کنسرت ابراهیم حامدی (معروف به ابی) خواننده ۷۶ ساله در استانبول با حضور چهرههای وابسته به جمهوری اسلامی در ردیف جلو بار دیگر همانند کنسرت وی در امارات جنجالی شد. وی در امارات حاضر نشد ترانه خلیج فارس را بخواند و آن را نفی کرد. قیمت بلیط کنسرت وی در استانبول از ۱۲۰ دلار تا ۵۰۰ دلار بود. مشخص نیست آیا مهمانان ویژه ردیف اول پانصد دلار را پرداختهاند یا "میهمان ویژه" بودهاند که به باور نگارنده از امثال ابی و بقیه خوانندههای دوره گرد که در شهرهایی مثل لس آنجلس، دبی و استانبول نان به نرخ روز میخورند و پول جارو میکنند، ابدا بعید نیست که برای جلب محبت جمهوری اسلامی نمایندگان ویژه رژیم را در ردیف جلو قرار دهد و هنگام معرفی هدفمندانه تک تک آنها، این فرستادگان ویژه از صندلی خویش برخاسته و بوسه بسوی "صندلیهای عقب" پرتاب کنند و هزاران به اصطلاح هموطن با کف و سوت و هورا از آنها استقبال کنند. صحنههای بسیار رقت انگیز و مایوس کنندهای بود. صحنههای سوال برانگیز که آیا ما واقعا لایق دموکراسی هستیم یا نه؟
در طی قیامهای چند سال گذشته از جمله دی ۹۶، آبان ۹۸، جنبش ژینا (مهسا) هزاران جوان وطن پرست جان و چشم و هستی خود را از دست دادند. اما با این حال هزاران هموطن برای کنسرتهای "هماهنگ شده" با جمهوری اسلامی با پرداخت هزینههای گزاف و خرید بلیطهای چند صد دلاری و دیدن کنسرتهای خوانندگانی که هم از توبره میخورند و هم از آخور، به کشورهای همسایه سفر میکنند. این در حالی است که میلیونها ایرانی به نان شب محتاج هستند و این بی غمان ذرهای "غم" آنها را ندارند اما برای امثال ابی چند صد دلار دارند.
ابی در حالی که طبق معمول دولا شده بود در معرفی تک تک صادراتیهای ردیف جلو میگوید: آقای رشیدپور هم امشب مهمون ما هستن...ای جوون". و با کف و سوت تماشاچیان مواجه میشود. رشیدپور بعنوان "خون شور" و طرفدار پروپاقرص رژیم، قاسم سلیمانی و سپاه میباشد. ابی نیز بعد از انقلاب با معلق ۱۸۰ درجهای ترانه " مولای سبز پوشای اعتبار عشق" را برای خمینی خواند و گفت " شب بی دریغ بود، من تلخ و نا امید، تو میرسیدی و خورشید میرسید؛ اعجاز تو به من جان دوباره داد". وی در مورد امتناع از خواندن ترانه خلیج فارس در دبی گفت "خلیج فارس ربطی به وی ندارد و موضوع سیاسی بین امارات و ایران است".
حضور چهرههای وابسته به جمهوری اسلامی در کنسرت چند روز پیش ابی در استانبول مرا بیاد حضور شاهزاده رضا پهلوی و همسر گرامی ایشان در کنسرت ابی در آمریکا میاندازد، که نشان میدهد برای امثال ابی پرنسیب و وطن معنا ندارد. آنچه که مهم است منافع شخصی و پول است که مرا بیاد آهنگ دیگری از گروه بوم تاون راتس (Boomtown Rats) بنام (Looking After Number One) میاندازد که دو سال قبل از انقلاب نواخته شده بود. شوربختانه در آن کنسرت شاهزاده رضا پهلوی بعنوان یکی از اعضای گروه موسیقی ابی به نوازندگی جاز درام و همراهی با صدای ابی پرداختند. جالب و گویاتر از همه اینجاست که رسانههای طرفدار شاهزاده که در اینگونه موارد همراهی یک خواننده با مامورین جمهوری اسلامی را پیراهن عثمان کرده و با حملات و اتهامات و توهینهای بیشمار بقول عامیانه "ول کن معامله" نخواهند بود، در مورد کنسرت چند روز پیش ابی در استانبول سکوت اختیار کردهاند. چرا؟ من واقعا نمیدانم. اگرچه شیوه برخورد گزینشی این نوع رسانههای عمدتا لندنی بر همگان عیان است.
کلام آخر اینکه نوشتن در مورد فرصت طلبی امثال ابی و طرفداران متمول وی، اگرچه باید کاملا بی اهمیت باشد (که است)، اما در چارچوب سابقه ۴۶ سال فریب و نیرنگ و دورویی جمهوری اسلامی برای بقا و مهم تر از همه، مذاکرات جاری سازش و مماشات با آمریکا، نشان از آن است که متاسفانه حداقل بخشی از ملت ایران با غفلت و مسامحه و فرویش از اصول، بازیچه دست جمهوری اسلامی و عوامل آن شده است. و از آنجایی که حفظ نظام از اوجب واجبات و به گفته خمینی حتی برتر از حفظ جان امام زمان است، در این سال سرنوشت ساز به احتمال زیاد بعد از جامهای زهر جنگ و برجام، خامنهای سرانجام جام زهر نافرجام را خواهد نوشید تا امثال ابیها از کنسرتهای تایید شده با حضور مهمانان ویژه مثل رضا رشیدپور و شاهزاده رضا پهلوی درآمدهای هنگفت کسب کرده و اپوزیسیون غافل همچنان در اندرخم همان "کوچه اول" مثل همیشه سرگرم زد و خورد با یکدیگر باشند. زیرا به طرز ساده لوحانه، هرگز پیچیدگی حیله بازی و شگرد مزورانه "آخوندها" و مکاری آنها را به درستی درک نکردهایم و با خوشخیالی از کنسرتی به کنسرت دیگر در میغلتیم. و با این خوش بینی ساده لوحانه، بقول سعدی باید گفت: "ترسم نرسی به کعبهای اعرابی که این ره که تو میروی به ترکستان است"، مگر اینکه در این سال سرنوشت ساز از خواب غفلت بیدار شویم، و دوست و دشمن را از یکدیگر "تمیز" بدهیم؛ قبل از آنکه دیر شود.
عبدالستار دوشوکی
*