پیشگفتار:
در باره چگونگی پیدایش و تشکلات گروه های چریکی فدائیان و مجاهدین خلق کتاب ها و مقاله نوشته شده و واکاوی های مختلفی نیز در باره عملکرد این سازمان ها انجام گرفته است، اما تا به حال کمتر اشاره ی به این سازمان های چریکی در رابطه با رمان "شیاطین" داستایفسکی شده ( 1). داستایفسکی اولین نویسنده ی است که به درستی شکل گرفتن و روابط اعضای گروه های تروریستی مدرن را در کتاب "شیاطین" به نمایش می گذارد. استفاده از مقوله تروریسم برای توضیح عملکرد یک دولت آسان تر است تا از توجیه اقدام های گروه های چریکی.
اگر دولتی مخالفان سیاسی خود را در پشت درهای بسته محاکمه و یا سر به نیست کند این دولت یک عمل تروریستی انجام داده است و اگر در یک جنگ ارتشی افراد شخصی را هدف قرار دهد این ارتش به یک اقدام تروریستی دست زده است. اما به کار گرفتن وآژه تروریسم برای گروه های مسلح مشکل است، چون برای عده ی این گروه ها مبارزان آزادیخواه هستند و برای بعضی دیگر تروریست.
پیش زمینه رمان "شیاطین"
در ژانویه سال 1873 یک شهروند روسی با نام سرگی نچایف ( Sergei Netschajew ) در مسکو دستگیر و محاکمه می شود. نچایف در سال 1847 متولد و در 20 سالگی در دانشکاه سن پطرزبورگ، بدون آنکه دانشجو باشد، در سمینار های درسی شرکت می کند. در اعتراضات دانشجویی نچایف برای دانشجویان سخنرانی و آنها را تشویق به ادامه تظاهرات می کند. نچایف بر این عقیده بود که دانشجویان با ادامه تظاهرات از دانشگاه اخراج می شوند و خارج از محیط دانشجویی انجمن های انقلابی را تشکیل می دهند. این دانشجویان اخراجی، در تخیلات نچایف، می بایست برای بسیج دهقانان به روستا ها بروند. در سال 1869 موج دستگیری ها در روسیه شدت می گیرد و نچایف مجبور می شود به سوئیس فرار کند. اما قبل از فرار این شایعه را پخش می کند که او اول دستگیر و بعد موفق به فرار شده است. در سوئیس نچایف با باکونین ( Bakunin)، آنارشیست روسی، آشنا می شود و ادعا می کند که او ( نچایف) در روسیه یک شبکه انقلابی را سازماندهی کرده است.
در سوئیس نچایف کتاب پر فروش " اولین درس انقلاب " و مقالات دیگری را نیز منتشر می کند. نچایف پس از بازگشت به روسیه نامه ی با امضاء باکونین را نشان می دهد که در آن آنارشیست روسی او را به نمایندگی تشکیلات "انقلابیون جهانی" برای روسیه برگزیده است. نه تنها این نامه به امضاء باکونین جعلی بود، بلکه چنین تشکیلاتی با نام " انقلابیون جهانی" هم وجود خارجی نداشت. نچایف در روسیه تشکیلاتی با نام "دادگاه مجازات خلق" را پایه گذاری می کند و با اینکه فقط تعداد کمی دانشجو در این سازمان عضویت داشتند او ادعا می کند که این تشکیلات در تمام روسیه انجمن دارد. تمام اعضای سازمان از نچایف اطاعت می کنند و فقط دانشجویی با نام ایوانف (Iwan Iwanow) از دستورات نچایف سرپیچی و از پخش کردن اعلامیه در سالن غدا خوری دانشگاه خودداری می کند. ایوانف معتقد بود که با پخش اعلامیه ممکن است که مسئولین دانشگاه سالن غذاخوری را که بیشتر دانشجویان بی بضاعت در آنجا غذا دریافت می کردند تعطیل کنند. اما نچایف به ایوانف هشدار می دهد که او باید اطاعت و اعلامیه ها را پخش کند، در غیر این صورت او از سازمان اخراج می شود. ایوانف مدت زمانی پس از ترک سازمان به قتل می رسد. یک دادگاه در سال 1873 نچایف را به جرم این قتل به 10 سال زندان مجکوم می کند. نچایف در رندان درگذشت. خیلی از روشنفکران وقت نظریات نچایف را تایید می کردند و لنین دستور قتل عام خانواده تزار را با گفته ی از نچایف صادر کرد.
همخوانی عملکرد گروه های تروربستی در رمان "شیاطین" با چریک های فدایی و مجاهد قبل از انقلاب
داستایفسکی بخشی از رمان "شیاطین" را قبل از دادگاه نچایف نوشته بود، اما با این وجود بیوگرافی، افکار و همچنین دادگاه نچایف در این رمان به خوبی مشاهده می شوند. داستایفسکی در یک بخش از رمان یک گروه پنج نفره را که مشفول بحث و گفتگو در یک خانه تیمی هستند معرفی می کند: رهبر این گروه اشتپانویچ (Stepanowitsch)، مانند نچایف، این برداشت را به اعضاء می دهد که او یک شبکه انقلابی را در بیشتر نقاط روسیه رهبری می کند. اعضاء این گروه پنج نفره تشکیل شده بودند از یک دانشجو که در ترم های بالا مشغول تحصیل است و خود را برتر از دیگران می داند، یک دانشجو دختر بسیار تندخو و آماده مجادله با دیگر اعضاء، یک دانشجو ساکت که مرتب مشغول نوشتن است و یک جوان 18 ساله بسیار جدی و با شور و هیجان که به تازگی دبیرستان را به اتمام رسانده است. هر یک از اعضاء این گروه نظریه خود را بیان می کند و اتمسفر حاکم در جلسه بسیار عصبی و بی تاب است. در خاتمه گفتگو ها رهبر گروه به اعضاء می گوید: " دیگر بس است، اکنون می بایست عمل کرد" ( ص 517).
بعد از بحث های زیاد و تقاضای درخواست های متفرقه اشتپانویچ که مانند نچایف یکی از اعضاء مخالف در تشکیلات را به قتل رسانده بود یک تئوری انقلابی را ارائه می دهد: "این یاوه گویی ها را باید به کنار بگذاریم، ما که نمی توانیم 30 سال حرف های عبث و بیهوده بزنیم، همانطور که 30 سال عبث و بیهوده حرف زدیم. من از شما یک سوال دارم: چه چیزی مورد علاقه شما است، یک راه طولانی، نوشتن یک رمان اجتماعی، بررسی مقوله های بورکراسی که سرنوشت انسان ها را برای هزار سال تعیین می کنند..... یا اینکه یک راه حل فوری که دست انسان ها را باز می گذارد و این امکان را به آنها می دهد با نیروی خود یک شرائط اجتماعی را ایجاد کنند، اما این شرائط اجتماعی نباید بر روی کاغذ نوشته شود، بلکه در عمل به دست بیاید. من با شما صد در صد موافق هستم که فضیلت لیبرالی لذت بخش است و عملکرد بسیار خطرناک... من از این جمع محترم تقاضا می کنم که رای نگیریم، بلکه مشخص کنیم که کدام از این دو گزینش را قبول دارید: مانند یک لاک پشت در باتلاق به حرکت خود ادامه دهیم و یا اینکه با تمام نیرو از آن بگذریم" ( ص 537 ). با اینکه به درستی معلوم نبود که منظور از "با تمام نیرو از آن بگذاریم" چیست تمام اعضاء رای مثبت به این درخواست رهبر گروه می دهند. برای خواننده مطلع از جریانات چریکی دوران قبل از انقلاب اتمسفر این محفل در رمان "شیاطین" می بایست آشنا به نظر بیآید: صحبت ها و مجادله مابین اعضا گروه انقلابی در رمان داستایفسکی می توانست هم چنین در یک خانه تیمی چریکی در ایران اتفاق افتاده باشد. حمید اشرف در جمع بندی استراتژی سازمان فدائی خلق می نویسد: "پس از شور و گفتگوی بسیار به این نتیجه رسیدیم که فعالیت در بین توده ها و ایجاد سازمان های گسترده غیر ممکن است.
زیرا پلیس در همه بخش های جامعه نفوذ کرده است. بنابراین، توافق کردیم که وظیفه فوری ما تشکیل هسته های کوچک و تشدید حملات علیه دشمن است". ( حمید اشرف، جمع بندی سه ساله، تهران) این نظریه حمید اشرف همان حرف اشتپانویچ است: "یا اینکه یک راه حل فوری که دست انسان ها را باز می گذارد". روزنامه مجاهد می نویسد " کشتار خونین سال ۴۲، نقطه عطف مهمی در تاریخ ایران بود. تا آن هنگام مخالفان تلاش می کردند تا از طریق اعتراض های خیابانی، اعتصاب های گارگری و شبکه های زیرزمینی با رژیم مبارزه کنند.....پس از سال ۱۳۴۲، گروهای چریکی می بایست از خود بپرسند که چه باید کرد ؟ پاسخ روشن بود جنگ چریکی" (مقاومت مسلحانه، مجاهد). این نوشته روزنامه مجاهد باز هم همان حرف اشتپانویچ است "مانند یک لاک پشت در باتلاق راه برویم و یا با تمام نیرو از آن بگذریم". اعتراض های خیابانی برای چریک ها راه رفتن " لاک پشت است" و "با تمام نیرو از آن بگذریم" جنگ چریکی. پرویز پویان اشاره می کند: "برای شکستن این طلسم ضعف و ناتوانی و به حرکت در آوردن مردم، باید به مبارزه مسلحانه انقلابی متوسل شویم" ( پویان، ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا). مفهوم شعار رهایی بخش تروریست های داستایفسکی در رمان "دیگر بس است، اکنون می بایست عمل کرد" همان نظریه پویان از عملکرد مسلحانه است. همانطور که نچایف در سوئیس نزد باکونین با ایده های آنارشیستی آشنا گردید و در سال 1873 به جرم قتل در مسکو محاکمه شد، همانطور هم چریک های مجاهد و فدائی خلق برای تعلیمات انقلابی به اردون سفر کردند تا نزد فلسطینی ها آموزش ببینند: "بدیع زادگان و چهار عضو جدید با اردن فرستاده شدند تا نزد سازمان آزادیبخش فلسطین، آموزش چریکی بینند" (آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب). نچایف در زندگی واقعی و اشتپانویچ در رمان "شیاطین" اعضاء سازمان را متهم به خیانت و به قتل می رسانند. داستایفسکی در رمان شیاطین اشاره می کند: "چهار عضو سازمان را قانع کنید که نفر پنجم را، برای جلوگیری از خیانت، از بین ببرند. بدین ترتیب تمام اعضاء دستشان به خون آلوده می شود و سرنوشت شان به یک دیگر گره می خورد" (ص 508 ). بدین معنی که قتل یک عضو سازمان اتحاد دیگر اعضا را محکم تر می کند. یرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب اشاره می کند که پس از اینکه " شکاف عمیقی در سازمان مجاهدین پدید آمد برخی ار اعضای سازمان به ویژه در استان ها، اسلامی باقی ماندند، از کنار گذاشتن عنوان مجاهدین خودداری نمودند و رقبای خود را به طرح یک کودتا،کشتن یکی از سران آن ها و لو دادن دیگران متهم کردند."
در رمان شیاطین گروه اهداف خود را با اعمال تروریستی و نه با روش های سیاسی تعقیب می کند. آبراهامیان به عملیات چریک ها اشاره می کند: "این عملیات عبارت بودند از دستبرد زدن به شش بانک، ترور رئیس پلیس تهران ..... بمب گذاری در پروازهای برون مرزی بریتیش ایرویز".
نام دیگر رمان "شیاطین" داستایفسکی"جن زدگان" است: گروه های مسلح چریکی.
----------------------------------------------------------------
1 - Dostojewski, Dämonen
مسعود امیرخلیلی