آدمهای احمق دو دستهاند: دسته اول و دسته دوم. هیچ فرقی با هم ندارند، فقط چون تعدادشان زیاد است، در یک دسته جا نمیگیرند! مارک تواین
براوسون درباره پینوکیو میگوید: درون هر انسانی، پینوکیویی چوبین نهفته است که او را به سوی فریب و نادانی میکشاند. برنده کسی است که زودتر این عروسک را بشناسد.
پینوکیو، عروسک خودخواه و سرکشی که با تجربههای تلخ و شیرین، کمکم تفاوت میان راست و دروغ را میفهمد، بهترین نماد برای پینوکیوهای سیاسی است. این داستان با بُعد نمادین قویاش، حتی در تحلیلهای سیاسی کاربرد دارد، چرا که پینوکیوهای سیاسی همانهایی هستند که با بینی درازِ دروغهایشان، خود را دانای کل میپندارند.
برخورد با پینوکیوهای سیاسی، تجربهای بهشدت آزاردهنده است. نه فقط بهخاطر وعدههای پوچ و رفتارهای فریبندهشان، بلکه چون هرگز دروغهایشان را قبول نمیکنند. برای مواجهه با آنها، باید اول بتوانید آنها را بشناسید. این افراد میتوانند چنان شما را در تارهای فریبشان گرفتار کنند که به عقل و منطق خود شک کنید.
در فضای مجازی، نمونههای فراوانی از این پینوکیوهای خودشیفته و مغرور دیدهام. یکی از آنها فردی بود که خودش را در نقش قاضی و حاکم میدید، گویی مجاز است دیگران را تخریب و محاکمه کند. جالب آنکه همین فرد که خود را سیاسی، آزادیخواه و ضدجمهوری اسلامی معرفی میکرد، تنها چند سال پیش به ایران سفر کرده بود و پسرانش زیر پرچمی با نشان خرچنگ عکس یادگاری داشتند. حتی خانوادهاش نیز در بسیاری از تصاویر، با پوشش کامل و حجاب دیده میشوند.او فردی که به دیگران فخر خوردن آیهای گران قیمت می داد ، با کت وشلوار براق که از نشانه ادم های تازه به دوران رسیده است مرتب به دنبال فردی شاخص از اپوزیسون میگردد تا با اوعکس یادگاری بگیرد . جالب است ، دانش نداشته اش را از پادکست های وداستانهای بوتیوپ که در زمان رانندگی و جایجاکردن مسافر بدست میاورد .با اینحال، او در طول بیش از چهار سال فعالیت در کلابهاوس و استیجهای توییتر، خود را آگاه مطلق و دیگران را ناآگاه جلوه میداد. نمونهای زنده از کسی که در توهم دانایی، اسیر پینوکیوی درون خویش است.
نمونهی دیگر، فردیست که تا چند سال پیش شاگرد سادهی یک فروشگاه پوشاک در ایران بوده است ، پس از مهاحرت به دیار فرنگ اما حالا خود را «دکتر جامعهشناس» مینامد--آن هم بدون کوچکترین سابقهی تحصیلات دانشگاهی! او نه تنها مفاهیم پایه را نمیشناسد، بلکه واژههای سادهی فارسی را هم نادرست تلفظ میکند. شغل واقعیاش نه پژوهش اجتماعی است، نه تحلیل علمی؛ بلکه ساختن تصاویر جعلی، پخش اطلاعات نادرست، تخریب شخصیتها و تهمتپراکنی علیه دیگران است. مأموریت او فقط یک چیز است: ترور اعتبار. چنین افرادی در فضای مجازی، با اعتمادبهنفس کاذب، هم قضاوت میکنند و هم حکم میدهند؛ بی آنکه کمترین مسئولیتی بپذیرند.
در زمان حضورم در فضای مجازی، فردی را ملاقات کردم که خود را پزشک مینامید، اما حتی با اصول اولیه طب بیگانه بود. او با ادعاهای عجیب درباره پیداکردن مزدوان وبرچسب زدن به دیگران، مردم را فریب میداد، در حالی که هیچ مدرک پزشکی نداشت و توصیههایش بیشتر به عناصرمامورشبیه بود. این پینوکیوی سیاسی، با روپوش سفید و ژستهای فریبنده، خود را ناجی سلامت اپوزیسیون معرفی میکرد، اما در واقع جز گمراهی چیزی به ارمغان نمیآورد.
یکی دیگر، فردی بود که غرق در مواد مخدر صنعتی و سنتی، با توهمات خود در زیر زمین خانه اش بازی میکرد. او در فضای مجازی خود را رهبر خیرسرمتمرد جلوه میدهد، اما در واقعیت، ذهن آشوبزدهاش حتی نمیتوانست یک جمله منسجم بسازد. با این حال، با اعتمادبهنفسی کاذب ناشی از افیون، دیگران را به پیروی از توهماتش دعوت میکرد، گویی نقشهای کذایی برای نجات مردم دارد.
نمونه دیگرکه واقعا نیاز به درمان فوری دارد، فردی با نام مستعار «کویر» که اسیر سراب بود. او در شبکههای اجتماعی، با وعدههای توخالی و داستانهای خیالی، دنبالکنندگانی را جذب میکرد که گمان میکردند او کلید حل مشکلاتشان را در دست دارد، در حالی که خودش در سرابی از توهمات گم شده بود.کار این کاربر فقط پرداختن به دیگران است واصولا حرفی برای گفت ندارد وحقیری تحقیرشده بیش نیست.
و نمونه آخر، فردی است که خود را به دروغ دانشآموخته تاریخ معرفی میکند، در حالی که دانشجوی فوقدیپلم مکانیک دانشگاه آزاد با معدل ۱۱ بوده است. با این حال، او با اعتمادبهنفسی بیحد، درباره تاریخ جهان و سیاست سخنرانی میکند، گویی سالها در آرشیوهای تاریخی غوطهور بوده است. این پینوکیوی سیاسی، با داستانسراییهایش، بینی خود را هر روز درازتر میکند.
پینوکیوهای سیاسی نمیتوانند خود و تواناییهایشان را درست ارزیابی کنند. آنها دانش و مهارتهایشان را بسیار بیشتر از آنچه هست تصور میکنند. به همین دلیل، متقاعد کردنشان به ترک ایدههای گمراهکنندهشان عملاً غیرممکن است. بدتر از آن، بحث کردن با آنهاست؛ چون در این جدال، شما هرگز برنده نمیشوید. آنها به جای استدلال، با حاشیهسازی و فریاد، خود را پیروز نشان میدهندو فحاشی ایزار انان است .
این افراد بدون فکر کردن به پیامدهای کارهایشان، فقط برای جلب توجه و تأیید دیگران عمل میکنند. مثل عروسکهایی هستند که با نخهای نظرات دیگران حرکت میکنند، بدون اینکه خودشان بدانند چرا کاری را انجام میدهند. کافی است جمعیتی چیزی را تأیید کند، آنها هم بیدرنگ همان مسیر را میروند.
انسان آگاه میداند که هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد، اما پینوکیوهای سیاسی با ذرهای اطلاعات، مغرور میشوند. آنها فکر میکنند همهچیز را میدانند و طوری رفتار میکنند که انگار دیگر چیزی برای آموختن نیست. حتی درباره موضوعاتی که هیچ اطلاعی از آن ندارند، با اطمینان کامل صحبت میکنند. یک انسان عاقل میداند که داناییاش محدود است، اما یک پینوکیوی سیاسی همیشه از همهچیز مطمئن است.
زودباوری، یکی دیگر از ویژگیهای این افراد است. آنها بهراحتی فریب میخورند و دیگران را هم فریب میدهند. سادهلوحیشان باعث میشود بارها در دام همان ترفندها بیفتند. تصمیماتشان شتابزده و غیرمنطقی است و اغلب به پشیمانی منجر میشود. برای مثال، یکی از این پینوکیوها ممکن است بارها اخبار جعلی را باور کند و با آبوتاب منتشر کند، بدون اینکه لحظهای به صحت آنها فکر کند.این افراد در عمل گاهی ابزار دست ماموران میشوند ، بدون انکه بدانند وسیله وسدی در راه رسیدن به مسیرگذرهستند.
بهترین راه برای شناخت پینوکیوهای سیاسی، دقت در نحوه بحث و گفتوگوی آنهاست. آنها بهسرعت عصبانی میشوند و به جای پاسخ منطقی، به تخریب و حاشیهسازی روی میآورند. حتی وقتی همه شواهد علیه آنهاست، با لجاجت از موضع خود دفاع میکنند، چون باور دارند همیشه حق با آنهاست.
مولانا می فرماید :
ز احْمقان بگْریز! چون عیسى گریخت
صحبتِ احمق بسى خون ها که ریخت
اندک اندک آب را دزدد هوا
دین چنین دزدد هم احمق از شما
و
گرچه آمُرزم گناه و زَلّتَش
هم کند بر من سِرایت عِلّتَش
صد کس از گَرگین همه گَرگین شوند
خاصه این گَرِّ خبیثِ ناپسند
بهزعم او، همنشینی با انسانهای نادان، دیر یا زود ما را نیز به همان رنگ درمیآورد. انسان، ناخودآگاه، خصلتهای معاشرانش را جذب میکند. حماقت نیز چون بیماری مسری، چون گری، از فردی به فرد دیگر منتقل میشود.
در فضای مجازی، این سرایت با سرعتی شگفتانگیز رخ میدهد. ما میخواهیم فقط نقد کنیم، اما وارد بازی لودگی و فحاشی میشویم. میخواهیم افشا کنیم، اما به تهمت و جعل کشیده میشویم .
و این دقیقاً همانجایی است که پینوکیوهای مجازی، با بیخردیِ آشکار خود، ما را به همان چاه میکشانند که خود در آن افتادهاند.متأسفانه، افراد زیادی را میبینیم که گرفتار توهم خودبزرگبینیاند، روانپریشانی که به جای درمان، با تریبونهای مجازی تغذیه میشوند. آنها در جهانی خیالی سیر میکنند، جهانی که خودشان در آن عقل کلاند و دیگران باید تابعشان باشند.
و بدتر از آن، دیگرانی هستند که با سادهدلی، این افراد را به استیج میبرند، به آنها گوش میدهند، دست میزنند و تحسینشان میکنند؛ بیآنکه بدانند دارند پینوکیوی دیگری خلق میکنند.با احمق، بحث نکن. با او همنشین مشو. حتی خاموشی هم بهتر از گفتوگو با اوست.چرا که حماقت فقط یک ضعف فردی نیست؛ بیماریای است واگیر، و اگر در کنارش بمانی، بالاخره به تو هم سرایت خواهد کرد.
شاگرد کوچک وسربازایران زمین ، کاوه اردلان