با نقل خاطرات ترورهای محسن رفیق دوست عدهای حیرت کردند. این که این چه کاریست؟ چه «نقشه»ای در کار است که رژیم اینچنین پاس گل به مخالفانش و منتقدان خارجیاش میدهد؟ آنقدر وضع خراب است که دفتر او بیانیه روانپریشی برای او میدهد. اما پاسخهای رفیق دوست به اندازه کافی اقناع کننده هست و نیاز به هیچ مدرک و شاهدی ندارد. بیش از آن حقیقی است که دروغ باشد. شاید اندکی خالیبندی کرده باشد اما فقط اندکی.
چرا محسن رفیق دوست راست میگوید؟
برای پاسخ به این چرایی باید کمی به روانکاوی محسن رفیق دوست پرداخت. این که چرا پس از این همه سال حالا.. آنهم پس از ۸۵ سالگی؟ و نکته در همین عدد ۸۵ نهفته است.
محسن رفیق دوست، یک بارفروش میدان تره بار که بدون گذراندن دبیرستان حتا هنگامی که علاوه بر مقامهای باد آورده، ثروتهای کلان رانتخواری، مدرک دکتری از آسمان برایش نازل شده عقلش قد نمیدهد که به اندازه کافی دارد و نمیتواند ادای آدم حسابیها را در بیاورد. هنوز ولع شهرت طلبیاش اقناع نشده بود. او در این سن دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت. به دلیل سواد و کلاس پاییناش درک نمیکند که همین حالا هم بسیار بیش از آنچه که لایق است دریافت داشته است: نام، مقام، مدرک تحصیلی هر چند کیلویی، ثروت و... و اینها برایش کافی نیست. شاگرد بیسواد میدان تره بار درکی از داشتههایش ندارد و بیشتر میخواهد. از این روست که میزند به سیم آخر، همانجا که «علی بی غم» فیلمفارسیها میگفت: خدایا غرقش کن ما هم روش!
ترورهای موفق برای اهلش نوعی کردیت و افتخار است. اما حیف بود محسن رفیقدوست بمیرد و زحمت کشیده او را علی فلاحیان بالا بکشد. فردای ترور میکونوس و نیز ترور بختیار این علی فلاحیان بود که در یک کنفرانس خبری این کردیت را به پای خود نوشت. اگر ترور افتخار است چرا زحماتش را رفیق دوست بکشد و حالش را علی فلاحیان ببرد؟ از همین روست که امروز علی بی غم ما زده است به سیم آخرو حقیقت را عریان میکند: او فرمان ترورها را داده است.
محسن رفیق دوست هیچ دوستی ندارد. کسی سلامش را هم پاسخ نمیگوید. چنین آدم هایی بجز دست آورد حتا مزخرف و ضد ارزش چه چیزی برای دیگران دارند که جلب توجه کند؟ انسانهایی با ولع شهرت حاضرند به صورتشان کصافت هم بزنند تا معروف شوند. خالکوبیهای توی صورت توسط کسانی صورت میگیرد که از چهره ظاهری خود راضی نیستند. و محسن رفیق دوست از خود راضی نیست. از داشتههایش راضی نیست. از همین رو در افشاگریها حد و مرز نگه نمیدارد. اگر در ترور امتیازی هست چرا خود او که مجری کار بود این «افتخار» را حمل نکند و بدهد علی فلاحیان یا دیگری بالا بکشد؟
معروفیت هرچه بیشتر تنها محرک او جهت این افشاگریهای تف سربالا است.
محسن کردی
*