تمام شعارهای مقامات جمهوری اسلامی ایران و ماشین تبلیغات رژیم بر پنج نکته تنظیم شده است
یک- اهانت به ترامپ، مانند تروریستهای سابق گروه منصورون ( رضایی و شمخانی) که ترامپ را فردی متوهم، بلوف زن، هذیان گو، سردرگم و رویا فروش می نامند یا مانند رییس دفتر خامنه ای که میگوید ترامپ برای مذاکره التماس میکند. درباره سخنان دیکتاتور تهران علیه ترامپ هم نیازی به ذکر مثال نیست.
دو- سود در معامله، یعنی همه تحریم ها نقض شوند، همه پولها بار دیگر در راه تروریسم اسلامی، توسعه نفوذ در منطقه، کمک به شبکه فراملیتی تروریسم و تولید سلاح هسته ای هزینه شود.
سه- فروش نام ایران، همیشه جمهوری اسلامی خود را ارباب امت اسلام می داند و هیچ احترام و ارزشی برای فرهنگ، تاریخ و هویت ایرانی قایل نیست اما هر وقت که با خطر روبرو می شود از نام ایران سو استفاده می کند امروزه هم آمریکا را متهم میکند که به حق ملت ایران بی احترامی می کند، اما حاکمیت اشغالگر و تاراجگر و سرکوبگر، ایران را مصادره کرده و نماینده ملت ایران نبوده و نیست و این تاسیسات اتمی ربطی یه ملت ایران ندارد و پولهای تاراج شده ملت ایران صرف آتش بازی و قلدری جمهوری اسلامی شده است.
چهار- اصرار بر غنی سازی، همگی مقامات فعلی و سابق، نظامی واینتلجنس یا نمایندگان مجلس در رسانه ها جار میزنند که جمهوری اسلامی حاضر به بستن تاسیسات هسته ای نیست، غنی سازی را ادامه می دهد و حتی آنرا وسیله جنگ با سلطه می نامد.
پنج- فروش رویای صلح آمیز، حاکمیتی که براساس ایدولوژی ویرانگر خمینیسم شکل گرفته و هسته اصلی آن در دشمنی کینه توزانه با آمریکا، اسراییل و غرب استوار است و تروریسم اسلامی تنها ابزار اوست، پس خریدار رویای صلح آمیز کدام احمق در عالم سیاست بین الملل می تواند باشد وقتی براساس ایدولوژی ویرانگر غنی سازی را ابزاری برای شکست دشمن خود و پیروزی لشکر تروریسم اسلامی معرفی می کند چه اعتمادی باقی می ماند.
اما دوباره جهان به این نتیجه نزدیک شده که جمهوری اسلامی فعالیت هسته ای محرمانه دارد، مواد هسته ای اعلام نشده دارد، پاسخ فنی معتبر به جهان ندارد، ذخیره اورانیوم غنی سازی شده ۶۰ درصدی را افزایش داده و هر لحظه ممکن است ساخت بمب اتمی و سلاح هسته ای را اعلام کند. دستیابی به توافق با حکومتی که همه فتوای مذهبی آن بر اساس دروغ، حیله، فریب و کلاهبرداری صادر شده ممکن نیست. ملای شیعه جهان را فریب داده وگمراه کرده است. جمهوری اسلامی به تعهدات هسته ای خود پایبند نبوده و نیست و هرگونه خوشبینی یا توافق مقطعی و موقت با کشور حامی تروریسم اسلامی که جاه طلبی هسته ای دارد نشانه بلاهت و سفاهت است. طبعا در چنین حالتی دعوای نمایشی دمکرات ها و جمهوری خواهان بر سر فروش توافق برای راضی کردن افکار عمومی آمریکا فاقد ارزش و اعتبار است و هیچ پیشرفتی صورت نمیگیرد. در قطعنامه شورای حکام یا آژانس بین المللی انرژی اتمی در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۵ افسارگسیختکی و پرخاشگری و پوچی و جنگ افروزی و بحران زایی جمهوری اسلامی برای جهانیان روشن تر می شود. واقعبینانه اگر به قضیه نگاه شود جمهوری اسلامی این مذاکرات را میدان جنگ و حتی جهاد (نام دیگر تروریسم اسلامی) می داند و خود را حق، واقعگرا، صلح دوست و جهان بشری را باطل، مغرض، و دشمن می داند و مرتب ماشین تبلیغات مربوط به دیکتاتور تهران با تهدید و بلوف می گوید به هر اقدام جنگی پاسخ قاطع، ویرانگر و متناسب می دهد
اما برای اسراییل وجهان غرب نابودی کامل تاسیسات هسته ای مربوط به سپاه پاسداران ضروری و واجب است زیرا موضوع حیات و بقای اسراییل مطرح است. این برگه و ابزار تهدید باید از دست این رژیم سرکوبگر و فاقد مشروعیت در ایران گرفته شود. روسیه هم در وسط آب گل آلود دنبال ماهیگیری و فرصت طلبی و موقعیت طلبی است و طبعا چین و روسیه تمایلی به توافق جمهوری اسلامی با آمریکا ندارند و میانجیگری این دو کشور به عنوان ارباب جمهوری اسلامی بی معناست. اقدام نظامی اسراییل و تصمیم جدی برای حفظ بقا و حیات اسراییل نهایت واقعبینی است حتی ضامن جلوگیری از جنگ و بحران در آینده است. تمرکز بر جمهوری اسلامی، فعال کردن مکانیزم ماشه و تشدید تحریم ها فرصتی طلایی برای تغییر رژیم در تهران فراهم میکند.
بهتر است کاخ سفید و شورای حکام در آژانس بین المللی انرژی اتمی به این نکته توجه کنند از یک سو فقر، فلاکت، بحران و فساد در ساختار پوسیده حاکمیت سرکوبگر موجب کنش جمعی و واکنش اجتماعی شده از دیگر سو بحران مشروعیت پایه های حاکمیت آیت الله های جنایتکار را لرزان کرده و صرفا رژیم بر سه پایه ماشین سرکوب، ماشین تبلیغات و مدارهای زد و بند با روسیه وجین بقا دارد.
با جامعه ای در مرز بحران، بی پناه، ناامید و پوچ باور و حاکمیتی دارای بحران در ساختار قدرت، سرگردان، بی برنامه، سرکوبگر، حیله گر و ضد بشری در ایران روبرو هستیم. اگر کاخ سفید مانع راه نباشد و دوباره به ملاهای جنایتکار در ایران تنفس مصنوعی ندهد و بگذارد پس از نابودی تاسیسات اتمی قیام سراسری ضد استبداد دینی بساط دیکتاتوری تهران را برچیند دنیا نفس راحتی خواهد کشید. اکر هم آمریکا و ترامپ تمایل به شراکت در جرم دارند مانند دمکراتها خواهان حفظ این حاکمیت دست نشانده و ببر مقوایی خیس هستند در تاریخ بدنام، منفور و غیرقابل باور خواهند بود و طبعا این شعارهای ارزشهای آمریکایی و حقوق بشر و دموکراسی بی اعتبار پوچ جلوه خواهد کرد. البته تاریخ معاصر نشان می دهد که در سال ۷۹ چه کسی زنگ پایان حکومت شاهنشاه وطنپرست و دوست غرب را به صدا در آورد و به خمینی خوش آمد گفت و جهانی را به ویرانی و نابودی کشانید.