اگرچه جریان جمهوری خواهی در تاریخ معاصر ایران ریشهدار بوده و قدمت آن از مشروطهخواهی بیشتر است اما به عنوان یک آلترناتیو جدی و متمایز در عرصه سیاسی در ۸ سال اخیر بعد از دی ۹۶ مطرح شده است. تا قبل از اعتراضات دی ۹۶، اصلاح طلبی به عنوان شقی از مشروطه ولایی در تکاپو برای تغییرات سیاسی دست بالا را داشت. بعد از آن بازگشت به مشروطه پادشاهی و یا تاسیس نظام جدید جمهوری دو گزینه اصلی در سپهر سیاسی ایران شدهاند.
در این ۸ سال تشکلها و کنشگران جمهوری خواه چه در عرصه های سیاسی و چه میدانی و چه مجازی کوشیدهاند تا وجوه مختلف جمهوری خواهی را تبیین و موقعیت آلترناتیوی آن را تقویت کنند. بخصوص کسانی که در برابر پروژه بازسازی پادشاهی پهلوی ایستادند و مقابله فعال انجام دادند. برخی از جمهوری خواهان با خطای راهبردی آب به آسیاب آنها ریختند. اگرچه دیرهنگام متوجه مشکل جریان پهلویطلب شدند اما این آگاهی به شرطی که پایدار شود، مثبت است.
فرایند رو به جلوی جمهوریخواهی، هم در شکل سازمان یافته و برنامهریزی شده جریان داشته و هم به شکل خودجوش ولی هماهنگ حول ایده مرکزی. تنوع مواضع بین گروهها و جریانهای جمهوری خواه حول دیدگاههای سیاسی، ساماندهی به اقتصاد، درجه جدایی دین و دولت، حل بحران مرکز-پیرامون، نوع جمهوری (ریاستی- پارلمانی)، نحوه مواجهه با جریانهای رقیب( مشروطه- اصلاح طلبی)، نگاه جهانی بالا است که طبیعی بودن و گسترده بالای اجتماعی آن را نشان می دهد. اما از سوی دیگر ایجاد هماهنگی بین آنها را دشوار میکند.
جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» نقطه عطفی در رشد فعالیت های جمهوری خواهی غیر ایدئولوژیک و مقید به دموکراسی بود و باعث گسترش فعالیتها، تاسیس تشکل های جدید از نسلهای جوان و تشکیل ائتلاف «همگامی برای جمهوری سکولاردموکرات در ایران» از سوی تشکلهای شناخته شده و دارای فعالیت مستمر در حوزه جمهوری خواهی شد. در ۳ سال گذشته روند نزدیکی و همافزایی رشد داشته اما به حد مطلوب و مورد نظر نرسیده است. اما این اتفاق امری موردی و یا ناشی از بحثهای حاشیهای نیست، بلکه محصول اختلافنظرها و روشهای متفاوت است.
تشکیل ائتلاف یا جبهه بزرگ جمهوریخواهی بدون توجه به این مسائل و ارائه راهکار موثر برای عبور از موانع و پایبندی خدشه ناپذیر به دموکراسی، مرزبندی جدی با مشروطهخواهی و اصلاحطلبی، موازین حقوق بشری، یکپارچگی ایران، استقلال کشور و حاکمیت ملی شدنی نیست. طرح این مساله بدون شناخت و با نگاه سادهاندیشانه که ارادهگرایانه با جمع کردن سریع چند گروه و کنشگر جمهوریخواه میتوان به سرمنزل مقصود رسید، نه تنها به نتیجه نمیرسد، بلکه مشکلآفرین شده و به اعتبار جمهوری خواهی آسیب میزند. حسن نیت کافی نیست بلکه باید در عمل کوشید که چهره مشتت، رها و پراکنده از جمهوریخواهی در افکار عمومی شکل نگیرد.
هر کس و یا گروهی که ادعا کند که الان در حال تشکیل جبهه و یا ائتلاف بزرگ جمهوری خواهی است، یا درکی از سیاست ایران ندارد، یا یک پوپولیست است و دنبال یک شبه ره صدساله رفتن و یا تحقق پروژههای شخصی! سیاست هم مثل دیگر حرفهها و فنون افراد خاص خودش را طلب میکند که با مطالعه، پشتکار و تجربه عملی حاصل میشود. سامان دادن به جریان جمهوری خواهی در ایران نمیتواند خارج از تشکل محوری و مسیر طی شده انجام شود! توجه به جمعهایی که تجربه داشته و موقعیت کنونی جمهوریخواهی محصول تلاشهای آنها است، ضرورت دارد. اگر کسی واقعا میخواهد خدمتی به جمهوری خواهی بکند، نخست نیاز است که شناختی از روند طی شده و تاریخچه فعالیتهای جمهوری خواهی و پروبلماتیک آن داشته باشد.
به فعالانی که جدیدا به جمع کنشگران جمهوریخواه پیوستهاند اعم از نسل جدید و یا کنشکرانی که قبلا در کنار پادشاهیخواهان بودند یا در چارچوب عام دموکراسیخواهی فعالیت میکردند و یا در ارتباط با اصلاحطلبان بودند، پیشنهاد می کنم یا به تشکلهای موجود بپیوندند و یا اگر تناسبی با آنها ندیدند تشکل و یا شبکه جدید درست کنند. ابتدا از فعالیت های کوچک و درخور ظرفیتشان شروع کنند و تلاشهای مستمر داشته باشند. از موازی کاری و اختراع چرخ از نو خودداری کنند. از ابتدا دنبال کارهای بزرگ نباشند. این مسیر نتیجه نمیدهد.
یکی از آفات بزرگ سیاست ورزی برونمرزی گسست از واقعیت و نداشتن تصویر درست از جایگاه و ظرفیت خود است که میتواند به بیراهه دنکیشوتیسم منجر شود. در سه دهه اخیر شاهد فیل هوا کردنهای متعددی از سوی عدهای از داعیهداران سیاسی بودم که هر بار فیل هوا شده به سرعت و به شدت متلاشی شده و حباب آن ترکیده است اما این جمع به جای درس گرفتن و پاسخگو بودن باز در مقطع بعدی فیل دیگری هوا کردند و روز از نو و روزی از نو! در حالیکه کار بزرگ از استمرار کارهای کوچک موثر و جهش کیفی در تجمیع کمیت حاصل میشود. خارج از کشور نیز کسری از داخل است نه بدیل آن.
یکی از مزیت های اصلی جمهوری خواهی بر مشروطهخواهی و «دموکراسی خواهی» پرهیز جریان اصلی آن از فیل هوا کردن و تشکیل شوراهای رهبری و و مدیریتی و ائتلافهای زودگذر است که فقط در اذهان تشکیل دهندگان آنها وجود دارد. از کوشندگان جدید جمهوری خواهی انتظار میرود که گرفتار این بیراههها و دامها نشوند که هم ظرفیت فردی آنها را زایل میکند و هم بر ناامیدیها و شکستها میافزاید. هیچ فرمول جادویی وجود ندارد و خارج از تشکلهای فعلی و تشکلمحوری نیز کار خاصی برای ساماندهی بهتر به جمهوری خواهی نمیتوان انجام داد. البته رسیدن به این هدف که ضروری است از دل مشارکت همه جریان های واقعی جمهوری خواه دمکراسیطلب حاصل میشود؛ منتهی با نگاهی واقعبینانه، توجه حرفهای به سیاست ورزی و دوری از رویکردهای تخیلی.