Monday, May 19, 2025

صفحه نخست » دعواها در مذاکرات با آمریکا درباره «صورت‌بندی رسانه‌ای عقب‌نشینی» است

asefi.jpgتوافق، نه خیانت است نه تسلیم؛نجات ملی از دل بن‌بست اتمی

حمید آصفی

اظهارات مقامات ایرانی، نشان می‌دهد که سیاست رسمی جمهوری اسلامی در مواجهه با آمریکا و مذاکرات، بیشتر یک نمایش مدیریت‌شده برای کنترل افکار عمومی داخل است تا یک دیپلماسی راهبردی مبتنی بر منافع ملی.

وقتی عراقچی می‌گوید «پیام کتبی آمریکا نرسیده»، اما هم‌زمان وزرای خارجه عمان و قطر در تهران‌اند، و سفرها پشت درهای بسته انجام می‌شود، روشن است که حقیقت پنهان نگه داشته شده و حتی از انتشار یک عکس ساده از ملاقات و مذاکرات با ویتکاف نیز ابا دارند.

واقعیت این است که چارچوب مذاکرات مشخص است و دعوا بر سر جزئیاتی است که در دل همان پروپوزال‌ها آمده، نه بر سر اصل مذاکره.


دعواها درباره «اصول» نیست، بلکه درباره «صورت‌بندی رسانه‌ای عقب‌نشینی» است. به همین دلیل نظام ترجیح می‌دهد هیچ چیزی رسمی نباشد، اما همه‌چیز غیررسمی پیش برود.

رهبران جمهوری اسلامی، برخلاف جامعه ایران که «مذاکره» را پدیده‌ای طبیعی و حتی ضروری برای گره‌گشایی از زندگی می‌داند، همچنان آن را تابو کرده‌اند. حتی وقتی حماس با اسرائیل مذاکره می‌کند، رهبری آن را «کار خوب» می‌خواند، ولی جمهوری اسلامی هنوز می‌ترسد یک عکس از دیدار با آمریکایی‌ها منتشر کند. این یعنی دیپلماسی هنوز گروگان دستگاه امنیتی و ذهنیت ایدئولوژیک است.

حاکمیت می‌خواهد هم امتیاز بگیرد و هم به هوادارانش نشان دهد که سازش نکرده. این دوگانه‌سازی به بن‌بست ختم شده، چون در دنیای واقعی نمی‌توان هم امتیاز گرفت و هم ژست قهرمانانه گرفت.

غنی‌سازی، به‌جای آنکه ابزاری برای چانه‌زنی در خدمت توسعه کشور باشد، به تابوی ایدئولوژیک تبدیل شده است. هر طرحی که شامل فریز موقت یا محدودیت فنی در قبال برداشتن تحریم‌ها باشد، با مقاومت حاکمیت مواجه می‌شود. چرا؟ چون نظام غنی‌سازی را به‌عنوان سمبل مقاومت مصنوعی خود تبلیغ کرده و عقب‌نشینی از آن، فروپاشی اسطوره‌ی دروغین «اقتدار» را به دنبال دارد.


این اسطوره‌سازی، حالا تبدیل به مانع اصلی پیشرفت توافق مذاکرات شده است. در واقع، غنی‌سازی نه «حق مسلم ملت»، بلکه به یک بت تبلیغاتی بدل شده که اجازه نمی‌دهد ملت از تاریکی عبور کند.

جهان وارد رقابتی جدید بر سر تکنولوژی، انرژی ارزان و هوش مصنوعی شده است. ایران با داشتن نیروی انسانی آماده، اما گرفتار در تحریم، فساد و بی‌برنامگی، دارد فرصت تاریخی خود را از دست می‌دهد.


درحالی‌که امارات وزارتخانه هوش مصنوعی دارد، ایران سازمان مربوطه را هم منحل کرده است. سرمایه‌گذاران جهانی به‌دنبال کشورهایی‌اند که پیش‌بینی‌پذیر، شفاف و باثبات باشند. ایران نه تنها از این شرایط بی‌بهره است، بلکه خود را به‌طور عامدانه در موقعیت بحران دائم نگاه داشته تا دستگاه امنیتی‌اش مشروعیت باقی‌مانده را حفظ کند.

ایران یا باید وارد یک توافق جامع با آمریکا شود یا آماده هزینه‌های سنگین تقابل باشد. پلن بی‌ای که جمهوری اسلامی از آن حرف می‌زند، چیزی جز بن‌بست، مکانیزم ماشه، خرابکاری، و و شاید جنگ نیابتی نیست. این یعنی حکومت در آستانه سقوط در دره‌ای‌ست که خود آن را با «مقاومت مصنوعی» کَنده است.

پلن بی برای آمریکا هم مشخص است: فشار مستمر، مهار منطقه‌ای، تهدید مستمر خرابکاری، و در صورت لزوم، برخورد مستقیم.


زمان‌بندی برخورد ممکن است از امروز تا چند ماه آینده رخ دهد، اما بالاخره تکلیف نهایی روشن خواهد شد.

انتخاب، امروز میان تسلیم نیست، بلکه میان مدیریت هوشمندانه خروج از بحران یا پذیرش فاجعه است.


لغو کامل غنی‌سازی نه برباد رفتن ناموس است و نه تجزیه شدن خاک کشور. اگر تعلیق و لغو آن بتواند توسعه را ممکن سازد، نباید درنگ کرد. حفظ پروژه‌ای که بیشترین زیان را به کشور وارد کرده، نه عقلانی است و نه اخلاقی.

ایران نیاز به توافقی دارد که ضمن برداشتن تحریم‌های اولیه و ثانویه، امکان بازگشت به نظم اقتصادی جهانی را فراهم کند.


راهکار واقعی، نه جنگ است و نه ایستادن زیر سایه توهم. راهکار، یک توافق جامع، منطقه‌ای و چندجانبه است که ایران را از حالت حکومت امنیتی به یک دولت توسعه‌محور منتقل کند. این تنها انتخابی است که مانع نابودی بیشتر می‌شود.


توافق، نه خیانت است و نه تسلیم. بلکه نخستین قدم در بازگشت به عقلانیت، قانون و زندگی است.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy