در دست ایدئولوژیی مذهب صهیونیستی افراطی، مذهب شیعه افراطی جمهوری اسلامی و مذهب سُنی افراطی در فلسطین هستند. به نوعی یهودیت، شیعه و مسیحیت افراطی هم در جنگ روسیه و اوکران نقش بازی میکند. سر دیگر این جنگها در دست سرمایه داران مفتخور است. این سرمایه داران به فرمان عقلکور حاکم بر ذهن و روح خود احساس خودشان را زیر پا له و به فرمان عقلکور انحصارگرای حاکم بر ذهن و روح لجن خود با مردم فقیر کشورهای ضعیف وارد جنگ تا با قربانی و غارت آنها مشکلات داخلی کشور ثروتمند خود را حل کنند. مردم فقیر در اوکراین و نوار غزه، کرانه باختری، لبنان، ایران و منطقه باید تاوان مالی و جانی این جنگهای انحصارگرای سرمایه داری را پس بدهند. با این غارت و کشت و کشتار عقلکور سرمایه داران و علم آنها انحصاری تر و مطلقگراتر و سرمایه داران بیشتر از احساس کم میآورند. آنها به فرمان عقلکور حاکم بر ذهن و روح متعفن خود به بچههای دختر و پسر و به بعضی از زنها تجاوز و فیلمهای پورنوگرافی تماشا میکنند تا کمبودهای احساسی آنها بطور کاذب بر طرف شود. رقبای بی احساس آنها از گندکاری و تجاوزکاریهای آنها ویدیو تهیه میکنند تا سر فرصت آنها را لو و از صحنه سیاست و رقابت عقب برانند. متقابلا به برکت غارت و جنگ سرمایه داران مردم در کشورهای فقیر ضعیف تر، فقیر تر، بی عقل تر و در نبود عقل بیش از حد منزوی، متوهم، احساساتی و بیش از حد گرفتار احساسکور ایدئولوژیها، بخصوص مذهب افراطی میشوند. دوباره از نو تضاد و دشمنی و جنگ عقلکور سرمایه داران و احساسکور ایدئولوژیکی مردم فقیر بیشتر میشود. جوامع بیشتر دو قطبی و باتلاقهای نظام سرمایه داری انحصاری تر و تضادهای طبقاتی بیشتر و اگر اصلاح نشوند نظام سرمایه داری در باتلاق خود به یک ایدئولوژی کاملا بسته و ضد خود و ضد جهان تبدیل میشود تا مرز جنگ جهانی سوم.
خوشبختانه علم آب پاک روی دست همه میریزد
من علم قوی و دامن گستر و حتی به دهات عقب افتاده ترین کشورها هم رسیدهام. مردم عادی با من رشد و روی چگونگی رشد هم تاثیر داریم. اکثر دانشمندان و صاحب نظران از افراد فقیر جوامع مختلف بودهاند.
من علم به شما سرمایه داران انحصارگرا هشدار میدهم که کور خواندهاید. در اصل این من بودم که هیتلر و شوروی سابق را نابود کردم. این من هستم که چمهوری اسلامی را با آگاهی مردم ایران سرنگون میکنم. اگر شما سرمایه داران و نظام سرمایه داری شما زیادی مرا محدود و انحصاری کند و جلوی رشد جهانی مرا بگیرد. نظام سرمایه داری شما را تا آن حدی انحصاری و مطلقگرا بار میآورم که بیش از حد دو قطبی و به ایدئولوژی بسته کامل، مثل مذهب و کمونیسم تبدیل شوید تا در رقابت و جنگ با هم بیشتر راکد، منزوی، متوهم و تا مرز نابودی با هم بجنگید.
شما مردم عادی ایران و جهان هم بدانید که هر چند نظام سرمایه داری علم را انحصاری میخواهد، ولی مدام من علم رشد و به جهانیان بیشتر سرایت میکنم. شما مردم جهان با کمک من بیشتر آگاه و با انحصاری شدن من در دست عدهای میلیاردر مبارزه کنید، مثلا سلاحهای جنگی که در عزه و اوکراین بکار میروند تا شبکههای اجتماعی اینترنتی و هوش مصنوعی همگی از من علم ساخته شدهاند. اگر این جنگها، اقتصاد جنگی و این رسانهها توسط شما مردم آگاه و با کمک من علم در سطوح مختلف کنترل و اصلاح نشوند دودشان در چشم همه، بخصوص مردم فقیر و نا آگاه میرود که یا صاحب علم نیستند و یا از من علم کم بهره و یا بد بهره بردهاند. خطرهای جنگها و اینترنت بیشتر برای بچهها، زنان، نوجوانان و جوانان ضرر دارند و افراد افراطی را تحتالشعاع قرار داده تا افراطی رشد کنند.
خوشبختانه مبارزات طبقه متوسط و طبقه کارگر برای اصلاح نظام سرمایه داری در تمام کشورها بارزتر است. شما مردم و صاحب نظران در هر کشور و در سراسر جهان با هم همفکری و همکاری کنید. عقل سلیم، احساس سالم و من علم را در سطحهای مختلف درست، بجا و به موقع یادگرفته و به کار بندید که تا بتوانید مشکلات جهانی را درست تر فهمیده و این غول سرمایه داری ایدئولوژیک زده را در هر کشور و در سراسر جهان با فراز و نشیب زیاد مدام اصلاح کنید.
در زمینههای مختلف من علم، عقل سلیم و احساس سالم خودتان را در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست درست بکار بندید تا همگی در رابطه با هم درست و علمی رشد کنیم، اگر چنین شود انحصار علمی من از دستان عدهای سرمایه دار و یا معدود کشورها کم کم خارج میشود. من که همگانی تر شوم از رشد انحصارگرایی من هم کاسته و منفعتم به همه میرسد. بیشتر پشتوانه مردمی پیدا میکنم، یعنی اگر شما مردم ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی من را درست بفهمید و در اجتماع و محیط زیست درست بکار بندید. متقابلا من علم توسط شما مردم با واقعیات درونی شما (ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی) درست تر آشنا و واقعیات درون شما با من درست تر رشد میکنند. از طرفی دیگر من که توسط شما مردم در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست درست بکار بروم، من و واقعیات اجتماعی و محیط زیست در رابطه با هم درست رشد کرده و متقابلا هر دو ما بر رشد شما مردم از نو تاثیرات درست ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی میگذاریم. آثار این رشد و تکامل علمی و انسانی را اگر درست و بجا باشند در فرد و افراد میبینید، مثلا در خانواده بچهها حساس و باید حساب شده متناسب با میزان رشد سنی آنها ذهن، روح، عقل، احساس و جسم آنها درست رشد کنند. بخشی از رشد آنها با غذای سالم و بخشی دیگر با حواس پنجگانه است. حواس پنجگانه هم بخشی از سخت افزار بدن هستند که نرم افزار آنها در درجه اول عقل و احساس و در درجه دوم عادتها و گرایشها هستند. بچهها به این حواس پنچگانه و به عقل و احساس، بخصوص در رابطه با مادر و پدر بیش از حد وابستهاند. با کمک عقل و احساس خود و با کمک عقل و احساس مادر و پدر واقعیات بیرونی را لمس و ذهن، روح، عقل، احساس و جسم خود را رشد میدهند. هر چه این بده و بستانهای درونی بچهها با دنیای بیرون و با واقعیات خانواده، اجتماع و محیط زیست هماهنگ تر باشند رشد این بچهها سالم تر و در خانواده و در اجتماع موفق تر و سر بلند تر خواهند بود.
یک چنین جامعهای بیماری ذهنی، روحی و جسمی ندارند. اجتماع و محیط زیست آنها هم قانونمند و رشد و تکامل دارند. این آثار رشد، پیشرفت و تکامل را به صورت سیستماتیک در اقتصاد، صنعت، سیاست، فرهنگ، حقوق و قانون فردی و اجتماعی، علوم طبیعی و علوم اجتماعی (روانشناسی و جامعه شناسی) و مراکز اداری و آموزشی در سطح بالا خواهیم دید که انحصارگرایی کمتر و آگاهیها و کار منظم تشکیلاتی در جامعه در سطح خیلی بالا رشد دارند. در سراسر جهان با کنترل و تنظیم و اصلاحات پی در پی انحصارگرایی و مطلقگرایی ایدئولوژی سرمایه داری ترمز زده میشود تا نتواند همه چیز را به مردم جهان تحمیل کند. این قدم اول نزدیکی به گلوبالیسم جهانی است، ولی یکشبه اتفاق نمیافتد.
از حالا تا آن موقع چه باید بکنیم؟
من علم اول از خودم شروع میکنم. به کوری چشم سرمایه داران بی احساس گرفتار عقلکور، من علم در طبقات مختلف نفوز و با مردم با هوش برعلیه عقلکور سرمایه داران بی احساس میجنگیم. اما شما مردم ایران و جهان هم باید دو نفره و سه نفره و چند نفره کار تشکیلاتی هستهای را شروع کنید. فردی و جمعی در هر زمینه و در هر سطحی کار تشکیلاتی بکنید. هر مشکل سیاسی و غیر سیاسی که در هر سطحی برای شما مردم پیش میآید آن را بررسی کنید که آیا راه حل عقلی لازم دارد و یا راه حل احساسی. یا هر دو راه حل را در رابطه با هم در سطحهای مختلف میطلبد. اگر به تشخیص درست نرسیدید بهتر است که با کس و یا کسانی که به آنها اطمینان دارید و آنها در باره آن موضوع و مشکل مشخص اطلاع بهتری دارند مشورت بکنید، البته این را در نظر بگیرید که در درجه اول این شما هستید که باید راه حل را نهایتا درست تشخیص داده و بکار بندید، مگر اینکه آن کار از دست شما بر نیاید و کس دیگری که وارد تر و توانایی انجام آن را دارد آن را انجام دهد. اما بسیاری از مشکلات فردی و جمعی راه حل جمعی میطلبند و باید همراه با کار دسته جمعی و تشکیلاتی جلو بروند. کارهای رقابتی افراد اگر توانمند باشند در رقابت از پس هم بر میآیند و مبادلات متنوع و متوازن بین افراد بوجود میآورند. آنها در چهارچوب کلی تر همدیگر را تکمیل تر و همکاریهای بیشتری را بوجود میآورند و از انحصارگرایی در زمینههای مختلف میکاهند. هر مشکلی راه حل عقلی و احساسی خودش را میطلبد. این راه حل عقلی و یا احساسی و یا هر دو با واقعیات درونی (ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی) فرد و افراد و واقعیات اجتماعی و محیط زیست رشد دارند و روی رشد هم تاثیر دارند، پس بنابراین جایی که باید عقلی برخورد کرد احساسی برخورد نکنیم و جایی که باید احساسی برخورد کرد عقلی برخورد نکنیم. جایی هم که در برخورد با واقعیات باید از هر دو استفاده کرد. اندازه برخوردهای عقلی و احساسی را بدانیم تا رشد ما از درون با اجتماع و محیط زیست درست باشند. در همه حال احتیاج به مشورت عقلی و احساسی و کمک گرفتن از من علم دارید.
با کار تشکیلاتی و همکاری شما مردم با من علم در ایران و در سطح جهانی اولا من و شما در رابطه با هم رشد کرده و از افراط و تفریط و انحصار من و شما مردم در کشورهای مختلف کاسته میشود. شما مردم با پشتوانه من خودآگاه تر و از هر ایده و نظر و عقیده افراطی و از هر ایدئولوژی افراطی، بخصوص از احساسکور مذهبی افراطی راکد که ضد عقل سلیم، احساس سالم و علم است فاصله میگیرید. دوم شما مردم و من علم قدرتمند تر و از انحصار من در دست سرمایه داران میلیاردر کاسته میشود. به همین نسبت از انحصارگرایی، دشمنی و جنگهای عقلکور سرمایه داری و احساسکور ایدئولوژیها، بخصوص مذهبی افراطی کاسته میشود. اگر من علم، عقل سلیم و احساس سالم شما مردم ایران و جهان درست با هم رشد کنیم پیروز تر شده و ما با هم بیشتر به گلوبالیسم نزدیک تر میشویم.
جمهوری اسلامی دارای ایدئولوژی بسته، منزوی و ضعیف و به فرمان من علم رفتنی است. با تمام محرومیتها و محدودیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و با بستن مدارس و دبیرستانها و دانشگاهها نتوانستند و نمیتوانند که جلوی رشد من علم و شما مردم ایران را بگیرند. همینکه تجارب و شناختهای تلخ زمان شاه و بخصوص بعد از انقلاب ۵۷ شما را آگاه کردند و شما از مذهب افراطی هزار و چهارصد ساله فاصله گرفتید این خودش علم، آگاهی و قدرت است. همینکه به بهانههای ایدئولوژیکی مذهبی، ناسیونالیستی، قومی و کمونیستی افراطی نتوانستهاند شما را به جان هم بیندازند این خودش آشتی من علم با شما و شما با من است. جنبش مهسا نشان داد که جامعه ایران آتشفشانی است که خواموش نمیشود. ما مبارزه دختران و زنان را کاوه وار هر روز گسترده تر در کوچه و خیابان میبینیم. این نشان دهنده این است که جامعه ایران زنده، رشدیابنده و به عقب بر نمیگردد. در کف خیابان موهای افشان دختران درفش کاویانی است که حکایت از آتش آتشفشان درون ما دارد که هر روز توفنده تر میشود. اینها نشان میدهند که من علم با شما در رابطه با هم و برای هم رشد کرده و اصالت بیشتری پیدا کردهایم. ما در رابطه با هم آگاه تر و قوی تر از گذشته و برای هر نو شرایط بحرانی آماده میشویم از جمله قیام گرسنگان. شما مردم آگاه ایران و شما یک درصدیهای مردمی از همین حالا خودتان را همه جوره آماده کنید تا بتوانید به موقع در داخل کشور قیام تودههای گرسنه را رهبری کنید. مواظب عوامل نفوزی و رهبران قلابی هم باشید. رهبری درست در همین هستهها و تشکلهای دو نفره، چند نفره خودتان رشد میکند. سعی کنید همدیگر را بهتر و آگاهانه تر و با مسئولیت درست تر و بیشتر بشناسید و با هم در هر سطحی بهتر و درست تر کار کنید تا رهبری را در خود و در همدیگر زنده کنید و درست رشد بدهید. این آن چیزی است که علم و مادرمان زمین و قانون فیزیک حاکم بر همه ما میخواهند.
موفق باشید. پیروز و سر بلند ایران عزیز ما
اکبر دهقانی ناژوانی
*